13 مهر 1394, 13:51
حدود 4 سال در مدرسه مروى به تدریس منظومه و عروة الوثقى پرداخت. به درخواست مردم، به سخنرانى در مدرسه سپهسالار نیز پرداخت. از جمله درباب ربا و حرمت آن داد سخن داد. به او خبر دادند بعضى از افرادى که در جلسه سخنرانى شما حاضر مى شوند، خود ربا خوارند! شگفت زده پرسید: پس این ها که ما گفتیم تأثیرش چه بود؟! و چون پاسخ شنید که: «مى آیند و مى نشینند و از صحبت شما لذّت مى برند اما اثرش معلوم نیست!» برنامه سخنرانى ها را تعطیل کرد.([30])
در آذرماه 1343، دانشکده صنعت نفت آبادان از استاد محمّد تقى جعفرى براى سخنرانى دعوت کرد. به این منظور، دکتر عبدالرحیم گواهى ـ از شاگردان و ارادتمندان استاد جعفرى ـ با ایشان گفت و گو کرد. استاد پذیرفت. موضوع سخنرانى «طبیعت و ماوراى طبیعت» بود. استاد بعد از پایان سخنرانى، از دکتر عبدالرحیم گواهى پرسید: چه طور بود؟ وقتى پاسخ شنید: «آقا! بسیار عالى بود! چون به گمانم هیچ کس نفهمید شما چه گفتید!» شگفت زده سؤال کرد: پس چطور مى گویید عالى بود؟! دکتر گواهى پاسخ داد: براى اینکه این جمعیت عظیم از دکتر و مهندس و شخصیت هاى شرکت نفت و غیره فهمیدند که علم آنها به قدرى است که یک طلبه ساده در یک موضوع نه چندان غامض مى تواند یک ساعت به فارسى حرف بزند و آنها یک کلمه از آن را نفهمند! این، براى شکستن غرور بى جاى قشر تحصیل کرده و فرنگ رفته، بسیار خوب است.([31])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان