كلمات كليدي : ارتباطات، ارتباطات بين الملل، روابط بين الملل، رسانه جمعي، خبرگزاري، تكنولوژي
نویسنده : قاسم كرباسيان
ارتباطات بینالملل عبارت از جریانهای ارتباطی است؛ که به مرزهای سیاسی، جغرافیایی و نژادی خاصّی محدود نمیشود و فرایند ارتباط را در سطح جهان، براساس قراردادها، قوانین و حقوق بینالملل ممکن میسازند.[1]
در بررسی سیر تاریخی این پدیده بایستی انتشار اخبار در مطبوعات را سرآغاز نقش ارتباطات جمعی در روابط بینالملل و شکلگیری ارتباطات بینالملل دانست. گرچه نخستین نشریات چاپی، تجاری بودند، امّا دولتهای اروپایی از آنها بهرهبرداری سیاسی کرده و برای اولین بار، از حدود سال 1620، اخبار و اطلاعات سرزمینهای دور در نشریات چاپ شد و دولتهای اروپایی از راه انتشار و نظارت بر این اخبار و مقالات، بهترویج و ترغیب بهسمت و سوی سیاستهای مورد نظر خود پرداختند. ابداع تلگراف تصویری، در دوره انقلاب کبیر فرانسه و سپس تلگراف مورس، تأسیس راه آهن و استفاده از ماشین چاپ، ماشین بخار و بهره برداری سیاسی و تجاری از سایر انواع ارتباطات؛ مانند تلفن، تأثیری عمیق بر روابط بینالملل و ارتباطات بینالملل گذاشت و اینگونه از ارتباطات را وارد مرحله تحوّل جدیدی کرد. در این میان، تلگراف و تلفن با غلبه بر زمان و مکان در برقراری ارتباطات صوتی و مکتوب، ارتباطات را در عرصه بینالمللی، متحول کردند.
در سال 1895 با اختراع دستگاه ارتباط بیسیم و رادیویی و استفاده از امواج برای انتقال پیامهای گوناگون انسانی، انقلابی جدید در زمینه ارتباطات بهوجود آمد و موقعیت انحصاری وسایل ارتباطی چاپی را از بین برد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، با تکمیل فنّ عکاسی و فیلمبرداری، ساختن صفحات ضبط صوت و دستگاه گرامافون و تهیه وسایل نمایش و انتقال عکسها و تصویرهای متحرک از راههای دور، وسایل نوینی از جمله سینما و رادیو و تلویزیون برای ارتباطات بینالملل بهکار گرفته شدند و استعمارگران با بهکارگیری این وسایل نوین، به استعمار فکری و فرهنگی مستعمرهنشینان و مردم سایر کشورها پرداختند.
بشر در نیمهی دوم قرن بیستم، شاهد تحوّلات فنآورانهای در عرصه ارتباطات بود؛ که با ورود رایانه بهعنوان جزء جداییناپذیر سیستمهای ارتباطی به انقلاب اطلاعات و ارتباطات منتهی گردید.
از جمله پژوهشگران عرصهی ارتباطات بینالملل در نیمه دوم قرن 20 میتوان به "ویلبر شرام" اشاره داشت. بهوقوع پیوستن دو رویداد جهانی در 1956 یعنی ورود تانکهای شوروی به خاک "بوداپست"، برای سرکوب شورش مجارستانیها و حمله به خاک مصر توسط انگلیس، فرانسه و اسرائیل، موجب شد، تا یکی از تحقیقات عمدهی شرام در حوزه ارتباطات بینالملل شکل گیرد و کتاب "یک روز در جهان مطبوعات"، توسط وی منتشر شود. مطالعات شرام، موجب شد؛ تا حوزهی مطالعات و ارتباطات بینالملل، بهویژه جرایانات و رویدادهای جهانی، که توجه بسیاری از پژوهشگران را در دههی 1980 بهخود جلب کرده بود، گسترش یابد.
در عصر حاضر، با انفجار اطلاعات و گردش سریع آن، در جزئیترین ابعاد روابط فراملّی، مولتیمدیا و بزرگراههای اطلاعاتی، بهمثابه اجزای جداییناپذیر ارتباطات بینالملل در عرصه روابط بینالملل بهشمار میروند.[2]
تحوّلات دو دههی اخیر، در این زمینه، بیسابقه بوده؛ بهطوریکه شرکتهای ارتباطاتی بهطرز موفقیتآمیزی جهت افزایش قدرت خود در بازارهای رسانهای در یکدیگر ادغام شدهاند و از همین رو مجموعهای از شرکتها از طریق همیاری بهوجود آمدهاند؛ که مؤسسات ارتباطات جدید را بنیان نهادهاند. در کنار این روش، که شرکتهای ارتباطاتی را در طول هم قرار داده، شرکتهای ارتباطاتی دیگری نیز وجود دارند؛ که در رابطه با صنایع دیگر نیز باهم در ارتباطند و بهعبارت دیگر دارای انسجام عمودی و در عرض هم هستند.
شرکتهای ارتباطات جهانی، بهموازات گسترش کمّی، راهبردهای بازاری خود را نیز در سطح جهانی گسترش میدهند. آنها با افزایش قدرت و با استفاده از منابع عظیم خود میتوانند، دولتهای ملّی را در جهت اجرای سیاستهایشان تحت فشار قرار دهند.[3]
ماهیت ارتباطات بینالملل
ارتباطات بینالمللی، محصول تکنولوژیهای جدید ارتباطی، انقلابی جهانی بهشمار میرود، که بهنابودی یا کمرنگ شدن مرزهای ملّی و تقویت هویت جهانی و فرهنگ بینالمللی، انجامیده است. اینگونه از ارتباطات که یک فراگرد بینالمللی بهشمار میرود، به مرزهای سیاسی، عرصههای جغرافیایی و سیستمهای اقتصادی محصور نشده و حرکت و ترافیک اطلاعات، عقاید، ارزشها و مواد ارتباطی را در سطح جامعه بینالمللی دربرمیگیرد.
این فراگرد، که بیتوجه به هرگونه مرزبندی سیاسی و چهارچوبهای جغرافیایی و تفاوتهای اقتصادی به انتقال پیام میپردازد؛ نه از نظر محتوا و نه از نظر محل، صرفاً یک پدیدهی ملی نیست و حتی سیاستها و برنامههای ارتباطی ملی را نمیتوان بدون توجه به مسائل و میثاقهای بینالمللی طرحریزی و اجراء نمود. بنابراین دولتها موظّفند، با توجه به پیوستگی آنها با پیوندهای بینالمللی، که بخشی از پروسهی جهانیشدن بهشمار میرود، فعالیت خبرگزاریها و فرستندههای رادیو-تلویزیونی در سطح بینالملل، تناسبات فرهنگی بین ملتها در عرصههای گوناگون مانند سینما، مطبوعات و کتاب، ارتباطات ماهوارهای، امور پستی و مخابراتی و ... را شامل میشود.
البته، شکل سنتی ارتباطات بینالملل، بر ارتباطات میانفردی گروه کوچکی از نخبگان ملی استوار بود؛ اما فنّاوریهای نوین ارتباطی و ورود بازیگران غیر دولتی به عرصه دیپلماسی، باعث شده، شیوهی تازهای از دیپلماسی ایجاد شود؛ که به افکار عمومی توجّه بیشتری نشان میدهد. این جریان نوین اطلاعاتی، تحت عنوان دیپلماسی عمومی، با کمک فنآوری نوین ارتباطی رشد یافته است.
با اینهمه، ارتباطات بینالمللی و جهانی، بهمعنای ارتباطات همگانی نیست؛ همچنانکه جهانی بودن بهمعنای همگانی بودن نیست. همه نمیتوانند از مزایای ارتباطات جهانی استفاده کنند؛ چراکه عنصر ثروت در این مسئله شرط لازم است.[4]
کارکردهای ارتباطات بینالملل
برخی از کارکردهای امروز ارتباطات بینالملل را میتوان اینگوه دانست:
1. اقناع افکار عمومی و توجیه سیاستها؛ ارتباطات بینالملل در عرصه روابط بینالملل نقش مهمی ایفا میکند. کشورها سعی میکنند با ابزار رسانهای و ارتباطی بینالمللی، به اقناع افکار عمومی و توجیه سیاستهای خارجی خود پرداخته و اینگونه منافع و اهداف ملی خود را در صحنهی بینالمللی دنبال کرده و جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقاء دهند؛ چراکه امروزه برخلاف گذشته، بهجای برتری نظامی، توانایی یک کشور در استفاده از رسانهها قدرت جهانی یک کشور را تعیین میکند.
2. وسیلهای در مسیر جهانیشدن؛ ارتباطات بینالملل در عین اینکه بارزترین و روشنترین وجه فرایند جهانی شدن محسوب میشود، بهعنوان یک ابزار در دست قدرتهای بزرگ در جریان پروژهی جهانیشدن و ایجاد نظم نوین جهانی، به انگیزهی سلطه بر جهان، ایفای نقش میکند. امروزه، آمریکا بهعنوان بزرگترین قدرت سیاسی سعی دارد، با در اختیار گرفتن رسانههای بزرگ دنیا، نظم جهانی را بهصورت یک قطبی و تحت کنترل خود رقم بزند.
3. دسترسی آسان به اطلاعات.[5]
اجزاء تشکیلدهنده ارتباطات بینالملل
سیستم ارتباطات بینالملل از زیرسیستمها و اجزائی ساخته شده، که باهم متناسب، مرتبط و متعامل هستند. اندامهای اصلی این سیستم عبارتند از:
1. خبرگزاریهای بینالمللی؛ مراد، خبرگزاریهایی هستند که اخبار خام را از سراسر جهان جمعآوری و بعد از پرورش آنها، مجدداً در سراسر جهان منتشر میکنند. امروزه چهار خبرگزاری آسوشیند پرس(آمریکا)، یونایتدپرس(آمریکا)، رویترز(انگلیس) و فرانس پرس(فرانسه) در چنین قلمرویی فعالیت میکنند.
اخبار فعلی جهان نیز غالباً از طریق این خبرگزاریها تأمین شده و خبرگزاریهای هر کشوری از جمله مشترکان این خبرگزاریها بهشمار میروند.
2. رسانههای ملی و محلی؛ مراد، رسانههایی هستند که در سطح یک کشور یا بخشی از یک کشور فعالیت میکنند، اعم از خبرگزاریها، مطبوعات، رادیو و تلویزیون.
3. رسانههای منطقهای؛ مراد، رسانههایی هستند که از نظر منشأ، متعلق به یک کشور خاص، ولی دارای حوزه نفوذ منطقهای هستند. مهمترین رسانههای منطقهای کنونی عبارتند از: خبرگزاری آلمان، کیودو(ژاپن) و اسپانیا.[6]
رهیافتهای ارتباط بینالمللی
چهار پذیره یا رهیافت اساسی، ویژگی فعالیتهای دانشمندان، حکومتها، دستاندرکاران، رسانهها و یک یک شهروندان را در زمینه ارتباط بینالمللی در نیم قرن گذشته تشکیل داده است. مولانا بهعنوان متخصص این عرصه، چهار نگرش مذکور را اینگونه میداند:[7]
1. نگرش و رهیافت آرمانی، انسانی؛ این نگرش ایدهآلیستی، ارتباطات بینالمللی را ابزار نزدیک کردن مردم و ملتها و یاریگر سازمانهای بینالملل در جهت خدماتدهی به جامعه جهانی میداند. این رهیافت سعی در افزایش تفاهم میان ملتها و مردم، برای رسیدن به صلح جهانی دارد و ارتباط بینالملل را عامل ارتقای این تفاهم و دستیابی به صلح جهانی میداند.
2. نگرش نوآیینی سیاسی؛ این رهیافت به ارتباط بینالمللی بهچشم آوازهگری(پروپاگاندا)، رویارویی ایدئولوژیک، تبلیغ تجاری، آفرینش اسطورهها و تکرار مکررات مینگرد و از کاراکتری اقتدارگرا و توتالیتر برخوردار بوده و از ارتباطات، درک یک سویهای دارد. از همینرو بر حاکمیتهای متمرکز و سازماندهنده تأکید میکند.
3. اطلاعات بهمثابهی قدرت اقتصادی در حوزه نظام بینالملل؛ این رهیافت بر اطلاعات موجود در بافت بینالملل، بهعنوان قدرت اقتصادی مینگرد. این نوع نگرش که موجب غربزدگی کشورهای پیرامونی و کمتر توسعهیافته شده، ترغیبکنندهی اتکاء به توسعه بینالمللی، معاملات بازرگانی، بازاریابی، تجارت، نوسازی و انتقال فنآوری است.
4. اطلاعات بهمثابه قدرت سیاسی؛ رهیافت چهارم به اطلاعات به شکل اخبار و دادهها، بهعنوان کالایی خنثی و خالی از ارزش میپردازد. این در حالی است که مضامین فرهنگی کشور انتقالدهنده اطلاعات نیز بههمراه اطلاعات منتقل میشوند.
گرایشهای ذکرشده نشان میدهند، که چگونه حکومتها، دانشمندان و مسؤلان رسانهها به تعریف گنجایشهای رو به فزونی ارتباط بینالمللی در پنج دههی گذشته پرداختهاند.
اشکال ارتباط بینالمللی
برخی از مهمترین اشکال ارتباطات بینالملل را میتوان اینگونه دانست:
1. ارتباط سیاسی بینالمللی؛ جریان سیاسی اطلاعات، یکی از سنتیترین شکلهای ارتباط بینالمللی بوده است. در شکل سنتی، از ارتباطات میانفردی بهره میجستند؛ اما با ابداع فنآوری ارتباطی نوین و پیدایش بازیگران غیر سیاسی، روش سیاستمداری نوین، بیشتر به تودهها و عامه مردم گرایش داشت. پژوهشگران، این جریان نوین اطلاعات را بهعنوان سیاستمداری عمومی بازشناسی کردهاند؛ که از ویژگیهای مهم آن، اهمیت دادن به آراء عمومی است. دولتها در سایهی پیشرفتهای تکنولوژیکی ارتباط قادر شدند، پیامهای خود را به مخاطبان ملی و بینالمللی هدایت کنند؛ بههمین جهت، به برپایی بنگاههای اطلاعرسانی و آوازهگری پرداختند. حکومتها سعی میکنند، با بهرهگیری از رسانهها، هویت برتر ملی خود را در عرصه جهانی نمایش دهند. در واقع میتوان گفت دولتها از دیپلماسی رسانهها در فرایند سیاست خارجی خود بهره میبرند.
2. ارتباط اقتصادی بینالمللی؛ در جهان امروز، فنآوری اطلاعات و فرآوردههای آن و خدمات مبتنی بر اطلاعات، بهعنوان محوری برای اقتصاد درآمده و ارتباطات دوربرد و بینالمللی، جزئی حیاتی از هر اقتصاد ملّی بهشمار میرود. اطلاعات، فنآوری اطلاعات و ارتباطات امروزه بهعنوان ثروت و یک منبع ملی بخش مهمی از تجارت فرامرزی را تدارک دیده و صبغه اقتصادی پیدا کرده است؛ چراکه در این نظام، اقتصاد، رو به جهانیشدن و بینالمللیشدن است.
3. ارتباط راهبردی بینالمللی؛ مراد از اینگونه ارتباط همان بعد راهبردی جریان اطلاعات و ارتباطات در سطح بینالملل است.
ارتباطات جهانی در عصر حاضر
جریان ارتباطات و اطلاعات بینالمللی عصر حاضر، معمولاً بهطور افقی، میان ساختار نخبگانی در سه سطح متمایز و تا حدودی بینالمللی رخ میدهد: 1) ارتباط نخبگانی داخلی، اجتماعیشدن و مجادله سیاست، 2) سیاستمداری نخبگانی قدرتهای بزرگ و همکاری، تنشزدایی یا تن دادن با اکراه 3) نخبگان بینالمللی و فرامرزی، اجتماعیشدن و فعالیتها.
این جریان ارتباطات و اطلاعات دروننخبگانیِ تا حدودی جهانی، به حرکت عمودی و فرودی بهسمت همگان گرایش دارد. البته این سخن بدان معنا نیست که میان نخبگان هیچ رقابتی وجود ندارد؛ بلکه اگر نظام بینالمللی فعلی را یک کل فرض کنیم، گرایش حفظ نظام محافظهکارانه رو به رشد این سطح از فعالیتهای نخبگان در ارتباط و روابط بینالملل، بهسوی ایجاد خط عمودی پیامهای بسیار مشابهی گرایش دارد؛ که بهظاهر بیشتر در راستای خط عمودی جهانی رشد میکند. البته استثنائاتی معین در اینمورد و در سطح کارکردی خاص وجود دارد؛ اما بهطور کلی از میانهی دهه 1960، این نکته ویژگی عمدهی روابط بینالملل بوده است.[8]
در عصر کنونی، نظام ارتباطات و اطلاعات بینالمللی در اختیار قدرتهای بزرگ قرار دارد و این قدرتها با در اختیار داشتن خبرگزاریهای بینالمللی جهان و شبکههای تلویزیونی بینالمللی نظیر بیبیسی (BBC)، سیانان (CNN) و ماهوارههای ارتباطی جهان، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل جهانی را در سطوح محلی، ملی، منطقهای و جهانی تحت تأثیر خود قرار میدهند. در این میان، کشورهای جهان سوم و در حال توسعه، که از نظر خبری وابسته به سیستمهای خبری سه کشور غربی(آمریکا، فرانسه و انگلیس) میباشند، بهخاطر فقر آموزش، ضعف تجهیزات و کمبود بودجه، اطلاعات و نیروی انسانی کارآمد، اطلاعات پروردهی اولیه خیرگزاریهای بینالمللی را بدون تغییرات اساسی در اختیار پیامگیرندگان نهایی قرار میدهند و بدینوسیله سیاستهای نظامیافته و هدفمند سه قدرت مهم غربی، در بستری از تکثر، بهصورت یک جریان آزاد ارتباطی، تمام مردم جهان را تحت تأثیر خود قرار میدهد. بنابراین در عصر حاضر، برای ارتباطات و اطلاعات میتوان یک نمودار عمودی در نظر گرفت، که کشورهای بزرگ غربی در رأس آن قرار گرفته و نوعی امپریالیسم خبری را بهوجود آوردهاند.[9]
رابطه ارتباطات بینالملل و روابط بینالمللی
ارتباطات بینالملل که ناظر به فعالیت رسانههای بینالمللی است، بهعنوان یک وسیله، مورد استفاده بازیگران حوزهی روابط بینالملل، که عرصه امور سیاسی است، قرار میگیرد و بازیگران دولتی و غیردولتی این عرصه، با بهرهگیری از رسانههای بینالمللی، سعی در پیشبرد اهداف و منابع خود دارند.
تحوّلات سریع در حوزه ارتباطات، بر مطالعات و تحقیقات مربوط به ارتباطات، اثرات بسیاری در روابط بینالمللی گذارده و افقهای جدیدی را در مسائل آن گشوده است. از جمله عوامل اثرگذار در این تحولات، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. توسعه فنآوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات، بهکارگیری آنها و تأثیری که بر ماهیت و محتوای اطلاعات و ارتباطات داشتهاند.
2. ازدیاد روزافزون بازیگران صحنه بینالمللی جریان فراملی در جهان اطلاعات، با انشعابات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بهویژه در توجهی که به زمینههای تجاری، بازاریابی، آموزش و فرهنگ آن داشتهاند.
3. علاقهی فزایندهای که در مطالعات مقایسهای؛ از قبیل افکار عمومی و تصویرها، بهمدد دقت ابزارها، پیشرفت و توسعه وسایل جمعآوری، تنظیم، بازیافت و تخصیص دادهها، وجود دارد.[10]