13 مهر 1394, 13:51
زهد و اخلاص سیّد
ایشان گذشته از مقام علمى و فقهى در زهد، تقوا، ایثار، گذشت، تواضع، علوّ طبع، حُسن اخلاق و هضم نفس، نادره ی دوران بود و تاکنون کم تر نظیرى براى او دیده و شنیده شده و از قوه ی حافظه و سداد او چیزهایى نقل شده که از خوارق عادت است. [86]
آیت الله شهید شیخ مرتضى مطهرى در بیان مقام زهد ، اخلاص در عمل، بى علاقگى ایشان به دنیا مى نویسد :
مى گویند : مرحوم آیت الله سیّد حسین کوه کمرى که شاگردان صاحب جواهر و شیخ انصارى و مجتهد مشهور بود و حوزه ی درسى معتبرى داشت . هر روز طبق معمول در ساعت معیّن به یکى از مساجد نجف مى آمد و تدریس مى کرد . چنان که مى دانیم حوزه ی تدریس خارج اصول ، زمینه ی ریاست و مرجعیّت است و مرجعیّت براى یک طلبه به معناى این است که یک مرتبه از صفر به بى نهایت برسد ... على هذا طلبه اى که احتمال مرجعیّت دارد ، مرحله ی حسّاسى را طىّ مى کند . مرحوم سیّد حسین کوه کمرى در چنین مرحله اى بود .
یک روز آن مرحوم از جایى ـ مثلا از دیدن کسى ـ برمى گشت و نیم ساعت بیش تر به وقت درس باقى نمانده بود ، فکر کرد در این وقت کم اگر بخواهد به خانه برود به کارى نمى رسد، بهتر است برود به محل موعود و به انتظار شاگردان بنشیند . رفت و دید هنوز کسى نیامده است، ولى در یک گوشه ی مسجد، شیخ ژولیده اى با چند شاگرد نشسته و تدریس مى کند . مرحوم سیّد حسین سخنان او را گوش کرد. با کمال تعجّب احساس کرد که این شیخ ژولیده بسیار محقّقانه بحث مى کند . روز دیگر راغب شد عمداً زودتر بیاید و به سخنان او گوش دهد آمد. و گوش کرد و به اعتقاد روز پیشین افزوده گشت . این عمل چند روز تکرار شد و براى سیّد حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضل تر است و او از درس این شیخ استفاده مى کند و اگر شاگردان خودش به جاى درس او به درس این شخص حاضر شوند ، بهره بیش ترى خواهند برد . این جا بود که خود را میان تسلیم و عناد و ایمان و کفر و میان آخرت و دنیا مخیّر دید .
روز دیگر که شاگردان آمدند و جمع شدند ، گفت : رفقا امروز مى خواهم مطلب تازه اى به شما بگویم . این شیخ که در آن کنار با چند شاگرد نشسته، براى تدریس از من شایسته تر است و خود من هم از او استفاده مى کنم . همه با هم مى رویم به درس او!
او از آن روز در حلقه ی شاگردان شیخ ژولیده که چشم هایش اندکى تراخم داشت و آثار فقر از او دیده مى شد، در آمد . این شیخ ژولیده پوش، همان است که بعدها به نام حاج شیخ مرتضى انصارى معروف شد که اهل دزفول است و استاد المتأخرین .
شیخ در آن وقت تازه از سفر چند ساله ی خود به مشهد و اصفهان و کاشان برگشته و از این سفر توشه ی فراوانى برگرفته بود ، مخصوصاً از محضر مرحوم حاج ملاّ احمد نراقى در کاشان . چنین حالتى در هرکس باشد ، مصداق «أسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّه» است .
یادآورى مى شود که پس از شیخ انصارى ، شیعیان ترک زبان، مقلّد مرحوم کوه کمرى شدند . [87]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان