مرحله اوّل:شـروعها
1. نام خدا
2. پرسشها
3. نكات اخلاقى
4. تشبيهات
5. همخوانى سوره
6. سلام و احوالپرسى
7. بيان نعمتها و پيام اعضاء
8. شعر
جز براى برخى مجريان و اجراها كه نيازى به بيان مطالبى به عنوان شروع نيست، اغلب بايد مربى مطالبى را به عنوان شروع و مدخل كلاس بياورد تا كودكان و نوجوانان هم به موضوع، هم به سخنران و هم به اهميت بحث توجه پيدا كنند. شروع از نظر تناسب با گوينده، موضوع، جلسه و مخاطبان بايد تنظيم و اجراء شود. آنچه خوب است در شروعها رعايت شود عبارتند از:
1. متناسب با مقتضاى حال و موقعيت كلاس باشد؛ مثلاً اگر جلسه قرآن است، شروع آن هم يكى از نكات قرآنى باشد.
2. طبيعى و دور از تصنع باشد.
3. در صورتى كه فراگيران از سن كمترى برخوردارند، نكات ارائه شده در شروع كاملاً محسوس و قابل تصور باشد.
4. شروع، طولانى و ملال آور نباشد. به قول امام على عليه السلام «آَفَةُ الْكَلامِ اَلاِْطالَةُ؛ آفت سخن، طولانى كردن آن است.»
5. مرتبط به بحث باشد.
6. در صورتى كه مخاطبان جوانان هستند، آرام، سنگين و باوقار شروع شود و اگر كودكان بودند بسيار شاد و جذاب باشد.
7. در شروعها ضمن خوددارى از دادن وعده هاى غير عملى و لافهاى گزاف، از خودستايى يا اظهار ناتوانى و عجز پرهيز شود.
8. تهيه و تنظيم شروعها كه پنجره اى به روى مباحث اصلى در مرحله دوم به بعد مى باشد، پس ازتكميل مواد اصلى در مرحله دوم انجام شود تا بهتر بتوان مطالب مرتبط به اصل موضوع را در شروع بيان كرد.
اينك به توضيح مختصرى درباره هر يك از شروعها مى پردازيم.
گرچه همه كارها را با نام خدا آغاز مى كنيم و شروع با نام خدا قسيم شروعهاى ديگر نيست، اما به لحاظ وجود تنوع و امكان بيانهاى مختلف در آغاز با نام خدا، آن را به عنوان يكى از شروعها مطرح كرده ايم تا به تناسب جلسه در ابتداى شروعهاى ديگر و يا بدون آنها از آن بهره گرفته شود.
روش ساده و كاملاً سنگين و متين اين است كه برنامه را با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع كرده و بلافاصله وارد اصل موضوع شويم. اين روش در شرايط زير مفيدتر است:
1. ايام سوگوارى يكى از ائمه عليهم السلام باشد.
2. فرصت كافى و به اندازه براى هيچ گونه شروع ديگرى نباشد.
3. مخاطبين ما خواهران يا برادران دبيرستانى باشند.
4. اولين برنامه ما در اين مكان باشد.
5. از فرهنگ، روش و سنتهاى اجتماعى آن محيط اطلاعى نداشته باشيم.
6. در بين نوجوانان و جوانان حضور بزرگسالان در اكثريت باشد.
7. تكرار شيوه ها و روشهاى متنوع، دلزدگى ايجاد كرده باشد.
8. امكان استفاده از تخته يا وايت برد وجود داشته باشد.
9. مدتى است براى كودكان، نوجوانان و جوانان برنامه نداشته ايم و به هر دليل امكان استفاده از هيچ شيوه ديگرى برايمان فراهم نيست.
مى توانيم شروع را با يكى از موارد ذيل انجام دهيم:
1. بسم الله الرحمن الرحيم
2. به نام خداوند مهربان، حافظ و دوستدار كودكان
3. به نام خدائى كه هر كجا باشيم با ما است.
4.
- به نام آن كه گل را رنگ و بو دادز شبنم لاله ها را آبرو داد
5.
- اى نام تو بهترين سرآغاز بى نام تو نامه كى كنم باز
6.
- به نام آن كه هستى را رقم زد نشان خويش بر لوح و قلم زد
7.
- به نام خداوند جان آفرين حكيم سخن در زبان آفرين
8.
- به نام آن كه باشد مهربانتر براى ما ز بابا و ز مادر
يكى از بهترين روشها براى استفاده به موقع از توان فكرى و اندوخته هاى علمى، استفاده از شيوه سؤال و جواب است. هرگاه بر جمعى وارد شديد و به هر علتى ترتيب اندوخته هاى شما به هم خورده بود، بهترين شيوه براى شروع، استفاده از پرسشها است. سؤالها بايد به گونه اى باشد كه اگر به شما جواب هم ندادند خود سؤال بار تربيتى يا علمى داشته و بدون پيام نباشد. اين شيوه جهت شروع غالبا در صورتى مفيد است كه:
1. موضوع جلسه پرسش و پاسخ باشد.
2. مخاطبين ما جوانان دبيرستانى يا دانشگاهى باشند.
3. با اين شروع بخواهيم حدود سطح معلومات و دانش آنها را در موضوع مورد سؤال مشخص كنيم.
4. توان جواب گويى به سؤالاتى كه احيانا همراه با بعضى از جوابها مطرح مى شود، براى مربى وجود داشته باشد.
5. امكان كنترل جلسه بعد از طرح سؤال براى مربى وجود داشته باشد.
6. اگر هيچ كدام از مخاطبين جواب ندادند، براى مربى استعداد ادامه برنامه اى جذّاب وجود داشته باشد.
7. اطلاع كافى درمورد مطرح نبودن چنين سؤالى در اين مكان وجود داشته باشد. (در غير اين صورت تا سؤال كرديم فورا يكى جواب مى دهد. اشكال كار اين جاست كه به جاى اين كه مخاطبين در پايان جلسه به ما بگويند: «احسنت»، ما ناچاريم همان اول برنامه به مخاطب بگوييم: «احسنت» و اين يعنى يك شروع ناموفق.)
8. اگر مخاطبين ما عده اى خواهر و بقيه برادران بودند، از اين شيوه براى شروع جدا خوددارى كنيم.
1. اگر در موقعيت گناه قرار گرفتيد چگونه خود را راضى مى كنيد كه گناه نكنيد؟
2. در ساعت دقت كنيد. از حركت عقربه هاى آن، چه نتيجه اى مى گيريد؟
3. اگر روز قيامت يكى از شهدا از ما سؤال كند كه تو براى برقرار ماندن دين خدا چه كردى، چه جواب مى دهيم؟
4. اگر شخصى را مى شناسيد كه به وسيله دوستان و اشخاص ناباب منحرف شده است چه مى كنيد؟
5. اگر كسى پشت سر شما يا در حضورتان از شما بد بگويد چه مى كنيد؟
6. اگر قرار باشد ويژگيهاى شخصيتى خود را بيان كنيد چه مى نويسيد؟
7. اگر براى اولين بار جلوى دوربين صدا و سيما قرار بگيريد چه پيامى براى مردم داريد؟
8. اگر شما يك نويسنده بوديد، اولين كتابى كه مى نوشتيد در چه زمينه اى بود؟
9. در برابر عمل ناشايست يك انسان نادان چگونه بايد عمل كرد؟
10. اگر دوست شما خطايى انجام دهد، شما چگونه او را از اشتباهش آگاه مى كنيد؟
11. آنگاه كه به زمان جنگ با دشمن مى انديشيد، عامل اصلى پيروزى مردم را در چه مى بينيد؟
12. اگر در بين گروهى قرار گرفتيد كه هيچ كدام به مسائل دينى اهميت نمى دهند چه مى كنيد؟
13. اگر يك دعاى مستجاب داشته باشيد از خدا چه مى خواهيد؟
14. اگر تنهاى تنها در يك بيابان قرار بگيريد چه مى كنيد؟
15. هدف شما در زندگى چيست و نوع برنامه ريزى شما چگونه است؟
بيان نكات زيبا و دلنشين اخلاقى در كلاسها و مجالسى كه حضور كودكان و نوجوانان در اقليّت بوده و حضور بزرگسالان در اكثريت است، بهترين شروع براى جمع بين اين دو گروه است، به طورى كه كودكان و نوجوانان مى فهمند و جوانان و بزرگسالان مى پسندند.
در اين قسمت با بيان يك نكته اخلاقى كلاس را شروع مى كنيم. اين نوع شروع در موارد زير مفيدتر است:
1. فرصت خيلى كم بوده و مى خواهيم نتيجه فورى بگيريم.
2. پيشنهاد نموده اند كه قبل از برنامه تخصصى يا بيان نكات سنگين علمى، يك نكته بيان شود تا همه استفاده کنند .
3. وقت و فرصت هست ولى هوا مناسب نيست؛ زياد سرد است يا زياد گرم.
4. دانش آموزان در موقعيّتى نيستند كه بيشتر از پنج دقيقه توان گوش دادن به برنامه ما را داشته باشند. مثلاً در برنامه صبحگاهى روى پا ايستاده اند و يا خود را براى امر مهمترى آماده كرده و حوصله سخن شنيدن ندارند مثل اين كه لحظاتى ديگر امتحان داشته، يا برنامه دعا يا تلاوت قرآن دارند.
5. هر لحظه احتمال دهيم كه اين فرصت از دست ما گرفته شود؛ مثل اين كه همگى منتظر اتوبوس در اردو هستيم و نهايتا گفته مى شود كه براى رفع خستگى يك نكته بفرمائيد.
6. بنا باشد در كلاس ما نكات اعتقادى و اخلاقى يا سيره عملى ائمه عليهم السلام تدريس شود.
1. ابن عباس نقل مى كند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سوار بر مركبى از راه مى گذشت، مرا كه كودك بودم ديد، به اطرافيان فرمود: «اين غلام را همرديف من سوار كنيد.» وقتى سوار شدم پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه دست خود را به پشت من گذاشته بود فرمود: « يا غُلام خـَفِ اللّهَ يَكْفيكَ »؛
پسركم از خدا بترس [كه ترس از خدا] تو را كافى است.»
2. براى اين كه اگر در موقعيت گناه قرار گرفتيم بتوانيم خود را حفظ كنيم، شناخت دو عامل كافى است:
عامل اول ـ شناخت گناه: گناه تير زهرآلود شيطان است. در روايت داريم كه: «اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهامِ اِبْليس» ؛ نگاه [آلوده] تيرى زهرآگين از تيرهاى شيطان است.» آيا هيچ انسان عاقلى خود را در معرض تيرهاى زهرآلود و كشنده قرار مى دهد؟
عامل دوم ـ شناخت خدا: خداوند را اين گونه بشناسيم كه « هُوَ مَعَكُمْ اَيْنَما كُنْتُمْ»؛ «هر كجا باشيد خدا با شماست.»، « اِنَّ اللّهَ مَعَنا» ؛ «خدا با ما است.»، « اِنَّ اللّهَ مَعَكُمْ»؛ «خدا با شماست.»، « اَلَمْ يَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ يَرى» ؛ «آيا نمى داند كه خداوند مى بيند؟»
وقتى دعوت حضرت نوح عليه السلام از طرف مردم پذيرفته نشد و اراده خداوند بر اين تعلق گرفت كه قوم نوح را عذاب كند، به او فرمود: « وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِاَعْيُنِنا» ؛ «[اى نوح!] در مقابل ديدگان ما كشتى بساز.» يعنى اگر مردم تو را به خاطر ساختن كشتى مسخره مى كنند غصّه نخور؛ چون در مقابل ديدگان علم ما كار مى كنى و ما تو را مى بينيم.
3. به امام صادق عليه السلام خبر دادند، كه فلانى به شما فحش داده است. امام برخواسته، وضو گرفتند، دو ركعت نماز خواندند و فرمودند: خدايا من از او گذشتم. تو رحيم تر هستى، تو هم از او بگذر.
امام صادق عليه السلام در مسجد الحرام در حال طواف كعبه بودند. يكى از حاجيها عباى امام صادق عليه السلام را محكم گرفت و گفت: كيسه پول من گم شده و 1000 دينار در آن پول بوده و شما برداشته اى. هر چه امام با او صحبت كرد كه: شايد كسى ديگر برداشته، شايد در خانه جاگذاشته اى و شايد اشتباه مى كنى، فايده اى نداشت. حضرت فرمودند: حالا كه فكر مى كنى من برداشته ام، دنبال من بيا. او را به منزل برد و در يك كيسه 1000 دينار گذاشت و به او تحويل داد. آن شخص همين كه وارد منزل خود شد، كيسه پولش را در خانه يافت. فورا خدمت امام صادق عليه السلام آمد، عذرخواهى كرد، كيسه پول را پس داد و گفت: من اشتباه كرده ام. حضرت خطاب به او فرمودند: «ما اهل بيت اگر چيزى را به كسى داديم ديگر از او پس نمى گيريم.»
يكى از ظريف ترين و در عين حال اثر گذارترين شروعها، استفاده از تشبيهات است. به تجربه ثابت شده است كه القاء غير مستقيم بهتر و زودتر اثر مى گذارد. اين هنر سابقه طولانى دارد و در طول تاريخ، اهل ذوق و هنر از اين روش براى بيان بهتر مطالب استفاده كرده اند.
اگر چيزى براى كسى ارزش شد ـ اگر چه خلاف ارزش باشد ـ به راحتى نمى شود او را وادار كرد تا دست از ارزشهايش بردارد. در اين شيوه خوب و بد، و ارزش و ضدارزش توسط مربى كنار هم گذارده مى شود و حق انتخاب و قضاوت به عهده خود مخاطب است؛ نه اين كه مربى حكم كند كه اين كار را به عنوان يك ارزش بپذير و يا به عنوان ضد ارزش ترك كن.
در القاء غير مستقيم آنچه كمك زيادى به مربيان عزيز مى كند تشبيهات است. اين شيوه جهت شروع غالبا در صورتى مفيد است كه:
1. مربى با تمرينات و مطالعه تمثيلات توان بكارگيرى به موقع تشبيهات را در خود ايجاد كرده باشد.
2. كاملاً موضوع درس با شروع آن مشابهت و مناسبت داشته باشد.
3. مربى اطلاعات كافى و فراوانى نداشته و در القاء مطالب علمى، خود را ضعيف بداند.
4. مخاطبين افرادى باشند كه به هر دليل از مذهب و دليلهاى
قرآنى و روائى فاصله گرفته و با اصول اعتقادى خود ميانه خوبى نداشته باشند.
5. الگوهاى مخاطبين و فضاى كلاس متمايل به الگوهاى غير سنتى و علاقمند به الگوهاى غربى شده باشد.
6. متربيان ما غير كودكان باشند و موضوع مورد تشبيه و درس، از مسائل و مشكلات روز و فعلى آنها باشد.
1. حجاب، حافظ ارزشها
براى القاء اين مطلب كه «حجاب حافظ ارزشهاست.» از اين تشبيه ها مى توان استفاده كرد:
الف) تا زمانى كه سر شيشه عطر بسته است عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود، ولى به محض اين كه چند ساعتى سرشيشه عطر برداشته شود عطر داخل آن مى پرد و تنها شيشه خالى بدون عطر مى ماند كه كسى بدان ميلى ندارد. حجاب همانند سر شيشه عطر است كه بوى خوش و زيبايى و حلاوت و طراوت خواهرها را حفظ مى كند و با برداشتن حجاب، آن زيبايى و حلاوت از بين مى رود. رمز زيبايى خواهران مسلمان هم همين حجاب است. ([1])
ب) هر چه ارزشش بيشتر باشد در نگهدارى و حفظ آن بيشتر دقت مى شود. شلغم را كه ارزش ندارد روى گارى مى فروشند و قيمت آن دو تا ده تومان است، اما طلا را چون ارزش دارد در حجاب
و پوشش و جعبه قرار مى دهند.
2. حجاب ، عامل آسودگى
براى تبيين اين نكته كه حجاب عامل آسودگى و راحتى است نه موجب مشقت، مى توان از تشبيه زير استفاده كرد:
چرا به دور خانه هايتان ديوار مى كشيد؟ اگر دربهاى خانه تان چوبى باشد چرا آنها را آهنى مى كنيد و اگر ديوارها كوتاه باشد چرا بلند مى كنيد؟ آيا اين همه براى راحتى شماست يا براى ناراحتى؟ حجاب همچون ديوار خانه و مانند درب آهنين است. حال اگر ديوار خانه هايتان بلند بود و كوتاه كرديد، يا درب، بسته بود و باز كرديد، آيا اين موجب راحتى، آرامش و آسايش شما خواهد بود يا موجب ناآرامى؟ همان طور كه دربها، ديوارها و ... براى راحتى اهل خانه ها است، حجاب هم براى راحتى و آسودگى بانوان است. اگر اسلام براى زن حجاب آورده براى راحتى و آسودگى او است، نه براى مشقت او. مشقت در بى حجابى و بد حجابى است.
3. انسان و انتخاب راه
براى تبيين اختيار انسان در انتخاب آگاهانه راه سعادت يا شقاوت، مى توان از تشبيه زير استفاده كرد:
مواد اوليه آفتابه هاى پلاستيكى و مواد اوليه گُل هاى پلاستيكى هر دو يكى است. اين مواد را در اختيار دو نفر مى گذاريد. يكى با آنها گُل مى سازد. جايش كجاست؟ بهترين جاى مجلس و منزل. و يكى با آنها آفتابه درست مى كند. جايش كجاست؟ بدترين جاى منزل. انسانها مواد اوليه وجودشان يكى است. يكى در اين دنيا از مواد اوليه وجود خودش گل مى سازد و امام خمينى قدس سره مى شود. يكى ديگر از همين مواد اوليه صدام مى سازد. قرآن كريم مى فرمايد: انسان در انتخاب راه آزاد است. « اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِرا وَ اِمّا كَفُورا» . اما اين را هم بايد بدانيم كه از وجود خودمان هر آنچه ساختيم، با دست خودمان جايگاه خود را در اين دنيا و آخرت انتخاب كرده ايم.
بهترين وسيله براى ايجاد آرامش روحى در كودكان و نوجوانان همخوانى آيه يا سوره اى كوتاه از قرآن كريم با صداى بلند است. بلند خواندن باعث صفاى دل و زدوده شدن ناراحتيها مى شود. از پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله سؤال كردند: يا رسول اللّه! چرا بهتر است صلوات را بلند بفرستيم؟ حضرت فرمودند: هر گاه دسته اى از مسلمانان شعار و جمله اى را با هم با صداى بلند ادا كنند، در آن لحظه از توجه به خود خارج شده، و اگر ناراحتى يا كدورت و حسادتى از يكديگر داشته باشند، در آن لحظه فراموش مى كنند و هر چه صداى اين شعار بلندتر باشد، صفا و محبت و وحدت در دلها بيشتر مى شود.
روش شروع با همخوانى آيه يا سوره اى كوتاه از قرآن در هر حال خوب است، ولى در موارد زير مفيدتر است:
1. كلاس حالت آشفته اى دارد و قبل از شروع برنامه، سر و صدا زياد است و حاضران صحبت مى كنند.
2. موضوع كلاس جنبه قرآنى دارد. (مانند: قرائت، تجويد، توضيح و تفسير يا علوم و معارف قرآنى)
3. اجراء كلاس در مسجد يا محل مقدس ديگرى است.
4. كلاس يا اجراى ما با صبحگاه همراه است.
5. خود مجرى و مربى از صوتى دلنشين برخوردار است. در اين صورت بهتر است مربى به صورت تكخوان بخواند و شاگردان تكرار كنند؟
6. كلاس براى خواهران است و عنايت دارند كه با قرآن شروع شود.
1. بعد از خواندن سوره والعصر، فرمول آن را در يك جمله كوتاه روى تخته مى نويسيم و يا شفاها بيان مى كنيم. فرمول سوره والعصر چنين است:
ايمان + عمل صالح + سفارش به حق + سفارش و توصيه به صبر = سعادت
2. با ضبط صوت و نوار سه بار تكرار، سوره اى كوتاه را به صورت ترتيل با هم بخوانند و مربى نكته ها و پيامهاى آن را بيان كند.
يكى از مؤثرترين و در دسترس ترين ابزارهاى ارتباط با قشر كودك، نوجوان و جوان، روش احوالپرسى فردى يا گروهى است. اگر اين شيوه به صورت مطلوب اجرا شود از كارائى بالايى برخوردار است و بهترين روش براى شروع و خوش درخشيدن مربى در ذهن كودكان و نوجوانان مى باشد.
انواع و اقسام احوالپرسى و سلام بستگى به روحيات مختلف و متفاوت مربيان (روحانى يا غير روحانى، خواهر يا برادر) دارد كه هر كس با هنر ذاتى كه خداوند در وجود او به وديعه گذاشته است، از اين روش شروع استفاده مى كند.
اين نوع شروع در صورتى مفيد است كه:
1. اولين كلاس يا جلسه مربى در اين مكان و با اين گروه باشد.
2. مدتى از جلسات قبل گذشته باشد.
3. از مربى خواسته باشند خود را معرفى كند و كمى درباره روحيات و روش كارى خود توضيح دهد.
4. سن مخاطبين كم بوده و در بين آنها حضور بزرگسالان در اقليت باشد. در غير اين صورت بعد از كسب اجازه از بزرگترها، با كودكان احوالپرسى مى كنيم.
در اين نوع از شروع، كلاس را با بيان نعمتهاى «محسوس» و قابل دسترس و ديد شروع مى كنيم. اين روش غالبا در صورتى مفيد است كه:
1. سن مخاطبين كم و تعداد آنها خيلى زياد باشد.
2. تخته و ساير ابزارهاى كمك آموزشى وجود نداشته باشد.
3. فضاى اجراى برنامه باز باشد.
4. توان استفاده از آنچه به عنوان نعمت در دسترس مربى است، وجود داشته باشد مثل گلدان، هوا، آب، نور و...
5. امكان بردن يكى از نعمتهاى الهى به سر كلاس و صحبت كردن
در مورد آن وجود داشته باشد.
6. امكان ديدن و رسيدن صدا به همه وجود داشته باشد.
7. موضوع كلاس بيان حقوق اعضاء و پيام اعضاء بدن باشد. (آنگونه كه امام سجاد عليه السلام در رساله حقوق فرموده اند؛ مانند: حقوق قلب، چشم، دست و... .)
1. نعمت چشم
اگر ساختمانى را فرض كنيم كه تمامى شخصيتهاى سياسى دنيا در آن جمع شده اند، جهت محافظت از آنها در قسمتهاى مختلف اين ساختمان، اعم از داخل سالنهاى ساختمان، درب ورودى ساختمان، پشت پنجره ها و دربهاى روى پشت بام، محافظ مى گذارند و آسمان منطقه اى كه اين ساختمان در آن واقع شده توسط هواپيما محافظت مى شود. چرا؟ چون اين افراد بزرگترين شخصيتهاى كشورهاى جهان بوده و آدمهاى مهمى هستند.
چشم انسان هم مهم است، از اين رو خداوند براى آن محافظهاى متعددى قرار داده است.
الف: محافظ داخل ساختمان چشم؛ «اشك»، كه توسط لوله فاضلابى دائما اشك چشم در حال عوض شدن است.
ب: محافظ درب چشم؛ «مژه ها»، كه چشم را از گرد و غبار محافظت مى كنند.
ج: محافظ پشت درب چشم؛ «پلكها»، كه چشم را از گرما و سرما محافظت مى كنند.
د: محافظ روى پشت بام ساختمان چشم؛ «ابروها»، كه عرقهاى پيشانى را به دو طرف صورت هدايت مى كنند.
ه: «خطوط پيشانى»، كه محافظان آسمان چشم مى باشند و از داخل شدن عرقهاى سر ـ كه سموم دفع شده بدن هستند ـ به داخل چشم جلوگيرى مى كنند.
به اين نكته توجه كنيد: اگر وارد خانه خود شديد و مشاهده نموديد كه بسته اى كادو شده و روى آن نوشته شده: «تقديم به شما.» اولين سؤالى كه به ذهن مى آيد چيست؟ چرا؟
لحظه اى همگى چشمهاى خود را ببنديد، اين چشمان بسته شما هديه اى كادو شده از طرف خداوند است. حالا اين كادو را باز كنيد. به نظر شما ارزش آن چقدر است؟ به بزرگى همه دنيا. چرا؟ چون همه دنيا را با آن مى بينيم.
به نظر شما ما در برابر خدايى كه چنين نعمتى را به ما هديه كرده چه وظيفه اى داريم؟
امام سجاد عليه السلام در رساله حقوق خود مى فرمايد:
«حق چشم تو اين است كه از هر آنچه بر تو روا نيست ديده فرو بندى و آن را در مقامى پست فرو نيفكنى جز در آن هنگام كه بتوانى از چيزى عبرت اندوزى يا دانش كسب كنى. به درستى كه چشم دريچه عبرت آموزى است.»
2. نعمت دهان و زبان
آيا مى دانيد اگر دهان نداشتيم چه مى كرديم؟ چگونه با هم صحبت مى كرديم؟ يك دقيقه با دهان بسته زندگى كنيد. حالا اگر زبان نداشتيم چه مى كرديم؟ مزه غذاها و ميوه ها را چگونه مى چشيديم؟ دستگاه خلقت آن را در نظر بگيريد. چگونه زير دندان له نمى شود؟ تنها عضوى است كه كمتر دچار درد و بيمارى مى شود. ما در برابر اين نعمت بزرگ الهى چه وظيفه اى داريم؟
3. نعمت بدن
هر آنچه در اداره يك كشور وجود دارد، در كشور پهناور بدن ما نيز موجود است.
مغز انسان اداره اطلاعات، چشم و زبان اداره صدا و سيما، دستها و بازوان اداره كار و امور اجتماعى، شكم اداره بسيج اقتصادى، پاها اداره راه و ترابرى و انگشت شصت اداره آموزش و پرورش بدن است.
راستى مى دانيد كه اگر همه انسانها اين نعمت انگشت شصت را نداشتند نصف كارهايشان را به سختى انجام مى دادند و نيمى از كارها تعطيل مى شد؟ اگر انگشت شصت نبود، بندكفش را به راحتى بازو بسته نمى كرديم، چوب كبريت را نمى توانستيم بگيريم، جعبه كبريت به راحتى در دست ما نگه داشته نمى شد و استفاده از قلم و گچ برايمان مشكل بود. حالا شما بفرماييد ما در برابر اين نعمت بزرگ چه وظيفه اى داريم؟
مربيان محترم براى تكميل موفقيت در راه رسيدن به هدف اصلى خود كه قرب الهى، رشد و كمال معنوى و جذب نونهالان و كودكان و نوجوانان مسلمان به اسلام و معارف اسلامى است، نياز به ابزارهاى جذاب، گيرا و مناسب با فضاى كودكان، نوجوانان و جوانان دارند.
شعر و سرود ـ كه وسيله است نه هدف ـ يكى از عوامل و روشهاى مؤثر در نشر معارف الهى و تعليم و تربيت مى باشد. دلنشينى كلام در شعر و جاذبه شگفت انگيز آن، دل و جان كودكان و نوجوانان را تسخير مى كند. در استفاده از شعر براى شروع حتما بايد براى هر قطعه شعرى كه خوانده مى شود سؤالى را قبل از آن طرح نمود تا بعد از قرائت شعر، مخاطبان به آن سؤال پاسخ دهند.
خواندن شعر در شروعها در صورتى مفيدتر است كه:
1. در همان لحظه اول احساس شود كه شاگردان خسته هستند. در اين صورت براى رفع خستگى آنها از شعر استفاده مى شود.
2. ساعت آخر يا بعد از دو يا سه كلاس مختلف، مخاطبين يك ساعت در اختيار ما هستند.
3. مى خواهيم هوش و استعداد مخاطبان را بسنجيم نه معلومات آنها را. (ميزان معلومات را مى توان با شروع از طريق پرسشها سنجيد.)
4. از برنامه هاى روحانى يا مربى قرآن و معارف يك حالت خشكى و بى روحى در ذهن مخاطبان نقش بسته باشد. (اين اطلاعات را از مربيان آنها قبل از شروع كلاس به دست مى آوريم.)
1. اين سؤال قبل از خواندن شعر چند بار تكرار مى شود: «در اين شعر چند بار اسم گل و غنچه آمده است؟
اين سؤال هوشى است و مراد ما اسم گل و غنچه است كه يك «گل ياس» و يك «غنچه» آمده است و حال آن كه اكثر آنها فكر مى كنند ما
كلمه گل را مى گوييم. لذا ممكن است تا 26 گل هم بگويند. اين نمونه شعرها براى نوجوانان و جوانان در سن راهنمايى و دبيرستان خوب است و جواب صحيح يك گل و يك غنچه مى باشد.
گل زهرائى
- گل احمد گل خوشبوى زهراستبه چشم دل فقط اين غنچه زيباست
- همه گويند اين گل همچو ياس استدلم گويد كه حرفى بى اساس است
- گل زهرا گل تنهاى تنهاستگل زهرا ز عالمهاى بالاست
- گل زهرا گل كوثر نشان استگل زهرا گل هفت آسمان است
- گل زهرا نشان از طور داردبه سينه عالمى از نور دارد
- گل زهرا گل الله سرشت استگل زهرا گل باغ بهشت است
- گل زهرا گل سوز و گداز استگل زهرا گل عطر نماز است
- گل زهرا ندا داده كمالشدلا بنگر همه محو جمالش
- گل زهرا گل ايثار و جود استگل زهرا گل صورت كبود است
- گل زهرا گل زرد است و نيلىنشان دارد ز شلاق و ز سيلى
- بسوزم از برايت اى گل زردكه زينب مانده بود و گريه مى كرد
در صورتى كه اين شعر را قبلاً خوانده باشيد و مخاطبان جواب را بدانند، مى توانيد بيت زير را به اول آن اضافه كنيد كه در اين صورت جواب سؤال شما، 102 غنچه و يك گل ياس مى شود.
- گل به گل چينم و تعريف كنم كوى تو راصد و يك غنچه بچينم ندهد بوى تو را
2. قبل از خواندن شعر سؤال شود: «چند اصطلاح ورزشى در شعرى كه خواهيم خواند به كار برده شده است؟» يا بعد از خواندن شعر سؤال مى كنيم: «چند بار كلمه توپ در شعر آمده بود؟»
اين شعر ويژه نوجوانان دوره ابتدايى و راهنمايى و به خصوص پسرها است.
- خواهى نخورى ز «تيم» ابليس شكستبايد به «دفاع» از دل و ديده نشست
- چون «شوت» شود به سوى دل «توپ» گناهدروازه» دل به روى آن بايد بست
- بر دامن گل دست توسّل نزديماز حرف به «ميدان» عمل «پُل» نزديم
- افسوس كه فرصت به تماشا بگذشتصد «گيم» تمام گشت ما «گُل» نزديم
- بگذشت زمان و دست به كارى نزديمبر گردن لحظه ها مهارى نزديم
- صد «توپ» زدى تمام را كردى «اُوْتْ »صد «پاس» گرفته «آبشارى» نزديم