كلمات كليدي : اطناب، علم معانی، ایجاز، تطویل، حشو، اسهاب، اعتراض، ایضاح، ایفال، بسط، تتمیم، تذییلریال تفریح، تكرار، تكمیل، توشیع، زیادت
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
در لغت به معنی «پُرگویی» و «دراز کردن سخن» و در اصطلاح علم معانی، ادای کلام است با عباراتی بیشتر از آنچه مردم عادی معمولاً برای بیان آن به کار میبرند، صرفنظر از اینکه کثرت عبارات به جمله مربوط باشد یا به غیر جمله. به عبارت دیگر، اطناب آن است که مقدار الفاظِ به کار رفته در سخن از مقدار معانی آن افزونتر باشد. بنابراین، اطناب نیز مانند ایجاز امری نسبی است؛ زیرا گاه سخنی نسبت به سخن دیگر ممکن است موجز باشد، در صورتی که ذاتاً اطناب دارد، و گاه سخنی ممکن است دارای اطناب باشد، حال آنکه ذاتاً موجز است.
در اطناب، زیادتِ الفاظ باید مبتنی بر فایدهای باشد و همین شرط، وجه تمایز آن را با تَطّویل، حَشْو و اِسْهاب معلوم میدارد. تطویل آن است که، برای بیان معانی، از الفاظِ فراوان به گونهای استفاده شود که هر یک از الفاظ را بتوان جانشین دیگری کرد و بیآنکه به معنی خللی رسد، برخی از الفاظ غیر شاخص آن را بتوان حذف کرد. برخلاف اطناب، شرط است که زیادتِ لفظ بر معنی به قصد فایدهای نباشد، و اجزای زاید کلام، نامعّین باشد و چنانچه لفظ زاید معلوم باشد، آن را «حَشْو» گویند.
اِسهاب اطنابی است که ممکن است در آن فایدهای منظور شود، و ممکن است دارای فایدهای نباشد. به عبارت دیگر، اسهاب اعمّ از اطناب است.
انواع اطناب
1- اِعْتراض: آوردن یک یا چند جملۀ زاید در میان کلام است که اگر حذف شود، جملۀ اصلی به حال خود باقی بماند، و شرط است که متضمّن فایدهای به غیر از رفعِ ابهام باشد. اعتراض، برای القاء مقاصد گوناگون، از جملهَ: تنزیه، تعظیم، دعا، نفرین، تنبیه و ایقاظِ سامع، تخصیص بیانِ سبب، تَهْویل، تفخیم، تأویل و تسکین و اِسکاتِ مخاطب به کار میرود.
2- ایضاح: آن است که معنی سخن، ابتدا مُجْمَل و مُبهم، و سپس مشروح و مفصّل بیان شود، و مقصود از آن ممکن است تفخیم، تعظیم، یا تأکید باشد، مانند:
از چــار چـــیز مـگــذر گــر عاقــــلی و زیـــرک
امن و شرابِ بیغَش معشوق و جای خالی
(حافظ)
3- ایغال: آن است که شاعر مقصودی را به کمال در بیتی بگوید و چون به قافیه رسد، واژهای مناسب با موضوع بیت بیاورد که بر زیبایی کلام بیفزاید، مانند:
اخــتیارِ دستِ او جود است جودِ بیریا
اعتقادِ رای او عین است، عینِ بیعیار
(منوچهری)
4- بَسْط: اطنابی است که در نتیجۀ فراوانی جملهها حاصل شود.
5- تَتْمیم: آن است که کلام به گونهای ایراد شود که موهمِ خلافِ مقصود نباشد، امّا عبارتی یا واژهای بدان افزوده شود که نکتهای بلاغی، مانند مبالغه، بر آن بیفزاید، مانند:
خون دل میچکد از این نامه
انـــدکی گــــر ورا بیفشـاری
(فتحعلی خان صبا)
6- تَذْییل: آن است که به گونهای جملههای مترادف بیاورند که معنی، برای آن که نمیفهمد، روشن و برای آن که میفهمد، مؤکَّد شود، و معمولاً در مواردی به کار میرود که تیزفهمان و کندفهمان در یک جا جمع باشند.
7- تَفْریع: آن است که پس از اثباتِ حکمی، دربارۀ امری، آن را برای امری دیگر اثبات کنند. بدانگونه که شاعر وصفی را در خصوص کسی یا چیزی آغاز کند، و سپس با استفاده از صیغۀ نفی در تشبیه تفضیل آن را در همان صفت از کسی یا چیزی دیگر فروتر بداند، مانند:
ســـبز دریـــا «که برآشوبد و برخیزد موج
کــه زبیمِ غـــــرقش خــــلق بُوَند اندروا»
نه عطا بخشتر از خواجه که خشنود بود
آن وزیـــــرِ مـــلکِ مشـــرق تـــاجالامـــرا
8- تکرار (یا تکریر): از روشهای متداول در اطناب است، مانند:
بهار آمد بهار آمد بهارِ مشکبار آمد
نگار آمد نگار آمد نگارِ گل عِذار آمد
(مولوی)
تکرار داستانها و تکرار مطالب مربوط به بهشت و دوزخ، در قرآن کریم، همه از این قبیل است. تکرار ممکن است به قصدِ تأکید ترغیب، مبالغه، التذاذ، ارشاد، اِستیعاب، اِنذار و نفی تهمت به کار رود و گاه در نتیجۀ تعدّدِ متعلِّقِ آن به وجود میآید، مانند تکرار آیۀ:
« فَبِأَی آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ » (الرحمن)
«پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟
9- تَکْمیل (یا اِحْتِراس): کلامی است که نخست، موهمِ معنایی خلاف مقصود گوینده شود و سپس گوینده توضیحی بیاورد که مقصود اصلی او معلوم شود، مانند:
نمیخواهم که در چشمم نشینی
که اینجا هم میانِ مردمــــان است
10- توشیع: آن است که، در اواخر بیت، واژهای مبنی بر دو مصداق بیاورند و سپس دو مصداق آن را (معمولاً به صورت دو اسم معطوف و معطوفٌ علیه) ذکر کنند،
چنانکه مصداق دوم در موضع قافیه قرار گیرد، مانند:
آسایش دو گیتی تفسیرِ این دو حرف است
با دوســـتان مروّت با دشــــمنان مـــــــدارا
(حافظ)
11- ذکرِ خاصّ پس از عامّ: آن است که، به منظور اهمیت دادن به معنی خاصّ، نخست معنی عامّ را ذکر کنند و سپس معنی خاصّ را به آن عطف کنند، مانند:
همه کس طالبِ یار است چه هشیار و چه مست
همه جا خانۀ عشق است چه مسجد چه کِنشت
12- ذکرِ عامّ پس از خاصّ: آن است که نخست معنی خاصّ را ذکر کنند و سپس معنی عامّ را به آن عطف کنند، مانند:
بدین زودی از من چرا سیر گشتی؟
نگــــــارا به این زود ســیری چرایی
(فرّخی سیستانی)
13- زیادَت: آن است که با افزودن یک یا چند حرف یا کلمۀ زاید، بر معنی تأکید کنند.
سخنور، برای رعایت مقتضای حال، گاه باید به اطناب بگراید و گاه باید از آن دوری کند. استعمال آن، در جایگاه نامناسب خطا و مخل بلاغت است و در جایگاه مناسب، موجب بلاغت میشود.
علمای بلاغت استعمال اطناب را به منظور فهماندن مطلب، تاثیر بخشیدن در شنونده، و به هنگام سخن گفتن با عامه مردم، عذر آوردن، انذار و ترساندن، برانگیختن و ترغیب کردن، و در مقام برقرار کردن صلح میان دو تن یا دو گروه، نیکو دانستهاند.