دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تولدی برای یک بهار | نگاهی به پیش زمینه های اخلاقی در یک فیلم بودایی

تفکر ادیان شرقی در مورد جهان و انسان، بیشتر تفکری دایره ‏وار است. یعنی درست برخلاف تفکر ادیان غربی که نگاه‏شان به انسان و جهان نگاهی خطی است. در تفکر ادیان شرقی، انسان و جهان ماهیتی دایره‌وار دارند. بنا بر سنت جهان بوده و هست و خواهد بود؛ پس مبدأ و معادی را برای آن نمی‏توان...
تولدی برای یک بهار | نگاهی به پیش زمینه های اخلاقی در یک فیلم بودایی
تولدی برای یک بهار | نگاهی به پیش زمینه های اخلاقی در یک فیلم بودایی

محمد رضا نظری

تفکر ادیان شرقی در مورد جهان و انسان، بیشتر تفکری دایره‏وار است. یعنی درست برخلاف تفکر ادیان غربی که نگاه‏شان به انسان و جهان نگاهی خطی است. در تفکر ادیان شرقی، انسان و جهان ماهیتی دایره‌وار دارند. بنا بر سنت جهان بوده و هست و خواهد بود؛ پس مبدأ و معادی را برای آن نمی‏توان دنبال نمود. اما در مورد انسان باید گفت که او روزی به دنیا می‏آید و روزی نیز از دنیا رخت بر می‏بندد و دوباره روزی به دنیا خواهد آمد. تولد مجدد چنین انسانی وابسته به حیات او در زندگی پیشین است پس زندگی کنونی‏اش دسترنجی از زندگی پیشین‏اش است و زندگی آینده نیز محصولی از زندگی کنونی‏اش. این تمام آن چیزی است که ما از آن به تناسخ تعبیر می‏کنیم. تناسخ آموزه‏ای برآمده از هندوئیسم است که برخی دیگر از مکاتب نظیر جینیسم و بودیسم و یا حتی آیین مانویت نیز آن را پذیرفته‏اند. در این سنت‏ها پدید آمدن تناسخ قانونی ابدی و ازلی است که چون بسیاری از مسائل اعتقادی و اخلاقی متدینان را پاسخ می‏دهد همواره با اقبال بسیاری مواجه بوده است. اما یک جای یک سؤال همواره باقی می‏ماند که چه چیز زندگی‏های پی‏در‏پی بعدی را تعیین می‏کند؟ و اساساً چرا در زندگی‏های بعد، یکی به صورت انسان در می ‏آید و یکی به صورت حیوان؟ یکی شاهزاده و یکی گدا؟ پاسخ به این سوال‏ها را باید در قانونی حیاتی به نام کرمه یافت. به صورت خلاصه، کرمه یعنی این که هرکس کاری را انجام دهد خواه اندیشه باشد و یا گفتار و یا کردار، در حال رقم زدن زندگی آینده خود است. پس برای زندگی آینده هم که شده باید نیک بود.
تناسخ قدرت بسیاری در حل مسائل داشت و از همین رو نیز بودا نتوانست از آن صرف‏نظر کند و آن را به عنوان یکی از مهم‏ترین آموزه‏های خود قرار داد. اما تقریری که او از تناسخ ارائه داد کمی با آموزه هندویی تفاوت داشت. او بر این باور بود که همان‏گونه که کبریتی، کبریت دیگر را روشن می‏کند اعمال انسانی نیز به همان کیفیت زندگی دیگری را مشخص خواهند نمود. این اصل محور اخلاق بودایی قرار گرفت. موضوعات اخلاقی نیز به صورت گسترده خود را در راستای این هدف قرار داده‏اند و از همین رو بودا پس از روشن‏شدگی موفق به کشف راهی شد که در نظرش راه صحیح می‏نمود. راهی که او نامش را راه میانه نهاد. راه میانه راهی میان ریاضت شدید و لذت دنیایی بود. لذت‏پرستی پست کننده، هوس‏رانی، ناشایسته و لهو و لعب است و خود‏آزاری دردناک و بی‏فایده. آن هنگام که انسان از این دو کرانه دور گردد به نجات خواهد رسید.
نجات هنگامی دست‏گیر یک بودایی می‏گردد که قواعد هشت گانه را به کاربندد. قواعدی که هرچند به ظاهر بسیار ساده می‏نمایند اما بسیار عملیاتی به نظر می‏آیند. « ای رهروان این است حقیقت عالی. راهی که به رهایی از رنج می‏انجامد. آن راه در حقیقت راه هشت‏گانه عالی است که همانا راستی و درستی در شناخت، در اندیشه، گفتار و کردار، در زیست، در کوشش، در آگاهی و در یکدلی است»1 به این ترتیب راه هشت‏گانه عبارت از فهم درست، بینش درست، سخن درست، رفتار درست، معاش درست، تلاش درست، تأمل درست و تمرکز درست است. انسانی که این راه هشت‏گانه شریف را طی کند مهر در دلش ساکن شده  و دل‏نرم خواهد شد. او با دیگر موجودات هم‏درد می‏شود تا نه تنها نسبت به آن‏ها دلسوزی کند بلکه برای رهانیدن رنج آنان نیز تلاش کند. او به شادی می‏رسد و از شادبودن دیگران شاد خواهد بود.
در سنت ارتدکسی بودایی قانون طلایی بسیار پررنگ است. قانونی که پیروان را تشویق می‏کند که «با دیگران چنان رفتار کن که می‏خواهی با تو کنند». البته در این سنت دیگران از موضوع انسانی فراتر رفته و معنایی جهانی به خود می‏گیرند که همۀ اشیاء را در برخواهد گرفت. این بدان سبب است که انسان از جهان جدا نیست و آزار به خود به معنی آزار به دیگری و آزار دیگری به معنی آزار خود است. ای بسا حیوانی که در زندگی پیش انسان بوده؛ پس باید او را محترم داشت و تکریمش کرد. از این رو اخلاق بودایی پنج دستور ظاهری را به پیروان خود عرضه می‏دارد و آنان را به پرهیز از این پنج چیز وادار می‏سازد: 1- گرفتن جان موجودات 2- دزدی 3- لذات نامشروع دینی 4- دروغ‏گویی 5- مِی گساری.
چنین اخلاقی - به دلیل داشتن ماهیتی بشری- امروزه بسیار مورد توجه فیلم‏سازان و کارگردانان واقع شده است. اخلاق پزشکی، حقوق بشر، اخلاق زیست محیطی، شهرنشینی، اجتماعی و سیاسی در پرتو آموزه‏های بودایی برای غرب مدرن جذابیت بیشتری دارد. پس جای تعجب نیست که فیلم‏هایی با پیش زمینه‏های بودایی مقبول طبع این دسته از مردم درآید. بیاییم کمی بیشتر و عینی‏تر موضوع را بررسی کنیم. به منظور فهم بیشتر از این داستان و در بستر همین موضوع،  فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار محصول 2003 میلادی و به کارگردانی کیم کی دوک کره‏ای را انتخاب کرده و کمی بیشتر پیرامون اخلاق بودایی سخن خواهیم گفت.
فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار ساختاری بسیار ساده دارد که از هیاهوهای سینمایی بسیار به دور است. سکوت و آرامش در این فیلم برگرفته از فضایی بودایی است. گویی کارگردان تلاش دارد تا به خواننده چنین گوید که: «کم شنیدن و فهمیدن معنا نیکوتر است از پر شنیدن و در نیافتن معنا. انسان باید آموزگار دل باشد و دل را آموزگار نداند»2 در این فیلم انسان محور اصلی داستان است، پس باید بر او تمرکز کرد. بازیگران نامی ندارند، پس مهم نیست که اسم‏شان چیست و یا در چه زمانی زندگی می‏کنند. مهم آن است که چه تأثیری را بر عالم خواهد گذارند. این فیلم در بستر طبیعت اتفاق می‏افتد طبیعتی که در این متن جزوی از وجود آدمی است. نماهایی از دریاچه، جنگل و کوهستان‏ همگی نشانیِ جایی را می‏دهند که از به هم‏ریختگی و بی‏نظمی فضای امروزی کاملاً به دور است. گویی  قرار بر وحدت این انسان با جهان پیرامون خود است. فیلم پیرامون یک راهب در معبدی بر روی آب است. معبدی که الهی است و این را از نقاشی درب های این معبد می‏توان فهمید.
در اپیزود اول به ناگاه کودک فیلم گناهی را انجام می‏دهد و آن کشتن حیوانات است. پسرک کوچک علاوه بر آزار ماهی و قورباغه و مار، موجب کشته شدن مار و ماهی می‏شود. قتل و آزار و اذیت حیوانات یکی از قوانین اخلاقی بوداست که هم در زندگی کنونی و هم در زندگی‏های آینده تأثیر بد خود را خواهد گذاشت. این قانون حلّال مسائل اخلاق محیط زیستی نیز هست. اگر ماری کشته شود یعنی موجودی که پیش از این انسان بوده،  کشته شده پس تمایزی میان انسان و سایر جاندارن نیست. همانگونه که در اپیزود پاییز مشاهده می‏شود که استاد، پس از مرگ به شکل ماری درآمده و به معبد می‏خزد.
گناه اخلاقی دیگر، شهوت است. در این فیلم شهوت به سراغ بازیگر داستان می‏آید و او را دلباختۀ دختری می‏سازد. این بخش که بیانگر اخلاق جنسی بودایی است بیشتر بر آن تکیه دارد که شهوت موجب پریشانی دل آدمی خواهد بود پس چون «دل انسان پریشان شود رام داشتن‏اش دشوار است. چون دیوانه شود به پیلی افسار گریخته ماند، اندیشه‏اش از پس اندیشۀ دیگر به تندگذری آذرخش می‏آید، آن گاه که دل، یکدلی (آرامشی که بر همۀ وجود آدمی حکم‏فرماست) را از دست می‏دهد. می‏نالد به کردار میمونی بی‏قرار و بدین سان سرچشمۀ همۀ بدی‏ها می‏شود.»3 پسر راهب آشفته است و نظم درونی خود را از دست داده ترک معبد می‏کند اما مجسمه بودا را به همراه می‏برد.
اپیزود سوم با بازگشت پسر راهب همراه است. او این بار آشفته‏تر از قبل به نظر می‏آید. جوان از معشوقۀ خود کینه به دل راه داده و او را کشته. این یعنی گناهی دیگر. در سنت بودایی گناهان انسان با زمزمه سوتره‏ها (سرودهای دینی) از بین خواهد رفت از این روست که به توصیۀ استاد او بر عرشۀ معبد سوتره‏ها را حک می‏کند: «‏چون کسی بخواهد ندامت خود را نشان دهد بودایان را فرا می خواند، سوتره‏ها را زمزمه می‏کند و سوگند می‏خورد که هر کرمۀ بدی را که با جان و تن بدان دست یازیده را ویران سازد آن گاه همۀ گناهان او پاک خواهد شد».4
اگر قرار بر از بین بردن کرمه هاست ریاضت بهترین راه برای نظم دادن به درون آدمی است. در اپیزود زمستان جوان پس از طی محکومیت خود بازگشته و سعی در سوزاندن کرمه‏های خود دارد. او راه ریاضت و اعمال یوگیانه را بر می‏گزیند تا ذهنی آرام داشته باشد. در این میان سر و کله زنی پیدا شده و بچه‏ای را با خود به معبد می‏آورد. زن شب هنگام و زمانی که عزم رفتن دارد در حفره‏ای که راهب جوان برای برداشت آب افکنده افتاده و غرق می‏گردد. اصلاً در این فیلم تأسفی بر مرگ این مادر وجود ندارد زیرا او جزیی از این طبیعت است و در اندیشه دایره‏وار بودایی او باز هم به این جهان بازخواهد گشت.
اپیزود پنجم، بهار نام دارد و نشانی است از تکرار و بازتولد عالم. در عرصۀ انسانی نیز کودک همان راهی را می‏رود که راهب داستان رفته و او نیز اسیر چرخۀ بازتولد خواهد گردید.
طرفه آن‏که این فیلم با مخاطب خود این‏گونه سخن می‏گوید که زندگی رنج است و چون این امر دانسته شود در گام بعدی باید اندیشه را از رنج پاک نمود. اندیشۀ درست یعنی ذهنی رها از آز، کام و شهوت. ذهنی که در آن بدخواهی و ستمگری راه ندارد. نتیجه چنین کرداری نداشتن کینه و مهرورزی به دیگر موجودات است. اندیشۀ درست علت راستی در کردار می‏شود و کردار درست خود موجبات راستی و درستی در گفتار و کوشش و زیست آدمی را فراهم خواهد آورد. چنین انسانی دلی آرام دارد و از رنج رها شده زیرا هیچ کس و هیچ چیز در دنیا باعث رنج او نخواهد شد.

 

----------------------------------------
  منابع

[1] بودا، ع پاشایی، تهران ، نشر فیروزه، 1374، چاپ پنجم ص 134
[2] نیروانه سوتره به نقل از راه بودا، ب.ل. سوزوکی، ترجمه ع پاشایی، تهران، نشر نگاه معاصر، 1380، ص 160
[3] همان، ص156
[4] کان فو گِن گیو، به نقل از همان، ص161

منبع:فیلم نوشتار

مقاله

نویسنده محمد رضا نظری

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

نمایش فیلم تگزاس در روزهای اخیر نشان می دهد که مسعود اطیابی تغییر بزرگی در رویه فیلمسازی خود داده است. او که پیش از این با فیلمی درباره حوادث هشتاد و هشت نشان داده بود که در فکر پرداختن به مسائل جدی و حرکت در راستای سینمای اجتماعی است، حالا با تگزاس به جریان فیلم های پرفروشی پیوسته که اتفاقا بر خلاف فیلم قبلی اش دچار موانع ممیزی و عدم مجوز اکران نشده و با توجه به فضای سینمای ایران، سود قابل توجه‌ی را به جیب تهیه کننده واریز می کند.
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

هنوز و بعد از گذشت حدود سه ماه از جشنواره فیلم فجر(سی و ششم) و دیدن فیلم سینمایی مصادره ، طعم تلخ تماشای آن هم زمان با اکران های نوروزی و فروش بالای این فیلم ذایقه ام را می آزارد. مصادره را شاید بتوان اروتیک ترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب برشمرد. این فیلم به شدت بیمار است و گویا به جز شوخی های سخیف جنسی حتی با دستمایه کردن یک کودک یا نوجوان راهی برای خندان و شادکردن مخاطبانش ندارد.
گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش، یک فیلم مفرح است. فرحبخشی این فیلم نه از شوخی ها و تکه کلام ها، بلکه به جهت دنیای درونی فیلم است. دنیایی که در آن کودکی متولد می شود و پیری و گذر سن، مانعی برای زایش نیست. در روستای کوچک و کم جمعیت مهمت اباد، 231 نفر زندگی می کنند و این فیلم به ما می گوید که این جمعیت چگونه به اندازه یک نفر بیشتر می شود.
خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

اگر تلاش فیلم خوک در این است که یک کمدی متفاوت در سینمای ایران باشد، باید گفت که در این کار موفق شده است. این فیلم توجهی به شوخی ها کلامی و متدوال در سینمای طنز ندارد. تا حد زیادی می کوشد که از مزیت های واقعیت استفاده کند و در مناسبات انسانی و روابط فردی آدم ها دخل و تصرفی نکند و همزمان از سوی دیگر پیروزمندانه از میدان واقعیت بیرون بیاید بدون آنکه هیچ باج و امتیازی به آنچه که ما واقعیت صدایش می کنیم داده باشد؛ خوک خود را در واقعیت محدود نمی کند.
فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

صحبت از انیمیشنی سینمایی است که در فرم، تکنیک و ارائه مفاهیم به استاندارهای جهانی نزدیک شده و سعی دارد به‌دور از شعار و کلیشه به یک مقطع تاریخی با رگه‌های دینی بپردازد و آغازکننده راهی جریان‌ساز برای صنعت سینمایی انیمیشن در ایران باشد.

پر بازدیدترین ها

«رژیمی از جنس طلا» | نقد فیلم رژیم طلایی

«رژیمی از جنس طلا» | نقد فیلم رژیم طلایی

«رژیم طلایی»، معضلات رایج در جامعه، در روابط زن و شوهری را مورد توجه قرار داده و با هجو آن در قالب کمدی، سعی کرده تا آن‌ها را مورد انتقاد قرار دهد…
طنز و کمدی؛ خاستگاه، ویژگی ها و کارکردها

طنز و کمدی؛ خاستگاه، ویژگی ها و کارکردها

این نوشتار در تلاش است تا با بررسی آراء و نظرات نظریه پردازان طنز و کمدی، ویژگی ها و کارکردهای طنز و کمدی را بازشناسد و با برشمردن ویژگی ها و مشخصه های طنزپرداز، تصویری روشن از طنز مطلوب ارائه دهد...
جنایت بی مکافات ; نگاهی به فیلم پل خواب

جنایت بی مکافات ; نگاهی به فیلم پل خواب

در حین تماشای فیلم پل خواب، ساخته آقای براهنی، از برخی پلانها و نماهای دل انگیز و دقیق فیلم به ذوق آمدم.. بر حسب عادت گوشی همراهم، عنوان پل خواب را در گوگل جستجو کردم. چرا باید این فیلم با این نماهای درخشان و بازی های خوب چنین ناشناخته باشد. در همان اولین جستجو، مطلبی از ویکی پدیا آمد که اشاره می کرد این فیلم برداشتی آزاد از رمان جنایت و مکافات است.
شهرزاد در کشاکش سنت و مدرنیسم

شهرزاد در کشاکش سنت و مدرنیسم

این سریال ساخته فیلمساز موفق ایرانی حسن فتحی است که سریال های جذاب وموفقی چون پهلوانان نمی میرند، شب دهم، مدار صفر درجه و میوه ممنوعه را در کارنامۀ خود دارد. همگی این سریال های تلویزیونی مخاطبان بیشماری را به خود اختصاص دادند و این همه ناشی از توانایی او در نوشتن فیلمنامه و کارگردانی است.
وضعیت سفید یک ذهن ; نگاهی به سریال وضعیت سفید

وضعیت سفید یک ذهن ; نگاهی به سریال وضعیت سفید

وضعیت سفید یک ایراد بزرگ دارد و آن است که همیشه آن را از وسط های کار دیده ایم( این اقتضای تلویزیون و برامده از هویت آن است که کمتر این فرصت پیش می اید که اثری را از ابتدا تا انتهای آن دید و ازهمین رو یک اثر تلویزیونی معمولا در حین نگارش و تولید به این نکته توجه دارند) اما هرچه هست اگر از ابتدا این سریال را ببینیم( که چاره آن دانلود قسمت های نخست آن است) متوجه می شویم که «مادر بزرگه» چاره ای جز انفعال در برابر این همه موج قهر ندارد.
Powered by TayaCMS