13 مهر 1394, 15:28
حضور در جبهه جنگ
استاد جعفرى در دوره جنگ تحمیلى به هر شهرى که براى سخنرانى مى رفت، اولین کارى که مى کرد رفتن به مزار شهدا و خواندن فاتحه براى آنان بود. علاّمه جعفرى هم خود در آغاز جنگ، به مدّت یک هفته به جبهه رفت و هم فرزندش را به جبهه فرستاد و به همسرش گفت: خانم عزیز، ناراحت نباش! پسر ما مثل جوان هاى دیگر است. خون او از جوان هاى دیگر رنگین تر نیست. اگر سالم برگشت، خدا لطف کرده است و اگر هم کشته شد، در راه دین و کشور کشته شده است. استاد علاّمه جعفرى در دوران جنگ تحمیلى اغلب سخنرانى هایش را با دعاى ذیل و مانند آن پایان مى داد:
«خدایا! دعاى رزمندگان را در حقّ ما مستجاب کن! و پیام شهدا را با گوش ما آشنا کن! خدایا! ما را قدردان حرکتى که جوانان ما در جبهه ها براى مملکت کردند قرار بده!»([59])
استاد جعفرى در سال 1361، روال منظّم و معمول تحقیق و تدریس و تألیف را بر هم زد و در شهر جنگ زده دزفول حضور یافت. حضور استاد در زمانى بود که دزفول مرتّب موشک باران مى شد. استاد جعفرى در جمع رزمندگان اسلام حضور یافت و براى آنان سخنرانى کرد و فرماندهان جنگ و بسیجیان و پاسداران اسلام و ایران را تحت تأثیر شدید قرار داد. استاد در خانه مرحوم آیت الله سید ابوالفضل نبوى اقامت کرده بود. در همین زمان، موشک هاى دشمن چند بار شبانه به نزدیکى آن منزل اصابت کرد. به این جهت، فرماندهان به ناچار از استاد درخواست خاضعانه کردند که در سنگرى اسلام را یارى کند که سنگربانى آن را حتّى هزاران هزار تن از عاشق ترین رزمندگان اسلام هم نمى توانستند به عهده بگیرند. استاد پذیرفت و به سنگر تحقیق، تألیف و تدریس بازگشت.([55])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان