كلمات كليدي : مساوات، اطناب، ايجاز
نویسنده : اصغر دادبه
ایجاز، در لغت به معنای کوتاهگویى، و در اصطلاح چنان است که «لفظ اندک بود و معنى آن بسیار». ایجاز وَ اِطْناب، و نیز مساوات، گونههای مختلف ادای مقصود و بیانِ معانى ذهنى که گویندة بلیغ بنابر مقتضیات از آنها استفاده مىکند.
ایجازی که موجب اخلال در معنى و سبب ابهام و تعقید گردد، ایجاز مخل یا مردود نام دارد و از آن به «تقصیر» نیز تعبیر شده است، اما ایجازی که مخل معنای مقصود نباشد، دارای ارزش بلاغى است و در اصطلاح ایجاز مقبول نامیده مىشود. این نوع ایجاز بر دو نوع است:
1. ایجاز قصر
2.ایجاز حذف
ایجاز قصر: سخنى است کوتاه و رسا که کوتاهى آن از حذف واژهها و جملهها پدید نیامده باشد.
در زبان فارسى، متون ادب تا قرن 7ق آکنده از ایجاز قصر است و گلستان سعدی، به ویژه باب هشتم آن جلوهگاه نمونههای استادانة اینگونه ایجاز است. در زبان عربى، به ویژه در قرآن کریم عالىترین نمونههای این نوع ایجاز را مىتوان یافت (مثلاً بقره/179).
ایجاز حذف: که حاصل حذف بخشى از کلام است، به شرطى که مخل معنى نباشد. برای این نوع ایجاز در زبان فارسى، مثلاً نک: سعدی، 219، بیت 6؛ نیز تقوی، 130؛ در زبان عربى، مثلاً در قرآن کریم، نک: یوسف /82.
اطناب:
در لغت به معنای دراز گویى، و در اصطلاح آن است که الفاظ بیش از معانى باشد.
اطناب مردود و مُمِلّ: اگر درازگویى، ملالآور و دور از اعتدال باشد و به « بسط ناپسندیده » که از آن به تطویل نیز تعبیر مىشود، بینجامد، آن را اطناب مردود و مُمِلّ مىنامند.
اطناب مقبول: آنگونه درازگویى است که موجب ملال نمىگردد و خود دارای ارزش ادبى و هنری است. این نوع اطناب وجوه متعددی دارد که گاه آن را تا 20 وجه برشمردهاند.
اطناب مقبول اگر سودمند به حال متکلم باشد، مانند سخن گفتن طولانى عاشق با معشوق، از آن به التذاذ یا استلذاذ تعبیر مىگردد؛ و اگر متکلم سخن خود را مؤکد سازد، یا به تکمیل آن دست زند، یا به تبیین و توضیح آن بپردازد تا فایدة اطناب عاید مخاطب گردد، آن را اطناب سودمند به حال مخاطب مىگویند. وجوه متعدد اطناب مقبول به همین حوزه تعلق دارد و غرض از آن بیشتر تأکید، تکمیل و تبیین است؛ تأکید خود شامل «تکریر» و «تذییل» و «ایغال»؛ تکمیل شامل «تتمیم» و «احتراس»؛ و تبیین شامل دیگر وجوه اطناب مانند ایضاح پس از ابهام، ذکر خاص پس از عام و... است.
مساوات، یعنى سخنى که در آن لفظ و معنى برابر است. این معنى که میانة ایجاز و اطناب، مرحلهای به نام مساوات هست، یا نه، مورد بحث و اختلاف علمای بلاغت است. مباحث مربوط به ایجاز و اطناب مانند دیگر فصول علم معانى تا سدة 4ق/10م به صورت ضمنى و نامستقل مطرح مىشد و از سدة 5ق به تدریج روی به استقلال و تکمیل نهاد و آثاری چون جامع العلوم سکاکى، و المطول و مختصر تفتازانى پدید آمد. در آثار فارسى سدههای 5 و 6ق نشانى از بحث ایجاز و اطناب نیست و در سدههای بعد هم فقط بحثهایى زیر عناوین حشو و اعتراض الکلام و بسط و اطناب دیده مىشود. در ایران بحث ایجاز و اطناب به طور مستقل و مفصل تقریباً مربوط به نیم قرن اخیر است که کسانى چون نصرالله تقوی در هنجار گفتار، و همایى در معانى و بیان به آن پرداختند.