13 مهر 1394, 15:28
سالهاى بیمارى
در 1342 همزمان پذیرش مسؤولیت دیوان عالى تمییز، بیمارى چشم هبة الدین را در رنج فرو برد. بیمارى دشوارى که با جراحى سال 1345 اندکى بهبود یافت([54]) ولى هرگز ریشه کن نشدحتى سفر 1349 به سوریه و بهره گیرى از تخصص پزشکان آن سامان نیز دستاوردى جز رنج فزونتر در پى نداشت.([55]) البته بیمارى هرگز به معناى پایان کوششهاى معمول و گوشه گیرى فقیه بیدار عراق نبود. آن بزرگمرد در سال 1353 براى شرکت در انتخابات مجلس شوراى ملى از دیوان عالى تمییز احکام جعفرى کناره گرفت و به عنوان نماینده استان بغداد رهسپار مجلس شد. مجلسى که بیش از چند ماه دوام نیاورد و سرانجام در ذى حجه همان سال منحل شد.([56])
انحلال مجلس براى سید هبة الدین فرصتى طلایى بود. او هرچند از درد چشم و کاهش شدید بینایى رنج مى برد، ولى مى توانست دیگر بار به پژوهشهاى ژرف خویش پردازد. بنابراین در صحن شریف امام کاظم(علیه السلام)کتابخانه اى با عنوان «مکتبة الجوادین العامه» بنیاد نهاد، جایگاهى براى پذیرش میهمانان در آن پدید آورد تا ضمن دیدار با مردم و اندیشمندان، آنها را با دردهاى جامعه آشنا سازد. البته آن فقیه بیدار بدین مقدار بسنده نکرده، همه روزه به انبوه نامه هاى رسیده، پاسخ مى گفت و مخاطبانش را با مسؤولیتهایشان آشنا مى ساخت.([57])
سرانجام تیرگى بر دیدگان مصلح بزرگ جهان اسلام سایه افکند و آن دانشور فرازانه را در نابینایى فرو برد. البته از دست دادن بینایى هرگز وى را از تحقیق و نگارش باز نداشت. هر روز کتابهاى مورد نیاز را برایش مى خواندند و آن بزرگمرد به عادت معمول مقاله یا کتاب مى نوشت.([58]) او همواره مى گفت: پروردگار لطف کرده هر روز مى توانم به اعانت دست چهل صفحه بنویسم.([59])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان