13 مهر 1394, 13:51
علاّمه حسن زاده درباره دوران طلبگى خود در آمل مى گوید: «در همان اوایل جوانى نماز شب من ترک نمى شد. اساتید به ما مرتّب تأکید مى کردند: شما باید در رفتار و کردارتان مواظب باشید و مراعات بکنید. اساتید، خیلى مواظب اخلاق ما بودند و از این جهت به گردن ما حق دارند ... در دو جناح علم و عمل خیلى مواظب ما بودند. خودشان هم بسیار مردم وارسته اى بودند. بنده به نوبه خودم، در این شش سال که شاگرد آن ها در آمل بودم، هیچ نقطه ضعفى در آن ها ندیدم. حرکاتشان، معاشرت ایشان، همه خوب و پاکیزه بود و بسیار مردم قانعى بودند. در آن سختى روزگارشان، با چه صبر ایمانى به سر بردند.»([7])
استاد حسن زاده درباره سال هاى نخست طلبگى و برکات معنوى آن سال ها، چنین مى گوید: «در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگى که در مسجد آمل سرگرم به صرف ایّام در اسم و فعل و حرف بودم، در سحرخیزى و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم. در رؤیاى مبارک سحرى، به ارض مقدّس رضوى تشرّف حاصل کردم وبه زیارت حضرت على بن موسى الرضا(علیه السلام)نائل شدم. در آن لیله مبارکه، قبل از آن که به حضور باهرالنور امام مشرّف شوم، مرا به مسجدى بردند که در آن، مزار حبیبى از احباءالله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است. من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم، نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. سپس به پیشگاه والاى امام هشتم رسیدم و عرض ادب نمودم. بدون آن که سخنى بگویم، امام که آگاه به سرّ من بود، فرمود: نزدیک بیا! رفتم و چشم بر روى امام گشودم،دیدم بادهانش آب دهانِ مبارک راجمع کرد وبر لب آورد و به من اشارت فرمود که بنوش! امام خم شد ومن زبانم را در آوردم وباتمام حرص و وَلَع، از کوثر دهانش آب حیات نوشیدم.»([8])
بار دیگر که استاد حسن زاده از ضغف بینایى خویش ناراحت بود، در رؤیایى شیرین به زیارت امام رضا(علیه السلام) تشرّف حاصل نمود و آن حضرت در عبارتى تصریح فرمود: «ما ضامن چشم توایم.» و با این بشارت براى ایشان یقین حاصل گردید که هر دو چشم تا آخرین دقایق عمر بینا خواهند بود.([9])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان