در شهر مدينه خانوادهاي زندگي ميكرد كه از همه جهات، انسانهاي شايسته و برتري بودند. يكي از اوصاف والاي آنها ايثار و فداكاري است كه ميتواند الگوي همه انسانها باشد و يكي از موارد ايثار ايشان مربوط به زماني است كه:
حضرت حسن (عليهالسّلام) و حضرت حسين (عليهالسّلام) بيمار شدند. پيامبر گرامي (صلياللهوعليهوآله) با جمعي از يارانشان به عيادت دو نوه و دو نور ديدۀ خود آمدند. در آن ديدار، رسول خدا (صلياللهوعليهوآله) به حضرت امير (عليهالسّلام) فرمودند:
«علي جان! اگر براي شفا يافتن و بهبودي فرزندانت ميتوانستي نذري كني، خدا از سر مهر و كرامت آنان را سلامت ارزاني ميداشت»
اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) در همان لحظه با خدايش عهد بست و نذر نمود كه اگر دو فرزندش سلامتي يابند سه روز روزه بدارد. از پي حضرت علي (عليهالسّلام)، حضرت زهرا (عليهاسلام) نيز نذر كرد و آن گاه «فضه» خادمۀ ايشان همان نذر را نمود. طبق بعضي از روايات امام حسن (عليهالسّلام) و امام حسين (عليهالسّلام) نيز نذر کردند كه روزه بگيرند.
چيزي نگذشت كه هر دو شفا يافتند و خانوادۀ امام علي (عليهالسّلام) براي وفاي به نذر آماده شد؛ اما در خانه غذايي براي روزهداري يافت نميشد. امام علي (عليهالسّلام) سه صاع جو تهيه نمود.[1] حضرت زهرا (عليهاسلام)، يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت. هنگام افطار، مسكيني بر در خانه آمد و گفت: «السلام عليكم اهل بيت محمد... سلام بر شما اي خاندان محمد (صلياللهوعليهوآله)، مستمندي از مستمندان مسلمين هستم. غذايي به من بدهيد. خداوند به شما از غذاهاي بهشتي مرحمت كند».
آنها همگي مسكين را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند در حالي كه چيزي جز آب نداشتند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند. موقع افطار وقتي كه نان جو را برای غذا آماده كرده بودند، يتيمي بر در خانه آمد. اين بار نيز ايثار كردند و غذاي خود را به او دادند و بار ديگر با آب افطار كردند. روز بعد را نيز روزه گرفتند. به هنگام غروب اسيري بر در خانه آمد. باز سهم غذاي خود را به او دادند. پس از انجام نذر هنگامي كه صبح شد حضرت امير (عليهالسّلام) در حالي كه دست دو پسر بزرگوارش را گرفته بود به خدمت پيامبر اكرم (صلياللهوعليهوآله) رسيد. هنگامي كه پيامبر آنها را مشاهده كردند، ديدند از شدت گرسنگي ميلرزند. پيامبر اشك ريختند و فرمود:
«اين حالي را كه در شما ميبينم براي من بسيار گران است»
سپس برخاستند و با آنها حركت كردند. هنگامي كه وارد خانۀ حضرت زهرا (عليهاسلام) شدند ايشان را در محراب عبادت ديدند در حالي كه از شدت گرسنگي ضعيف شده و چشمهايش به گودي نشسته بود. پيامبر گرامي (صلياللهوعليهوآله) اندوهگين شدند. در همين هنگام جبرئيل امين نازل شد و گفت:
«اي محمد اين سوره را بگير. خداوند با چنين خانداني به تو تهنيت ميگويد» سپس سوره «هل أتي» (انسان يا دهر) را بر او خواند»
بعضي گفتهاند كه از آيۀ5؛ «ان الابرار...» تا آيۀ21؛ «... كان سعيكم مشكورا» در اين زمان نازل گشت.[2]
اين خانواده مظهر ابرار و نيكوكاران جهان و از مظاهر عبوديت خدا و از مصاديق بارز بندگان خالص اويند. آنان وفاكنندۀ به نذر خويش و خائفان از قيامتند. آنها مظهر ايثارگري و حمايت از اقشار محروم جامعه (مسكينان، يتيمان و اسيران) و مظهر اخلاص و خداجويي در عرصۀ زندگي اجتماعياند. نعمتهاي سرشار بهشتي، پاداش الهي اهل بيت (عليهمالسّلام) و جلوۀ تقدير و سپاسگذاري خداوند در قبال نيككرداري آنان است.[3]
داستان مذكور در ميان علماي شيعه مورد اتفاقنظر است و در بين اهل سنت نيز مشهور بلكه متواتر است. علامه اميني در «الغدير» 34 نفر از علماي معروف اهل سنت را نام ميبرد كه اين داستان را در كتابهاي خود آوردهاند.[4] در «احقاق الحق» نيز نام 36 نفر از اهل سنت برده شده است.[5]
علاوه بر اين حافظ ابومحمد عاصمي از علماي اهل سنت كتابي در دو جلد به نام «زين الفتي في تفسير سورة هل أتي» تدوين كرده است. ابوجعفر اسكافي (متوفي 240ه.ق) در رسالهاي كه در ردّ جا خط نوشته ميگويد؛
«ما ترديد نداريم كه احدي از صحابۀ پيغمبر برتر از علي بن ابيطالب نميباشد ...»
انفاق علي متناسب با حال و وضع زاهدانهاش بود و او كسي است كه در راه خدا مسكين و يتيم و اسير را غذا داد و دربارۀ او و همسر و دو فرزندانش يك سورۀ كامل نازل گرديده است.
ابوسالم محمد بن طلحه شافعي (متوفي 652ه.ق) شعري در اين زمينه دارد:
هم العروة الوثقي لمعتصم بها مناقبهم جاءت بوحيٍ و انزالِ
مناقب في الشوري و سورة هل اتي و في سورة الاحزاب يعرفها التالي
و هم اهل بيتالمصطفي فودادهم عليالناس مفروض بحكم و اسجالِ
آنان براي كسي كه به آنها متوسل شود دستاويزي محكماند كه مناقبشان از راه وحي و انزال رسيده است. مناقب و فضايلي كه در سورۀ «شوري» و «هل أتي» و «احزاب» آمده است، و تلاوت كنندگان قرآن آنها را ميشناسند. آنان اهل بيت مصطفي ميباشند و دوستي آنها به حكم الهي در منشور قرآن الزامي است.[6]
در كتاب «احتجاج» از امام علي (عليهالسّلام) نقل شده در ضمن حديثي كه ايشان، براي مسلمانان بعد از مرگ عمر بن خطاب ايراد كردهاند:
«شما را به خدا سوگند ميدهم! آيا در ميان شما غير از من كسي هست كه دربارۀ او و فرزندانش اين آيه نازل شده باشد: «ان الابرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا...» تا آخر سوره؟ گفتند: «نه».
در كتاب «خصال» در احتجاج امام علي (عليهالسّلام) بر عليه ابوبكر فرمود:
«تو را به خدا قسم ميدهم! آيا صاحب آيۀ «يوفون بالنذر و يخافون يوماً كان شره مستطيراً» منم يا تويي؟». گفت: «بلكه تويي».[7]
جهت مطالعۀ بيشتر:
- الغدير، ج3، ص 107-111؛
- احقاقل الحق، ج3، ص 157-171
- تفسير نمونه، ج25، ص 343 به بعد.
- تفسير الميزان، ج20، سورۀ انسان، ص 119 به بعد.