[کد مطلب: 1796]
کشاکش فرهنگ سنتی ریشهدار و با قدمت چندین هزار ساله ایران و تجدد همواره با چالشها، مخالفتها، مقاومتهایی همراه بوده است و قدمتی بیش از یکصد ساله یافته است. در این میان، روایت جذاب گذار از سنت به مدرنیته هم از سوی روایتگران و هم از سوی مخاطبان با جدیت و علاقه خاصی دنبال شده است. روایتگران از ابعاد مختلف جامعهشناسانه، فلسفی، دینپژوهی، هنری و... به آن پرداختهاند و حاصل روایت آنها در قالبهای مختلف (مقاله و کتاب علمی، سخنرانی، داستان، نقاشی، شعر، فیلم و...) در تمام این سالها، در معرض دید مخاطبان گذاشته شده است.
هنر در انواع مختلف خود از مظاهر تجدد به حساب میآید و از ابتدای ورود به جوامع سنتی، با مخالفت سنتگرایان مواجه بوده است؛ داستانی مکرر که بر سر هر آنچه نام مدرن بر آن نهاده میشود، آمده است. از سویی، بر اساس آنچه گفته شد، هنرمندان نیز به سهم خود، در زمره روایتگران «چالش سنت و مدرنیته» بودهاند و روایت آنان از مظاهر مدرن جزء روایات معتبر و در عین حال، جذاب، پرکشش و مخاطبپسند به شمار میرود. «قاعده تصادف» روایتگری هنرمندی از عرصه سینما از چالشهای دستاندرکاران هنر تئاتر (نماینده قشری از تجددگرایان) در جامعه سنتی امروزین ایران است؛ روایتی هنری از هنر به عنوان یکی از مظاهر مدرن.
یک گروه تئاتری متشکل از چند نفر دختر و پسر جوان نمایشنامهای را آماده اجرا در جشنوارهای خارج از کشور دارند. گروه پس از ماهها تلاش و در آستانه سفر و در حالی که پاسپورت و بلیتهای سفر آماده شده است، با چالش مواجه میشود. پدر یکی از اعضای دختر گروه (شهرزاد) که با سفر او همراه گروه مخالفت دارد، ترفندهای متعددی را به کار میگیرد تا مانع سفر دخترش شود و دست آخر نیز با تهدید و اعمال زور به مقاومت بیشتری دست میزند. دستآویز او برای ابراز مخالفت، مجوز نداشتن گروه، محل تمرین آنها که ساختمانی نیمه متروکه و تا حدی بیدر و پیکر و ناخشنودی از اختلاط و روابط دختران و پسران گروه در محل تمرین است. هر چند او مانع از سفر دختر میشود اما دختر نیز به خانه بازنمیگردد. فرار دختر از خانه آنچنان عرصه را بر پدر تنگ میکند که حتی حاضر میشود قول موافقت با همراهی دخترش را بدهد؛ وعدهای که کارساز نیست و باعث بازگشت دختر به خانه نمیشود.
«قاعده تصادف» در بطن خود بازگوکننده بسیاری از چالشهایی است که جامعه ایرانی در رویارویی با مدرنیته با آنها دست به گریبان است. شاید بتوان چالشهای شاخص بیان شده در «قاعده تصادف» را اینچنین بر شمرد.
۱. سختیهایی پیش روی گروههای هنری ـ به خصوص هنرهای تجسمی و موسیقی ـ برای اخذ مجوز قانونی فعالیت، باعث شده است که بسیاری از این گروهها به فعالیتهای زیرزمینی روی آورند. به دنبال آن، فعالیتهای زیرزمینی که به دور از نظارت خانواده صورت میپذیرند، آثار منفی و تنش متقابلی را میان جوان و خانواده میآفریند. فارغ از صلاحدیدهای شرع و قانون در قبال چنین مسائلی، گارد بسته وگاه متعصب و خشن خانواده ـ به عنوان نهاد زیربنای اجتماع و نماینده جامعه ایرانی ـ نسبت به مظاهر مدرن و به خصوص هنرهای تجسمی و موسیقی نیز باعث شده است که جریان زیرزمینی شدن چنین فعالیتهایی تشدید شود..
پیش از این، بارها سینما روایتگر چالشهای هنر در جامعه سنتی ایران بوده است. "بهمن قبادی" با «کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد؟» آخرین اثر را ارائه کرده است که به موضوع موسیقی زیرزمینی در ایران پرداخته بود و در جشنوارههای بینالمللی مورد استقبال قرار گرفت که فارغ از رویکرد آن، به لحاظ تصاویر مستندی که از گروههای زیرزمینی موسیقی و اجراهایشان نشان میداد، شاخص بود.
پیش از آن نیز سینماگران وضعیت هنرهای موسیقی، سینما، نقاشی، مجسمهسازی، داستان و شعر در ایران امروز را دستمایه روایتهای خود ساخته بودند اما روایت وضعیت گروههای تئاتر غیررسمی و شبه زیرزمینی شاید برای اولین بار است که از سوی سینماگران مورد توجه قرار گرفته است.
در میان هنرهای هفتگانه، با توجه به صلاحدیدهای شرعی و مزاج فرهنگی جامعه ایران، رقص دارای محدودیتهای جدی و خط قرمزهایی است که نزدیک شدن به آن پرریسک مینماید؛ حتی جامعه سنتی ایران رقص محلی مردان و رقصهای بچهگانه دخترکان کم سن و سال را در سالهای گذشته برنتافته است. سایر هنرها، به استثنای موسیقی نیز فاقد خاصیت جذابیتآفرینی ذاتی بوده و بدون داستانی منسجم و جذاب، تماشاگران را به سینما نمیکشانند؛ اتفاقی که در اکران «قاعده تصادف» نیز افتاد و فیلم در رقابت گیشه موفقیت قابل توجهی را کسب نکرد.
۲.فمینیسم به عنوان یکی از مکاتب فکری شاخص مدرنیته، بر روال حاکم بر روابط زن و مرد در جوامع سنتی نظر دارد و با شعار «تساوی حقوق زن و مرد» و با استفاده از رویکردها و شگردهای فمینیستی خواستار تغییر در این گونه روابط است. ولایت پدر بر دختر (و شوهر بر زن) که مورد تصدیق شرع و قانون است، از نقاط عطف چالشبرانگیز در این مجال میباشد که به خصوص در مورد ازدواج، ادامه تحصیل، خروج از کشور و کار و فعالیتهای اجتماعی (نحوه حضور در جامعه) مورد مناقشه سنتگرایان و متجددین بوده است.
بهنام بهزادی (کارگردان) با علم به کافی نبودن جذابیت «مشکلات گروههای تئاتری» برای مخاطب عام، دست روی «فمینیسم جذاب» گذاشته است اما باید توجه داشت که فمینیسم، آن قدر که در مجادلات زن و شوهری جذابیت دارد، در کشاکش پدر و دختر جذاب نیست؛ به علاوه اینکه جذابیت دعواهای زن و شوهری نیز با ساخت فیلمهای سبک در چند سال اخیر از بین رفته و باید گفت فمینیسم در سینما به پُز روشنفکری بیخاصیتی تبدیل شده است که تنها در ایجاد موقعیتهای کُمیک یا استفاده جهت موعظه و نصیحت زوجهای جوان کاربرد دارد.
به نظر میرسد که اضافه شدن مادر به دعوای پدر و دختری، میتوانست این جنبه داستان را تقویت کند؛ شاید حتی داستان با اختلاف سلیقه مادر، با پدر داستان بر سر رفتن یا نرفتن دختر به خارج از کشور جذابتر میشد اما روایت «قاعده تصادف» بیشتر به اختلاف نظر یک پدر با دخترش و در وجهی ظریفتر، اختلاف برخورد یک پدر با پدر سایر جوانان فیلم است که نه تنها منعی در سفر فرزندانشان ندیدهاند بلکه خود، متقبل تهیه بلیت و پاسپورت و هزینه سفر هستند.
۳. چالش سبک زندگی (Life style) میان نسل جوان با والدین نیز به عنوان یک دغدغه مورد توجه بهزادی بوده است و در مجادله لفظی پدر و دختر در پارکینگ محل کار پدر نشان داده شد که به مجادله فیزیکی پدر با دوست پسرهای دختر انجامید. پدر به تئاتر، به چشم یک تفریح و وقت تلف کردن نگاه میکند که به خاطر علاقه دختر با آن موافقت کرده اما چندان هم به آن مایل نیست. با این وجود، نمیتواند بپذیرد که به رغم اعلام مخالفت او، دختر در پی خروج از کشور و ساختن کاخ آرزوهایش با تئاتر است.
در این بُعد هم با پدری کاملاً بیمنطق که بدون ذرهای استدلال در کلام خواستارتبعیت دختر از دستوراتش است، روبهرو هستیم. پدر داستان به نصایح برادر خود و خواهشهای سایر جوانان بیاعتناست و تنها در پی فرار دختر از خانه، اندکی به خود میآید و پیغام نرمش از مواضعش را میفرستد؛ در حالی که کار از کار گذشته! شهرزاد نیز در مقابل صلاحدید پدر حاضر به تفاهم نیست و تنها موافقت او را طلب میکند.
در پایان، باید گفت که «قاعده تصادف»، به رغم جلب نظر منتقدان در جشنواره فیلم فجر، در گیشه به موفقیت قابل توجهی دست نیافت تا یک بار دیگر تفاوت منتقدان سینمایی و مخاطبان عام در خواستههایشان از سینما مشخص شود.