13 مهر 1394, 13:51
حفظ حرمت ها
روزی یکی از بزرگان اهل بنت جبیل وفات کرده بود. خویشاوندان طبق سنت شیخ، تصمیم گرفتند برای شادی روح درگذشته، طعامی فراهم کنند و فقرا را اطعام کنند. بدین سبب شیخ و گروهی از شاگردان وجیه و ممتاز ایشان را دعوت کردند تا در مجلس اطعام شرکت کنند.
شاگردان شیخ در راه آمدن به منزل صاحبان عزا، از بازار کوچک شهر عبور می کردند که یکی از شاگردان، سخنی اهانت آمیز در مورد جمع شنید، مبنی بر این که «این جماعت را ببینید که برای ولیمه می روند!». این حرف اهانت بار شخصی عامی، باعث شد که شاگردان ممتاز شیخ از رفتن به مجلس اطعام صرف نظر کنند و به جایگاه خود بازگردند.
زمان اطعام هنگامی که شیخ متوجه شد که شاگردانش نیامده اند، از تناول غذا اجتناب کرد. صاحبان مجلس که ارادت خاصی به شیخ داشتند، به دنبال شاگردان ایشان رفتند و پس از اصرار فراوان توانستند رضایت آنان را برای حضور در مجلس جلب کنند و با احترام آنان را به مجلس اطعام آوردند.[36]
این موضوع نقل محافل شهر بود که عالم وارسته ی شهر چه قدر به فضلا و اهل علم احترام می گذارد.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان