كلمات كليدي : تاريخ، حقوق زن، پيامبر(ص)، مدارا و عطوف، تساوي، مالكيت، مشاركت سياسي، اجتماعي زنان
نویسنده : فاطمه پهلوان پور
یکی از آموزههای رسولخدا(ص) که به صورتهای مختلف در سخن و سیره ایشان تکرار شده، اعتقاد به کرامت زن است. رسولخدا(ص) فرمود: «بهترین شما، بهترینتان با خانواده است و من بهترین شما با خانواده هستم. جز کریمان زنان را تکریم نکنند و جز انسانهای پست زنان را تحقیر ننمایند.»[1]
همچنین ایشان فرمودند: «کاملترین مؤمنان در ایمان، خوشخلقترین آنهاست و بهترین شما خوش خلقترین شما با زنانند».[2] و «هر کس همسری گزید، وی را تکریم کند.»[3]
محبت به زنان نشانه ایمان و اخلاق پیامبران
از رسولخدا(ص) روایت شده که «ما خاندان به هفت خصلت اختصاص یافتیم که پیشینیان آن را نداشتند و پسینیان نیز نخواهند داشت. خوش منظری، رساگویی، گشادهرویی، شجاعت، بردباری، دانش، علاقهمندی به زنان.» همچنین ایشان فرمود: «هر چه آدمی ایمانش افزایش یابد، علاقهاش به زنان بیشتر گردد.»[4]
اختیار داری زنان در امر ازدواج
ابوسلمه گوید: زنی از انصار همسر مردی از انصار بود، شوهرش در جنگ احد به شهادت رسید و از وی فرزندی داشت. عموی بچهاش و مردی دیگر او را از پدرش خواستگاری کردند. پدرش او را به ازدواج مرد بیگانه درآورد و عموی فرزندش را کنار گذارد. دختر نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم مرا به ازدواج مردی درآورده که او را نمیخواهم. برادر شوهرم فرزندم را از من میگیرد. پیامبر پدرش را فراخواند و فرمود: دخترت را به ازدواج فلان مرد درآوردی؟ گفت: بلی، فرمود: تو اختیاردار ازدواج دخترت نیستی [و رو کرد به دختر و فرمود:] برو با برادر شوهرت ازدواج کن».[5]
چنانکه ملاحظه میشود، تصمیمگیری در ازدواج برای زن غیر باکره به عهده خودش میباشد و انتخاب خود زن ارجحیت بر انتخاب پدرش دارد، چرا که در فقه شیعه اذن پدر فقط در ازدواج دختر باکره شرط است.
دختری نزد پیامبر آمد و گفت: پدرم مرا به خاطر خصلتهای شخصی به ازدواج پسر برادرش درآورده است. پیامبر(ص) اختیار را به دختر داد: آنگاه دختر گفت به این کار پدرم تن میدهم. خواستم زنان بدانند پدران نسبت به دختران اختیاردار نیستند.»[6]
ابن عمر دختر داییاش را به ازدواج عثمان بن مظعون درآورد. مادر دختر نزد رسولخدا رفت و گفت به خدا سوگند دخترم به این ازدواج راضی نیست. رسولخدا دستور داد، دختر جدا شود و فرمود: «زنها را پیش از مشورت با آنان شوهر ندهید. اگر سکوت کردند همان نشانه رضایت است. آنگاه آن دختر با مغیره بن شعبه ازدواج کرد».[7]
احترام پیامبر(ص) به دختر خویش:
رسولاکرم(ص) در زندگی خویش برای مقام و شخصیت زن احترام فراوانی قائل بود. از سخنان گهربار ایشان است که «افراد کریم و بزرگوار زنها را مورد احترام و تکریم قرار میدهند؛ ولی اشخاص پست و فرومایه به زنها اهانت میکنند و کرامت آنها را نادیده میگیرند».[8]
پیامبر(ص) به دختر خویش فاطمه(س) خیلی احترام میگذاشت. از عایشه پرسیدند: محبوبترین مردم نزد رسولخدا(ص) چه کسی بود؟ گفت: فاطمه(س) سپس پرسیدند: محبوبترین مردان چه کسانی بودند؟ گفت: شوهرش علی(ع).[9]
پیغمبراکرم وقتی میخواست به سفر برود، آخرین وداعش با فاطمه(س) بود، وقتی هم از سفر برمیگشت اول به ملاقات فاطمه(س) میرفت.[10]
پیغمبر میفرمود: «فاطمه پاره تن من است، هرکس او را دوست داشته باشد، مرا دوست داشته و هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است».[11]
پیامبر بارها دست دختر خود را میبوسید و در برابرش برمیخاست و دخترش را در جای خود مینشانید و با این کارها برای شخصیت دخترش به طور خاص و زنان به طور عام ارزش و احترام قائل میشدند.
قیس وقتی دید که پیامبر(ص) برخی دختران خود را روی زانوی خود نشانده و نوازش میدهد با تعجب میگوید: «من هیچگاه چنین کاری نکردم و در گذشته دختران زیادی نصیبم شده که همه را زنده به گور کردهام». آنگاه داستان زنده به گور کردن یکی از دختران خود را شرح میدهد. ماجرا آن چنان رقتآور بود که رسولخدا(ص) از شنیدن آن متأثر شد و اشک از دیدگانش جاری گشت. سپس فرمود: «کسی که به دیگران ترحم نکند، به او ترحم نمیشود».[12]
احترام پیامبر(ص) به همسران خویش:
رسولاکرم(ص) با همسران خود به عطوفت و عدل رفتار میکرد و ترجیح بین آنها قائل نمیشد و در مسافرتها به هر کدام از آنها قرعه اصابت میکرد، او را همراه خود میبرد.[13] در منابع اهل سنت نیز از عایشه همسر پیامبر(ص) نقل شده که رسولخدا هیبت نبوت را بین خود و همسرانش سد و مانع قرار نمیداد، بلکه با نرمی و مهربانی بسیار رفتار میکرد و تندخوئی و بدزبانی همسران خود را تحمل میکرد، چنانچه بعضی از آنها گستاخی را به حدی رساندند که اسرار داخلی او را فاش میساختند و با توطئه چینی و تبانی آزارش میدادند.[14]
در گزارشی از امسلیم، مادر انس بن مالک آمده است که هنگام بازگشت مسلمانان از یکی از سفرها به مدینه، انجشه برده سیاهی که شترهای حامل زنان پیامبر(ص) را با آواز خود به جلو میراند، با شتاب آنها را میبرد، پیامبر(ص) خود را به این برده رساند و فرمود: «ای انجشه در حرکت دادن این شیشههای شکننده احتیاط کن».[15]
بیشک عزت و احترامی که زنان بعد از اسلام پیدا کردند، مرهون تلاشها و زحمتهای رسولاکرم(ص) است. آن حضرت تلاش فراوانی کرد که نگرش مردان را نسبت به زنان تغییر دهد و آن گونه که شایسته است اصلاح کند و هم زنان را به قدر و منزلت خویش واقف گردانند.
مشورت با زنان
رسولخدا(ص) با سخن، تائید و عمل بر مشورت با زنان تأکید فرمود: رسولخدا در زمینه ازدواج و برخی مسائل خانوادگی دیگر، فرمان به مشورت با زنان داده است: از رسولخدا(ص) نقل شده است: «با زنان در مسئله ازدواجشان مشورت کنید. گفته شد: دوشیزگان حیا میکنند. فرمود: سکوت آنان رضایت آنهاست.»[16]
پیامبر(ص) دختری را برای مردی خواستگاری میکند، پدر دختر از پیامبر(ص) اجازه میخواهد که با همسرش مشورت کند، رسولخدا به او اذن میدهد.[17]
در صلح حدیبیه پس از امضای قرارداد، رسولخدا به مسلمانان دستور داد قربانی کنید و پس از آن تقصیر نمایید. هیچ کس به دستور پیامبر عمل نکرد. رسولخدا بر امسلمه وارد شد و جریان را ذکر کرد. امسلمه گفت: «شما خود قربانی کنید و حلق کنید و با کسی سخن مگویید». پیامبر بیرون آمد و آن عمل را انجام داد، مسلمانان نیز تبعیت کردند.[18]
منع از خشونت علیه زنان:
رسولخدا فرمود: «هر مردی که بر زنش صدمهای وارد کند، خداوند به نگهبان آتش دستور میدهد که بر گونه او هفتاد ضربه در آتش دوزخ وارد سازد. هر مرد مسلمانی که به گیسوی زن مسلمانی چنگ زند، دست او با میخهای آتشین کوبیده خواهد شد.»[19]
همچنین ایشان فرمود: «هر مردی که زنش را بیش از سه بار کتک بزند، خداوند او را در قیامت در حضور تمام انسانها رسوا سازد.»[20]
شخصی از پیامبر(ص) پرسید: همسرم چه حقی بر من دارد؟ رسولخدا فرمود: هر گاه غذا خوردی به او نیز غذا دهی، هر گاه که پوشاک تهیه کردی برای او نیز فراهم سازی. به صورت زن آسیب نرسانی و زشتش نخوانی».[21]
سلیمان بن عمرو بن الاحوص گوید: «پدرم در حجهالوداع با پیامبر بود، رسولخدا سپاس خدا را گفت و مردم را موعظه کرد، آنگاه فرمود: زنان را سفارش خیر کنید. آنان اسیر دست شما هستند، جز نیکی حق ندارید با آنان رفتار کنید. مگر آنکه مرتکب فحشایی آشکار شوند. در آن صورت از بستر آنان کناره بگیرید، آنان را ملایم کتک زنید و اگر از خلاف بازگشتند، بهانهای بر آنان مجویید.»[22]
مشارکت زنان عصر نبوی در مسائل سیاسی- اجتماعی:
اسلام در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز، برای زن شخصیت مستقل حقوقی قائل است. دخالت زن را مانند مرد در تمام فعالیتهای اجتماعی و شئون سیاسی جایز میداند و هیچ فرقی بین آن دو از این جهت نمیگذارد.
مشارکت زنان در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، بیعت، هجرت و دیگر فعالیتهای اجتماعی هم پای مردان در عصر رسالت، دلیل احترام پیامبر(ص) به حقوق و مقام زنان در حوزه عمومی است.
زنان در بیعتهای پیامبر(ص) با مسلمانان حضور داشتهاند که بیعت عقبه از همه مشهورتر میباشد.[23]
در صلح حدیبیه و فتح مکه نیز زنان با پیامبر(ص) بیعت نمودند. «ابن سعد» 480 نفر از زنانی را که با پیامبر(ص) بیعت نمودند، نام میبرد.[24]
آیه 12 سوره ممتحنه حاکی از این است که زنان مؤمن بعد از فتح مکه با پیغمبراکرم بیعت کردند و ایشان به فرمان خداوند، رعایت مشروط را مبنای این بیعت قرار داده است: «ای پیامبر، هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خداوند قرار ندهند، دزدی نکنند، آلوده زنا نشوند و فرزند خود را نکشند و طفل حرامزاده خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند و در هیچ کار شایستهای، مخالفت فرمان تو را نکنند و با آنها بیعت کن و برای آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»[25]
یکی از زنان انصار به محضر رسولاکرم(ص) شرفیاب شد و با لحنی شکوهآمیز گفت: «ای رسولخدا! گناه ما زنان چیست که باید بیشتر عمر خود را در خانه بگذاریم و به پرورش کودکان شما مردان که پیوسته در میدان کار زارید بپردازیم؟» آن حضرت با دقت به سخنان اسماء گوش داد و بعد فرمود: «از جانب من به تمام زنان مسلمان بگو شوهرداری برای زن وظیفهای بس گران و پر ارج است و در ثواب همپایه اجر مردان از جان گذشتهای است که در راه خدا شمشیر میزنند.[26]
توصیههای پیامبر(ص) درباره زنان
توصیههای پیامبر(ص) در مورد زنان به طور کلی و مادران و دختران و همسران به طور خاص بسیار زیاد است، از جمله اینکه: «مستحب است که مرد برای اهل و عیالش هدیه بخرد و هنگام تقدیم نمودن از دختران آغاز کند» و «هر کس دخترش را شاد کند، گویا بندهای از اولاد اسماعیل در راه خدا آزاد نموده است.»[27]
«خداوند بر زنان مهربانتر از مردان است.»[28]
«اگر نماز نافله به جا میآوردی، پدرت تو را خواند، نماز را قطع نکن؛ اما اگر مادر فراخواند نماز را رها کن».[29] «بهشت زیر پای مادران است».[30]
«درباره زنان از خدا بترسید (و حقوق آنها را رعایت کنید)؛ زیرا آنها در نزد شما اسیرند».[31] «ای مردم بانوان شما بر شما حقوقی دارند و شما نیز بر آنان حقوقی دارید. من به شما سفارش میکنم که به زنان نیکی کنید؛ زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شدهاند».[32]
«جبرئیل آن قدر درباره زن به من به سفارش کرد که گمان کردم طلاق زن سزاوار نیست».[33]
«هر زنی که به منظور اصلاح امور در خانه و خانواده، چیزی را از جایی بردارد و در جای دیگر بگذارد، خدا نظر مرحمت به او خواهد کرد و هر کس که مورد نظر خدا واقع شود، به عذاب الهی گرفتار نخواهد شد.»[34]