13 مهر 1394, 15:28
مبارزه با فساد
گروهى یهودى در انتهاى محله ى سرچشمه تهران - متصل به انتهاى محله پامنار - زندگى مى کردند. برنامه هایى از سوى اجانب براى تقویت این افراد که وضع بدى داشتند، به اجرا درآمد. نخست مدرسه اى تأسیس کردند و با تبلیغات گسترده کوشیدند جوانان مسلمان را جذب کنند. آنان مدرسه را با ظاهرى زیبا و امکانات گوناگون تأسیس کرده بودند تا بتوانند به مقصد شوم خود برسند.
گاهى یهودیان به عنوان فروشنده اجناس خود را ارزان تر از جاهاى دیگر به مسلمانان مى فروختند تا بتواننند در دل مسلمانان رِخنه کنند حتى به برخى از آنها آموخته بودند که بگویند ما مسلمان شده ایم و به طور موقت در محله یهودى نشین زندگى مى کنیم! از شیوه هاى تبلیغاتى آنان این بود که وقتى دانش آموزان از کلاسهاى درس مرخص مى شدند، آنها را به شکلى آراسته و منظم و در حالى که لباس هاى زیبا و سر و وضع مرتب داشتند، از بازار عبور مى دادند و معلمان در طرفین صفوف شاگردان مى ایستادند و حالاتى به وجود مى آوردند که رهگذران مجذوب شوند تا رغبت پیدا کنند بچه هاى خود را به مدرسه یهودیان بفرستند. از سوى دیگر در مدرسه مزبور مفاسد اخلاقى و ابتذال شایع و رایج بود. وقتى چنین موضوعى به اطلاع شیخ عبدالنبى نورى رسید، برآشفت و گفت: چرا باید در محله اى اسلامى و در کشورى شیعه چنین علف هاى هرزى اجازه رویش داشته باشند. یک روز در حالى که دانش آموزان با همان نظم و انضباط ویژه در حال حرکت بودند، مرکب شیخ عبدالنبى که افسارش در اختیار خادم بود به راه بندان برخورد کرد و مردم به احترام شیخ، راه را باز کردند تا عبور کند ولى چند کودک یهودى نه تنها اجازه عبور ندادند شروع به اهانت هم کردند. مردم متدین و بازاریان که دل خوشى از مدرسه یهودیان نداشتند، این موضوع را بهانه خوبى براى ابراز نفرت از حرکات تبلیغى و فرهنگى یهودیان یافتند. آنان بازار را تعطیل کردند و قیامى علیه این فرقه بر پا نمودند. در این موقع عده اى از اراذل و اوباش هم از فرصت استفاده کردند ,و به سراغ خمره هاى مشروب یهودیان رفتند زیرا آنان و عده اى ارمنى مشروب تهیه مى کردند. دامنه اعتراض تمام تهران را فراگرفت و با وجود حفاظت کامل قواى دولتى از محله یهودیها، مردم خود را از راه پشت بام به یهودیان رساندند و آنان را مورد ضرب و جرح قرار دادند. سرانجام تشکیلاتى به حمایت از اقلیتهاى مذهبى در مجلس به وجود آمد تا از حقوق یهودیان، زرتشتى ها و ارامنه دفاع و با خشم مسلمانان مقابله کند. آنان براى خاموش کردن مردم، به شیخ عبدالنبى نورى متوسل شدند و گروههایى از اقلیت هاى مذهبى، وکلاى مجلس، سفراى خارجى و برخى وزیران به محل اقامت ایشان رفتند و به این عنوان که باید در کشورى اسلامى از اقلیت هاى مذهبى که تحت ذمّه اسلام هستند حمایت گردد، از وى مى خواهند دستور ساکت شدن مسلمانان را صادر کند! او که از غیرت مذهبى مسلمانان شادمان بود، در آغاز پیشنهاد آنان را نپذیرفت ولى تأکید کرد افراد مسلمان حق ضرب و جرح یهودیان را ندارند و نباید به این افراد، بدون جهت، آسیبى وارد کنند. به این ترتیب خارجی ها اعلام کردند که آقا شیخ عبدالنبى دستور داده است از برخورد با یهودیان خوددارى کنید. به محض انتشار خبر، خروش مردم به پایان رسید اما شیخ عبدالنبى از یهودیان خواست تعهد دهند که دیگر علیه مسلمانان تبلیغات نکنند و از فساد و مشروب خوارى و تهیه وسایل گناه دست بردارند. آنها هم پذیرفتند و بدین گونه مفاسدى که یهودیان به وجود مى آوردند، تعطیل و فتنه هاى آنان نقش بر آب شد.[43]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان