13 مهر 1394, 13:51
تجمع علم و اخلاق
به اذعان هم عصران شیخ و شاگردان خاصه و عامه ی او، شیخ موسی با آن که پلّه های ترقی را به سرعت طی کرده بود و جایگاه علمی و ادبی والایی در میان فضلا نجف داشت، بسیار فروتن و متواضعانه با دیگران برخورد می کرد.
علاقه ی وافری به حضرات ائمه، علیهم السلام، مخصوصاً حضرت سیدالشهداء، علیه السلام، داشت و به هر کجا که قدم می نهاد، سعی در زدودن رسوم خرافه و کذب از مجالس عزای ائمه، علیهم السلام، می کرد.
برای سادات احترام ویژه ای قائل بود. نسبت به درشت خویی افراد به دیده ی اغماض می نگریست. در مقابل اهل علم بسیار نرم خو بود.[34]
آقای سید محسن امین نقل می کند:
«روزی شخصی از اطرافیان شیخ به خاطر مسئله ای از ایشان ناراحت بود. قرار بود صبح جمعه در منزلش، مجلسی با حضور شیخ دایر گردد، ولی آن شخص صبح جمعه افرادی را که قصد شرکت در مجلس داشتند، به منزل راه نداد، امّا عصر در مجلس دیگر شیخ شرکت کرد. با آن که رفتار آن شخص بسیار زننده بود، ولی شیخ با مهربانی تمام از آن فرد دل جویی کرد و او از رفتار زشت خود پشیمان شد و برای جبران مافات از حاضران دعوت کرد، هفته ی آینده به منزل او بروند.».[35]
از این دست مهربانی ها و تواضع در برابر دیگران در زندگی شیخ موسی شراره بسیار یافت می شود. به سبب فضیلت و جامعیت وی در علوم دینی در میان مردم شهیر بود، به گونه ای که اگر وارد مجلسی می شد یاهمراه کاروانی به مسافرت می رفت، از آن مجلس خارج نمی شد یا از کاروان جدا نمی گردید، مگر این که همگی شیفته ی او می شدند.
شخصیت والای او از جهت تقوا و خداترسی و صلاح، همگی را به تحسین وامی داشت. صفای باطن و روحانیت جاذب و خلوص نیت او باعث محبوبیت روز افزون شیخ در میان اهل علم و فضل بود و هر کسی از ایشان یاد می کرد، به نیکی و احترام نام ایشان را می برد. در بنت جبیل مرجع تمام شئون دینی مردم بود و جایگاهی رفیع در میان مردم داشت و مردم وی را به فضل و قداست و ورع و تقوا و نیک اخلاقی و مجتهدی عادل و برآورنده ی حوائج مؤمنان می شناختند. حقیقتاً مکارم الاخلاق را باید شراره ای ناچیز از آتش شیخ دانست.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان