نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی
ج. اناجیل یهودی ـ مسیحی
برخی از اناجیل اپوکریفایی با گرایش یهودی نگاشته شده که گفته میشود احیاناً مسیحیان یهودی الاصل آن را به وجود آوردند یا در میان آنان رواج داشته است. سه نوشته تحت این عنوان قرار میگیرد که گفته میشود که پاسخ به این پرسش که این سه واقعاً سه تاست یا یکی، بسیار مشکل است. برخی بر آنند که از این سه نوشته، یعنی انجیل عبرائیان، انجیل ناصریان و انجیل ابیونی ها، دومی و سومی نسخه اصلاح شده اولی است.
جروم به انجیلی عبری که در میان ابیونی ها رواج داشت و انجیلی عبری که ناصریان (نصرانیان)، ساکن در شمال سوریه، آن را معتبر میدانستند، اشاره میکند و میگوید که او انجیلی عبری را به لاتین ترجمه کرده است.
به هر حال، از این اناجیل سه گانه تنها قطعه هایی در دست است که نویسندگان سده های نخست مسیحی آن را نقل کرده اند و تعیین این که هر یک از این قطعه ها دقیقاً از کدام انجیل بوده یا این که اساساً از یک نوشته بوده، مشکل است. از آنجا که از این سه انجیل نسخهای نمانده و تنها به نامش اشاره شده یا فقرهای از آن نقل شده، گاهی آنها را اناجیل گمشده میخوانند.
1. انجیل عبرانیان
این اثر، اصل آن باقی نمانده و ما تنها با اشارههایی که کلمنت، اریجن، یوسبیوس و جروم به آن کرده و قطعه هایی که از آن نقل کرده آن را میشناسیم. این انجیل در اصل به زبان آرامی یا عبری نگاشته شده و در میان مسیحیان یهودی الاصل مصر در قرن دوم رواج داشته است. پس این انجیل در اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم نگاشته شده است [1] گویا جروم نسخه ای از این اثر را در قرن چهارم در انطاکیه یافته و آن را اصل سامی برای انجیل متای قانونی انگاشته و قسمتهایی از آن را ترجمه کرده است.[2] از فقراتی که از این انجیل باقی مانده مقام والای یعقوب، برادر عیسی، استفاده میشود و مسیحیان یهودی الاصل چنین اعتقادی داشتهاند.
هم چنین عیسی، روح القدس را مادر خود خوانده و بنابراین مؤنث تلقی شده است و این امر ریشه سامی دارد. این امور از اصل سامی این نوشته حکایت میکند (ibid). هم چنین از این نوشته، این عبارت نقل شده که «مرا لمس کنید و بدانید که من روح نیستم بلکه جسم هستم.» (همان) این عبارت بیشتر یهودی بودن اثر را نشان میدهد و در مقابل انجیل پطرس قرار دارد که جسم عیسی را ظاهری میدانست.
2. انجیل ناصریان ( نصرانیان )
این نوشته به زبان آرامی یا عبری در اوایل قرن دوم در شمال سوریه، یعنی همان جایی که ناصریان (نصرانیان) میزیستند، نوشته شده است. بسیاری از نویسندگان سده های نخست به این انجیل اشاره کرد، از آن نقل کرده اند. حدود سی فقره که از این کتاب نقل شده، اکنون باقی مانده و این فقرات شباهت بسیار زیاد این نوشته را با انجیل متای قانونی نشان میدهد. این انجیل نیز اهمیت زیادی به شخصیت یعقوب، برادر عیسی، میدهد. به هر حال شباهت زیاد این نوشته با انجیل متی باعث شده که کسانی این نوشته را همان انجیلی بدانند که یوسیبیوس در قرن چهارم از پاپیاس در قرن اول نقل کرده که متای حواری انجیل خود را به زبان عبری نوشت و دیگران آن را به یونانی ترجمه کردند. باز گفته میشود که این انجیل همان انجیل عبرانیان است که جروم در نزدیکی انطاکیه کشف کرد[3]
3. انجیل ابیونی ها
ابیونی ها فرقه ای از مسیحیان بودند که در سده های نخست از درون مسیحیان یهودی گرا بیرون آمدند و اعتقاداتی خاص داشتند. آنان با اعتقادات پولس درباره مسیح و نیز نفی شریعت مخالف بودند. گفته میشود که آنان از میان اناجیل رسمی تنها انجیل متی را قبول داشتند.
انجیل منسوب به ابیونی ها در حدود سال 150 و به زبان یونانی نوشته شده است. و در آن مطالبی نقل شده که تفکیک آن از مطالب مذکور در دو انجیل قبل مشکل است. این انجیل که تا حدی شبیه انجیل متای قانونی بوده، نکات خاصی داشته است. تعمید مسیح و انتخاب دوازده حواری را نقل میکند، ولی گویا سه انجیل همنوا، متی، مرقس و لوقا را در این باره ترکیب کرده است. این انجیل بقای بکارت مریم پس از تولد عیسی را انکار میکند و میگوید عیسی پس از تعمید، فرزند خدا شد. گفته میشود که ردپایی از تعالیم گنوسی ها در این کتاب دیده میشود[4]
د. اناجیل گنوسی ( اناجیل کشف شده در نجع حمادی )
گنوسی های مسیحی گرایشی بودند که مسیحیت قرن دوم و سوم را به شدت تحت تأثیر قرار دادند. تا قبل از قرن حاضر همه اطلاعات درباره آنان منحصر به ردیه هایی بود که آبای اولیه کلیسا در ردّ آنان نگاشته بودند. در سال 1945 در مصر علیا در منطقه ای به نام نجع حمادی مجموعه ای عظیم کشف شد که بسیاری از امور را روشن کرد. این مجموعه مشتمل بر سیزده کتاب است که هر یک از این کتاب ها شمار زیادی از نوشته ها را در بردارد. این نوشته ها که از یونانی به قبطی ترجمه شده، در سده های سوم و چهارم گردآوری و برگردان شده است، اما اصل آنها به سده های قبل مربوط است. این مجموعه به لحاظ محتوایی بسیار گوناگون است، اما بخش عمده آن شبیه مجموعه عهد جدید رسمی است و عنوان انجیل، رساله، مکاشفه و ... را دارد. در این مجموعه چندین نوشته وجود دارد که عنوان انجیل را دارند:
1. انجیل توماس
این نوشته، که با انجیل کودکی توماس متفاوت است، برخلاف آن نه حوادث زندگی عیسی، بلکه سخنان و تعالیم او را در بردارد. در ابتدای این نوشته آمده است: «این است سخنان سری عیسای زنده که و یهودا توماس همزاد آن را نوشت.» در برخی از کلیساها توماس را، که یکی از حواریان عیسی است، برادر دو قلوی عیسی میدانسته اند. از خود این نوشته بر میآید که توماس از نظر مقام و معرفت بالاتر از دیگر حواریان، حتی پطرس، بوده است و عیسی تعالیمی سری را به او سپرد که دیگران تحمل شنیدن آنها را نداشتند (شماره 13). پس این نوشته همان طور که از ابتدایش پیداست، نوشته ای سری و باطنی است و در واقع گنوسی ها به چنین تعالیمی قائل بودند[5] این نوشته در نیمه دوم قرن دوم، یا اندکی قبل از آن، به زبان یونانی و احتمالا در سوریه نوشته شده و در قرن سوم به قبطی ترجمه شده است. انجیل توماس مشتمل بر 114 سخن از حضرت عیسی است که 40 عدد از آنها جدید است و مابقی به گونه ای در اناجیل همنوا و دیگر نوشته ها آمده است. گویا نویسنده از منابع مختلف قبلی جمع آوری کرده و به آنها شکل و ادبیات گنوسی داده است. این که رابطه این نوشته با اناجیل همنوا به لحاظ منبع شناختی چیست، دانشمندان در پاسخ به آن به جواب روشنی نرسیدهاند[6].
2. انجیل فیلِپُّس
این نوشته در واقع تعالیم گنوسیها، یعنی شاخه والنتینونسی آنها، را در بردارد. والنتینوس بزرگ ترین متفکر گنوسی قرن دوم بود که در اواسط قرن دوم مدارسی را در مصر و قبرس ایجاد کرد که تا قرن چهارم دایر بود و مکتب مشهوری را در شهر رم بنا نهاد. به هر حال، تعالیم والنتینوس باطنی بود و ایرنئوسِ قدیس کتاب معروفش به نام علیه بدعت ها را بیشتر در رد اندیشه های والنتینوسی اختصاص داد.[7]
نوشته موسوم به انجیل فیلپُّس، که در آن از میان حواریان عیسی تنها نام او آمده و احتمالا به همین جهت بعداً این نوشته به او منسوب شده، مشتمل بر 127 بند است. محتوای این کتاب، بیان سری و باطنی از شعائر مسیحیت و نیز بیان تعالیم دیگر والنتینیوسی گنوسی است. این نوشته در اصل به زبان یونانی در قرن دوم و احتمالا به قلم والنتینوس نوشته شده است. نسخه فعلی، ترجمه قبطی از یونانی است که احتمالا در نیمه دوم قرن سوم انجام گرفته است.
در سده های نخست اپیفانوس به انجیل فیلپُّس که گنوسی های مصر مورد استفاده قرار میداده اند، اشاره میکند و از آن نقل میکند؛ اما آنچه او نقل کرده در نوشته فعلی یافت نمیشود .
3. انجیل حقیقت
یکی از آثاری که در مجموعه ای قرار دارد که در نجع حمادی کشف شد، نوشته ای است به نام «انجیل حقیقت». ایرنئوس در کتاب علیه بدعت ها که به ربع آخر قرن دوم متعلق است، میگوید: «اما آنان پیرو والنتینوس اند... به این مباهات میکنند که غیر از اناجیل موجود اناجیل دیگری در اختیار دارند. در واقع، آنان جسارت را به حدی رسانده اند که نوشته ای را که از تألیف آن، زمان چندی نگذشته «انجیل حقیقت» مینامند، هر چند به هیچ وجه موافق اناجیل شاگردان مسیح نیست» .
برخی از فقراتی که ایرنئوس نقل کرده و در «انجیل حقیقت» موجود نیز یافت میشود، حاکی از آن است که ایرنئوس به همین کتاب اشاره کرد است (ibid). به هر حال، نویسنده این کتاب از پیروان والنتینوس یا شخص او بوده است
این کتاب شباهت زیادی به شکل و صورت اناجیل موجود ندارد و به همین سبب برخی حتی نام گذاری را نادرست شمردهاند این نوشته نیز محتوی تعالیم گنوسی والنتینوس است و تعالیم زیادی را درباره مسیح شناسی خاص این گروه در بردارد.[8] این کتاب در قرن دوم در اسکندریه به زبان یونانی نوشته و بعداً به قبطی برگردانده شده است.[9]
4. انجیل مصریان
نوشته دیگری که در مجموعه نجع حمادی وجود دارد و حاوی تعالیم گنوسی است، «کتاب مقدس روح بزرگ نادیدنی» نام دارد و انجیل مصریان نیز خوانده میشود. باید توجه داشت این نوشته با نوشته دیگری که با همین عنوان انجیل مصریان در اختیار پدران اولیه کلیسا بوده و از آن نقل کردهاند (و در بخش بعد به آن خواهیم پرداخت)، کاملا متفاوت است .
به هر حال، این نوشته اثری قبطی است و در واقع کتابی اعتقادی است و برخی روا ندانسته اند که تحت عنوان «انجیل» بدان اهمیت زیادی دهند (ibid). با این حال، نوشته مذکور به لحاظ مطالعه اندیشه های گنوسی سدههای نخست، میتواند قابل توجه باشد. برای نمونه، در این نوشته این اندیشه گنوسی توضیح داده شده که چگونه از خدای پدرِ توصیف ناشدنی سه قدرت پدر، مادر و پسر به ظهور میرسد و همین طور سلسله قوای پایین تر از اینها ناشی میشود.
5. انجیل یوحنای دروغین
نوشته دیگری که در مجموعه نجع حمادی قرار دارد، انجیل یوحنای دروغین است. این اثر در ابتدای قرن دوم نوشته شده و بعداً به قبطی ترجمه شده است. از خود نوشته بر میآید که آن را مسیح در بالای کوه زیتون به یوحنا وحی کرده است. در این اثر تلاش شده که تعالیم گنوسی در قالب تفسیر سفر پیدایش ارائه شود.[10]
هـ. اناجیل ردشده توسط آبای اولیه کلیسا
در آثار آبای اولیه کلیسا گاهی سخن از اناجیلی به میان آمده و یا سخنی از آنها نقل شده که هدف رد آنها بوده است. گاهی از این آثار تحت عنوان «اناجیل بدعت آمیز» یاد میشود. تنها اثری که از این اناجیل باقی مانده، همان اشاره های آبای کلیسا است. چندین نوشته تحت این عنوان قرار میگیرد که به اختصار به آنها اشاره میکنیم.
1. انجیل مارکیون؛ مارکیون (130ـ180) روایتی از مسیحیت را ترویج میکرد که شبیه مسیحیت گنوسی بود. او کتاب عهد جدید خاصی برای خود ایجاد کرد که مشتمل بود به نسخه ای اصلاح شده از انجیل لوقا و برخی از رساله های پولس. مقصود از انجیل مارکیون همین نسخه اصلاح شده انجیل لوقا است که البته به گمان مارکیون، نویسنده آن پولس بوده است[11]. هم چنین معلم دیگر گنوسی به نام باسیلدس نسخه تغییر یافته انجیل لوقا را انجیل خود قرار داده بود.
2. انجیل حوا؛ اپیفانوس از یک انجیل گنوسی به نام «انجیل حوا» فقره ای را نقل میکند که ظاهراً نقل یک مکاشفه است. این اثر تعالیم گنوسی را در برداشته و درباره فقره ای که اپیفانوس نقل کرده، بحث های زیادی صورت گرفته است؛ اما سخن روشنی در این باره نمی توان گفت. به هر حال این اثر مربوط به قرن دوم بوده است.
3. انجیل یهودا؛ ایرنئوس و اپیفانوس به انجیل گنوسی دیگری به نام «انجیل یهودا» اشاره میکنند و از آن مطالبی نقل میکنند. این اثر که در اواسط قرن دوم نوشته شده، نشان میدهد که تنها یهودا و نه هیچ کس دیگر، حقیقت را میدانسته است.
4. انجیل برتولما؛ جروم در تفسیر خود بر انجیل متی این انجیل را ذکر میکند ولی چیز زیادی درباره این اثر معلوم نیست. اثر دیگری وجود دارد به نام پرسش های برتولما که بین قرن های سوم تا پنجم نوشته شده و در آن سؤالاتی از عیسی و مریم و شیطان شده است. این اثر به زبان های یونانی، لاتین و اسلاوی حفظ شده است. احتمال ارتباط بین این دو اثر وجود دارد .
5. انجیل مصریان؛ آبای اولیه کلیسا فقراتی از کتابی به نام «انجیل مصریان» نقل کرده اند. این اثر از انجیل دیگری به همین نام که در مجموعه نجع حمادی کشف شد و قبلا گذشت، کاملا متفاوت است. این نوشته در اوایل قرن دوم در مصر و به زبان یونانی نوشته شده است. اپیفانوس با اشاره به این کتاب میگوید: آن مورد استفاده سابلیوسی ها (گروهی که تثلیث را سه جلوه خداوند میدانستند) بوده و هایپولیتوس آن را به گنوسی ها نسبت داده است. دو فقره از این کتاب را کلمنت اسکندرانی نقل کرده و در آنها، عیسی با سالومه، دختر هیرودیس و هرودیا (متی، 14:3ـ12) گفتوگو میکند و موضوع بحث، جواز ازدواج است. ظاهراً این کتاب ازدواج را منع میکرده است.[12]
6. انجیل مَتِّیاس؛ در باب اول کتاب اعمال رسولان آمده است که حواریان حضرت عیسی پس از او و پس از مرگ یهودای اسخریوطی خائن، شخصی به نام متیاس را با قرعه به عنوان شاگرد دوازدهم به جای یهودا برگزیدند. نویسندگان سدههای نخست مانند اریجن، یوسبیوس، هیپولیتوس و کلمنت اسکندرانی به کتابی به نام «انجیل متیاس» اشاره کردهاند که متعلق به گنوسیان است و حاوی سنتی سری است. کلمنت از این کتاب نقل میکند که متیاس چنین تعلیم میداده که انسان باید جسم و خواسته های آن را سرکوب کند تا روح با ایمان و معرفت رشد کند.
برخی بر دین باورند که این انجیل همان نوشته ای است که در مجموعه نجع حمادی کشف شده و عنوان «انجیل توماس» را دارد و شواهدی برای سخن خود آوردهاند و برخی دیگر با این سخن مخالفت کردهاند.
و. چند نوشته دیگر
گاهی نوشته های دیگری تحت عنوان اناجیل غیرقانونی آورده شده که شاید نتوان آنها را تحت عناوین فوق گنجانید. برخی از مهمترین این نوشته ها عبارت است:
1. انجیل مریم ( مجدلیه )؛ نسخه خطی قبطی این نوشته، که گفته میشود مربوط به قرن پنجم میلادی است، در سال 1896 پیدا شد و در جنگ جهانی دوم ناپدید شد، و نوشته موجود، از روی یادداشت های موجود بازنویسی شد. احتمالا این نوشته در اصل به زبان یونانی و در قرن دوم نوشته شده باشد. البته چیزی درباره نویسنده آن معلوم نیست. این نوشته دو قسمت دارد. در بخش اول که قسمت اول آن موجود نیست، عیسی پس از صعود به شاگردان تعالیمی درباره گناه و ماهیت آن میدهد. در بخش دوم عیسی تعالیمی سری به مریم مجدلیه، که نزد عیسی از همه زنان بالاتر است، میدهد و او برای شاگردان بیان میکند. پطرس اعتراض میکند که مگر میشود که عیسی در میان شاگردان یک زن را برای این کار برگزیده باشد. مریم به او پاسخ میدهد و برخی از حواریان از مریم دفاع میکنند.
2. انجیل سری مرقس؛ فردی به نام مورتون اسمیت در سال 1973 دست نوشته ای را که خود او در سال 1958 در اورشلیم کشف کرده بود، چاپ کرد. این نوشته بخشی از نامه ای منسوب به کلمنت اسکندرانی بود. در این نامه آمده است که گروهی از گنوسی ها اعتقادات خود را از «انجیل مرقس» که سری و رمزی است میگیرند. به گفته این نامه، مرقس پس از مرگ پطرس به اسکندریه آمده، انجیلی بسیار روحانی و معنوی برای انسان های کامل تألیف کرده است. فقره ای از این انجیل که این نامه نقل میکند، حاوی این است که عیسی جوانِ مرده ای را زنده میکند و آن جوان پس از برخاستنِ عیسی، او را میبیند و عیسی تعالیم سری و رمزی به او میدهد. گفته میشود که این انجیل در ربع نخست قرن دوم میلادی در اسکندریه مورد استفاده قرار میگرفته است.
3. حکمت ایمانی؛ نسخه خطی این اثر، که نوشته ای گنوسی است، به زبان قبطی در سال 1785 کشف شد. سه بخش این اثر در اصل به زبان یونانی و حدوداً بین سال های 250 تا 300 تألیف شده اند. زمان تألیف بخش چهارم، که فاقد عنوان است، به حدود 200 تا 250 بر میگردد.
این اثر حاوی 46 سؤال است که دوازده سال پس از صعود عیسی از او پرسیده شده است. 39 سؤال توسط مریم محدلیه پرسیده و پاسخها توسط فیلیپ نوشته شده است. در این اثر نیز، مانند انجیل مریم، پطرس به این وضعیت و جایگاه مریم مجدلیه و این که او بیش از دیگران سخن میگوید، اعتراض کرده ولی مریم به کار خود ادامه میدهد. در این نوشته عیسی به شاگردان خود درباره غلبه بر شر و مواجهه با حکمت ایمانی و تعالیم گنوسی دیگر تعلیم میدهد. او به شاگردان خود میگوید که اسراری را که در کتاب های جئو Jeu (که در شماره بعد معرفی میشود) آمده، بیاموزند.
4. کتاب های جئو ( Jeu )؛ دو کتاب جئو، آثاری گنوسی است که نسخه خطی آن به زبان قبطی، که مربوط به قرن های چهارم تا ششم میلادی است، در سال 1769 کشف شد. این اثر ترجمه ای از اصل یونانی است که در نیمه اول قرن سوم تألیف شده است. در این اثر عیسی این را بیان میکند که چگونه خدای پدر جئو Jeu، خدای واقعی، را از آغوش خود برون داد. در این دو کتاب تعالیم سری دیگری نیز آمده است
ز. یک انجیل ویژه ، انجیل برنابا
اکنون انجیل دیگری در دست است که «انجیل برنابا» خوانده میشود. این نوشته مکرر تصریح کرده که آن را برنابای حواری نوشته است. ویژگی مهم این نوشته آن است که به صورت مکرر و حتی با نام (برنابا، 163:7) آمدنِ پیامبر اسلام و خاتمیت او را با صراحت بیان کرده است. هم چنین در چند جای این این نوشته مطالبی بیان شده که که با سنت اسلامی نزدیک است. این نوشته به لحاظ حجم ظاهراً از همه نوشتههای قانونی و غیرقانونی موجود مفصل تر است. نویسندگان مسیحی میگویند که این نوشته از نسخه خطی به زبان ایتالیایی گرفته شده که تاریخ نگارش آن به قرن شانزدهم میلادی بر میگردد. آنان میگویند که نویسندگان پنج قرن نخست، با این که تعداد بسیار زیادی از اناجیل غیرقانونی را، که برخی از آنها تعالیمی در مقابل تعالیم راست کیشی را در برداشته اند، ذکر کرده اند، اما نامی از این انجیل در میان آثار آنان دیده نمی شود. به هر حال تاریخ نگارش این نوشته را قرن 16 و برخی قرن 14 میدانند. آنان میگویند که این نوشته را یک مسیحی تازه مسلمان نوشته و هدف او این بوده که انجیلی مطابق دین جدید خود بنویسد.[13] البته عباس العقاد، نویسنده مسلمان مصری، نویسنده این اثر را یک یهودی میداند.[14]
گفته میشود که در سندی به زبان لاتین که به پاپ گلاسیوس منسوب است، نام «انجیل به روایت برنابا» آمده و در فهرست نوشته های مردود قرار گرفته است. اما این نوشته شاید غیر از انجیل برنابای موجود بوده است و باز نباید این «انجیل برنابا» را با «رساله برنابا» که کلمنت اسکندرانی و اریجن و دیگران ذکر کرده اند و بعداً متن آن کشف شده، اشتباه کرد. آن رساله نوشته ای است علیه یهودیت که از شریعت و قربانی های یهودی تفسیری معنوی میکند و گفته میشود که بین سال های 70 تا 150 نوشته شده است.[15]انجیل برنابای موجود، در حالی که هیچ جایگاهی در میان مسیحیان ندارد و حتی نام آن را در میان اناجیل اپوکریفایی ذکر نمی کنند، توجه برخی از مسلمانان را به خود جلب کرده است. این بدان سبب است که این نوشته اندکی به اندیشه های اسلامی نزدیک است و مهم تر این که بشارت به پیامبر اسلام در آن با صراحت و با نام «محمد»(ص) آمده است.اما باید توجه داشت که جدای از این که دفاع از قدمت این نوشته بسیار مشکل است و شواهد بیشتر به سود مجعول بودن آن و آن هم جعل در همین زمان های متأخر است، به لحاظ محتوایی هم از منظر اسلامی قابل دفاع نیست. در این باره به دو نکته اشاره میکنیم:
الف) در فرهنگ اسلامی کلمه «انجیل» که ریشه در قرآن مجید دارد، نام کتابی است که خداوند بر پیامبر خود، حضرت عیسی(علیه السّلام) نازل کرده است. اما در فرهنگ مسیحیت رایج، که عیسی خدای مجسم است، دیگر سخن از کتاب آسمانی که بر حضرت عیسی نازل شده باشد، نیست و چهار انجیل، رسمی موجود، یعنی اناجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا، زندگی نامه و سخنان حضرت عیسی است که دیگران، و البته به اعتقاد مسیحیان با تأیید روح القدس، آن را تألیف کرده اند. بنابراین اگر مسلمانان در پی یافتن «انجیل» حضرت عیسی هستند، باید در جستوجوی کتابی حاوی دستورات خداوند و تعالیم دینی، با شکل و سبک قرآن مجید باشند. باید توجه داشت که انجیل برنابای موجود نیز به لحاظ ساختار محتوایی مانند اناجیل رسمی مسیحی است و زندگی و سخنان حضرت عیسی را، البته گاهی متفاوت از آنها، بیان میکند. اگر مسلمانی این نوشته را معتبر میداند و آن را به برنابای حواری منسوب میداند، باید به این پرسش پاسخ دهد که چرا یکی از حواریان حضرت عیسی در قرن اول کتابی حاوی زندگی و سخنان عیسی را نوشته و نام آن را انجیل گذاشته است. مگر او از انجیل واقعی، که به اعتقاد مسلمانان بر حضرت عیسی نازل شده، اطلاع نداشته است؟ ب) اگر بخواهیم این نوشته را از منظر اسلام و قرآن بررسی کنیم، به موارد متعددی برمی خوریم که پذیرش آنها مشکل است. برخی از این موارد به قرار زیرا است:
1. در باب اول این کتاب ماجرای آبستنی معجزه آسای مریم آمده است. در باب دوم آمده است که مریم از ترس این که مبادا یهودیان او را به جرم ارتکاب زنا سنگسار کنند، با جوانی خوش کردار به نام یوسف ازدواج میکند و ماجرای آبستن بودن خود را به او نمی گوید. آیا این امر با شخصیت مریم و نیز روایت قرآن از این ماجرا سازگاری دارد؟
2. در انجیل یوحنا، باب دوم آمده است که عیسی و مادرش در قانای جلیل در مجلس جشن عروسی شرکت کردند. چون شراب تمام شد، مریم از حضرت عیسی خواست که معجزه کرده، شراب بسازد. عیسی شش قدح سنگی آب را تبدیل به شراب کرد و مردم آن را نوشیدند و گفتند شرابی بهتر از این ننوشیده بودیم. همین ماجرا عیناً در باب پانزدهم انجیل برنابا نقل شده است.
3. مطابق اناجیل رسمی و سنت مسیحی، جناب شمعون پطرس نخستین فردی است که به حضرت عیسی ایمان آورده و او بزرگ ترین حواری آن حضرت و در واقع وصی آن حضرت است. روایات اسلامی نیز این نکته را تأیید میکند.[16] اما باب هفتادم انجیل برنابا میگوید که پطرس در جواب عیسی که درباره شخصیت خود از حواریان پرسیده بود، او را پسر خدا خواند. عیسی برآشفت و او را شیطان خواند و دیگر حواریان را از او برحذر داشت. او میخواست پطرس را از خود براند اما دیگر حواریان پا در میانی کردند و پطرس گریست و گفت که از روی نادانی این سخن را گفتم؛ از خدا بخواه تا مرا بیامرزد. از این سخنان معلوم میشود که پطرس به صورت واقعی عیسی را پسر خدا خوانده و بنابراین، این پطرس است که برای نخستین بار عیسی را پسر واقعی خدا خوانده و نه پولس.
4. از فقرات متعددی از این نوشته (برای نمونه، باب های 112 و 128) برمی آید که مردم حضرت عیسی را در زمان حیات خود او خدا میخواندهاند و آن حضرت موافق نبوده و چارهای نداشته است.
... نگارنده با یسوع عیسی باقی ماند. پس یسوع به گریستن فرمود: «ای برنابا! باید کشف کنم بر تو رازهای بزرگی را که واجب است بر تو آگاهانیدن جهان را به آنها بعد از درگذشتن من.» نگارنده به گریه در جواب گفت: برای من و برای غیر من گریه را بپسند؛ زیرا ما گناهکارانیم. تو ای آن که پاک و پیغمبر خدایی! خوشایند نیست که گریه زیاد کنی. یسوع فرمود: «باور کن سخن مرا ای برنابا! که نمی توانم گریه کنم به اندازه ای که بر من واجب است. زیرا اگر مرا مردم خدای نمیخواندند، هر آینه معاینه میکردم خدای را چنان که در بهشت دیدار میشد و هر آینه از ترس روز جزا ایمن میشدم. لکن خدای میداند که من بیزارم؛ زیرا در دل من هیچ خطور نکرد که بیشتر از بنده فقیری محسوب شوم. میگویم به تو که همانا اگر من خدای خوانده نشده بودم، هر آینه همان وقت از جهان در میگذشتم و به سوی بهشت برده شده بودم، اما اکنون تا روز جزا به آنجا نمی روم. در این صورت میبینی که گریه بر من واجب است.[17]
اولا، شواهد تاریخی بسیار زیادی وجود دارد که حضرت عیسی پس از صعود و توسط پولس، خدا خوانده شده و در سنت اسلامی نیز اجمالا به این اشاره شده است که پولس مسیحیت را تغییر داده و به شکل کنونی در آورده است[18]. ثانیاً بر فرض که این روایت درست باشد، اگر عیسی وظیفه خود را انجام داد، چرا باید مجازات شود و تا روز جزا به بهشت نرود. چرا باید گناه دیگران در سرنوشت عیسی تأثیر بگذارد؟
5. در باب های 216 تا 218 مطالبی درباره پایان زندگی زمینی عیسی آمده است. وقتی میخواهند عیسی را دستگیر کنند، قیافه یهودای اسخریوطی، که به عیسی خیانت کرد، مانند عیسی میشود و حتی حواریان آن حضرت گمان میکنند که او همان عیسی است. یهودا هر چه فریاد میزند که من عیسی نیستم، کسی به حرف او گوش نمی دهد و متهم میشود که از ترس مرگ این اعمال را انجام میدهد. او از ترس مرگ اعمال سبک و جنون آمیزی انجام میدهد به گونه ای که هم مخالفان و هم مؤمنان به عیسی یقین میکنند که او یک پیامبر دروغین بوده است. پس از کشته شدن و دفن یهودا، برخی از شاگردان عیسی که ایمان درستی ندارند، جسد او را میدزدند و میگویند عیسی زنده شده است. اگر این سخن درست باشد ، مخالفان عیسی که یقین کردند که عیسی پیامبر دروغین بوده و این را برای نسل های بعدی نقل کردند، خلاف یافته های خود سخن نگفته اند. آیا با این روایت هدف بعثت حضرت عیسی برآورده شده است؟
به هر حال، فرد مسلمانی که بخواهد برای این نوشته اعتبار قائل شود، جدای از این که شواهد کافی به سود او نیست، با مشکلات محتوایی جدی رو به روست که پاسخ به آنها مشکل یا ناممکن است.
پی نوشت:
-
[1]. سعید، المدخل الى الکتاب المقدس، ص235ـ236؛
-
[2]. الفغالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج4، ص310.
-
[3]. الفغالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج4، ص310.
-
[4]. الفغالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 4، ص310.
-
[5]. براى اطلاع بیشتر درباره تعالیم و گرایش هاى گنوسى رک: گریدى، مسیحیت و بدعت ها، فصل هاى 2ـ 4.
-
[6]. الفغالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 4، ص 315.
-
[7]. گریدى، مسیحیت و بدعت ها، ص 65ـ 66.
-
[8]. مسیحیت و بدعت ها، ص71ـ72.
-
[9]. الفغالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 4، ص315ـ 316.
-
[10]. الفغالى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 4، ص 316.
-
[11]. مسیحیت و بدعت ها، ص 105ـ 107 ؛
-
[12]. بولس الفغالى، الخورى، المدخل الى الکتاب المقدس، ج 2، ص 311.
-
[13]. میشل، کلام مسیحى، ص53؛ سعید، المدخل الى الکتاب المقدس، ص 239ـ 240.
-
-
[15]. میلر، تاریخ کلیساى قدیم، ص89 ـ90.
-
[16]. براى نمونه، رک: مجلسى، بحار الانوار، ج 63، ص 100، ج 35، ص 55؛ ج 39، ص 165.
-
-
[18]. رک: مجلسى، بحار الانوار، ج 8، ص 311؛ ص 38.