فاضل اصفهانى
(1062 ـ 1137 هـ .ق.)
عنوان مقاله: شکوه فقاهت
نویسنده: على محمّد نیکان
ولادت
فاضل اصفهانى (معروف به فاضل هندى) در سال 1062 هـ .ق. در اصفهان متولد شد. پدرش، تاج الدین حسن اصفهانى، فرزند شرف الدین محمد مشهور به ملا تاجا مردى دانشمند و فاضل بود. وى نامِ این کودک را «ابوالفضل» نهاد که بعداً به «فاضل هندى»([1]) و «بهاءالدین محمّد»([2]) معروف شد.
خاندان
تاج الدین حسن از علماى اصفهان در اواخر قرن یازدهم و از شاگردان علامّه مجلسى بود و از وى روایت نقل مى کرد. زادگاهِ این عالم فرهیخته «فلاورجان» ـ از توابع اصفهان ـ است.([3]) تخصصِ ملا تاجا در زمینه تصحیح کتب روایى بود.([4]) وى در هشتم رجب 1098 هـ .ق. درگذشت.([5])
آثار
برخى از تألیفات تاج الدین حسن بدین شرح است:
1. شرح بر کافیه([6])
2. شرح بر شافیه
3. شرح بر صحیفه سجادیه
4. جامع الفصول وقامع الفضول (به زبان فارسى)
5. رسالة التزویجیه.([7])
کودکى
ازکودکى فاضل هندى اطلاع دقیقى در دست نیست. نوشته اند: «چون در صغر سن با والد خود به هند رفت، به فاضل هندى مشهور شد.»([8])
این کودک نابغه در 8 سالگى به تدریس شرح مختصر و مطوّل تفتازانى پرداخت و در 11 سالگى کتاب «منیة الحریص على فهم شرح التلخیص را تألیف کرد.
تحصیلات
فیلسوف معاصر، سید جلال الدین آشتیانى درباره تحصیلات فاضل، چنین مى گوید:
«حقیر در جُنگى قدیمى در زمان گذشته، عبارتى از شخصى که در اواخر صفویّه مى زیسته است دیدم که چنین نوشته است:
در مدرسه، صبىّ مُراهقى (پسر نزدیک به بلوغ) را دیدم که در بحث، عَلیم ماهر و واجد مقام عالى در علوم عصر (روز) بود و آثار نبوغ از ناصیه (پیشانى) او آشکار بود. از نسبش پرسیدم، گفتند: او فرزند ملا تاج و نامش بهاء الدین محمّد است.»([9])
وى در 13 سالگى به اجتهاد رسید. فاضل اصفهانى در سال 1077 هـ .ق. (تقریباً در 16 سالگى در ردیف فضلاى بنام بود.([10])
استادان
درباره استادانِ فاضل هندى چیزى ننوشته اند. برخى از پژوهشگران معاصر بر این باورند که اوّلین استاد فاضل هندى، پدرش (مولى تاج الدین حسن بن شرف الدین فلاورجانى اصفهانى) بود.([11])
فاضل درباره پدرش آورده است: «واکثر روایاتى عن والدى العلاّمه تاج ارباب العمامه».([12])
خانواده
همسر فاضل از اهالى اِجِهْ (اِژیِهْ) از توابع اصفهان بود. نوشته اند: «فاضل هندى» با علامه مجلسى اول نسبتى نیز داشته([13]) و با واسطه، داماد وى بوده است.([14])
تنها پسر فاضل هندى، محمد تقى همانند پدرش دانشورى فرزانه بود. محمد تقى را چنین ستوده اند: «خورشید آسمان فضل و دانش و قطب دایره کمال، مولى محمد تقى بن فاضل هندى با سید نصر الله مکاتبه داشته است. وى اشعارى را در فضیلت مولى محمد تقى سروده است و براى وى ارسال داشته و از پسر فاضل هندى جواب خواسته است.»([15])
شاگردان
1. شیخ احمد بن حسین حلى: وى از فاضل، اجازه روایى نیز داشته و این اجازه را فاضل به خط خود، پشت کتاب «قرب الاسناد» نوشته است که در کتابخانه آیت الله مرعشى نجفىموجود است.([16])
2. سید محمد على کشمیرى: وى در سال 1129 هـ .ق. از فاضل اجازه روایى گرفت.([17])
3. سید ناصر الدین احمد بن سید محمد بن سید روح الامین مختارى سبزوارى (1080 ـ 1130 هـ .ق.): وى مورد توجه فاضل هندى بود.
فاضل هندى به وى اجازه روایى داد، سبزوارى داراى آثار بسیارى است، از جمله: زواهرالجواهر، شرح بر احتجاج طبرسى و شرح نهج البلاغه.([18]) قبر او در تخت فولاد اصفهاناست.([19])
4. ملاعبدالکریم بن محمد هادى طبسى: او از فاضل هندى اجازه روایى داشت. فاضل این اجازه را پشت کتاب من لایحضره الفقیه ـ که در کتابخانه آیت الله مرعشى موجود است ـ نوشت.([20])
5. شیخ محمد بن حاج على بن امیر محمود جزائرى تسترى: سید عبدالله جزائرى وى را صاحب تألیفات فراوان دانسته است.([21])
6. مولى نصیرى امینى: وى از فاضل اجازه نقل روایت داشت.([22])
7. میرزا عبدالله افندى: وى از شاگردان آقا حسین خوانسارى، آقا جمال، فاضل هندى و علامه مجلسى بود.([23])
8 . میرزا بهاءالدین محمد مختارى (1080 ـ 1140 هـ .ق.): وى فرزند سید محمد باقر حسینى مختارى سبزوارى نائینى اصفهانىاست و اجازه اى از صاحب کشف اللثام دارد.([24])
از او بیش از 40 کتاب و رساله به یادگار مانده است.([25])
9. على اکبر بن محمد صالح حسنى لاریجانى: وى نسخه اى از کشف اللثام را به خطّ خود نوشته و اجازه استادش نیز در آن موجود است.([26])
10. محمد صالح کزازى قمى: وى در سال 1126 هـ .ق. به اصفهان رفت و نزد فاضل هندى به تحصیل پرداخت. وى فتواهاى فاضل هندى را در رساله اى به نام «تحفة الصالح» گردآورد([27])و به شاه سلطان حسین صفوى اهدا کرد.([28])
11. سید صدرالدین محمد حسینى قمى همدانى: وى شرحى بر «عدة الاصول» نوشته که تقریظى از فاضل هندى بر آن موجود است. این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشى موجود است.([29]) وى استاد وحید بهبهانى بود.([30])
12. محمد تقى اصفهانى، مشهور به «ملاتقیا» اجازه اى از فاضل هندى براى او در سال 1118 هـ .ق. صادر شده است.([31])
13. شیخ عبدالحسین بن عبدالرحمن بغدادى: فاضل در سال 1134 هـ .ق. رساله «الاحتیاطات اللازمة العمل» را بر او املا کرده است.([32])
مقام علمى و مرجعیّت
وى در مقدمه «کشف اللثام» مى گوید: «در 13 سالگى از معقول و منقول فارغ التحصیل شدم.» او تألیف را قبل از بلوغ آغاز کرد و پیش از بلوغ به اجتهاد دست یافت. فاضل هندى در 16 سالگى موفق شد شفاى بو على را تلخیص کند گر چه این نسخه سوخت و از میان رفت. فاضل در 22 سالگى، بار دیگر به تلخیص شفا پرداخت.([33])
مرجعیّت علمى فاضل هندى پس از رحلت مرحوم مجلسى (1110 هـ .ق.) و درگذشت آقا جمال خوانسارى (1125 هـ .ق.) فراگیر شد.([34])
معاصران
در عهد سلطنت شاه سلطان حسین در اصفهان، شخصیّت هاى برجسته اى چون آقا جمال خوانسارى، میر محمد باقر حسینى خاتون آبادى، علامه مجلسى، آقا حسین خوانسارى، شیخ جعفر قاضى، آقا رضى خوانسارى (فرزند آقا حسین خوانسارى) و شیخ على (نوه شهید ثانى) منصب و مقام رسمى ملاّ باشى و شیخ الاسلامى را در اختیار داشتند. حکم آنان در سال 1106 هـ .ق. توسط آخرین پادشاه صفوى صادر شده بود.([35])
در آن عصر، فاضل هندى به عنوان مجتهدى بنام، از مفتیان بزرگ اصفهان به شمار مى آمد.
اجتهاد در عصر فاضل
فاضل هندى در عصرى مى زیست که اخبارى گرى در حوزه هاى علمیه رواج داشت. علاّمه محمد باقر مجلسى گرچه اخبارى بود، روش میانه و معتدلى را در پیش گرفته بود واکثر آثارش ـ حتى آثار فقهى و کلامى اش ـ در قالب ترجمه احادیث بود. در کنار این حرکت مقدس، مجتهدانى بودند که آثار آن ها براساس استدلال هاى عقلانى و بهره گیرى از دانش اصول بود. پیشتازان این اندیشه، آقا جمال خوانسارى و فاضل هندى بودند.
فاضل هندى متن فقهى مفصلى را به عنوان شرح بر قواعد الاحکام علامه ى حلّى نوشت و نام آن را «کشف اللثام عن حدود قواعد الاحکام» نهاد. او پیش از این شرح، شرحى بر لمعه با عنوان «المناهج السویّه» را نوشت. آقا جمال خوانسارى جز حاشیه بر لمعه و نگارش آثار فقهى کوتاه، متن مفصلى آماده نکرد. بعد از این دو شخصیت، تا مدتى طولانى، یعنى در تمام قرن دوازدهم متن فقهى مفصلى نوشته نشد. بنابراین «کشف اللثام» موقعیتى ممتاز یافت. زمانى که صاحب جواهر و صاحب ریاض المسائل دست به نگارش کتاب هاى مفصل خود زدند، آخرین اثر فقهى مفصّلِ عالمانه را همین کشف اللثام دانسته، از آن در تدوین کتاب خویش بهره ى فراوان بردند. صاحب جواهر اعتماد عجیبى به فاضل هندى و کتابش (کشف اللثام) داشت و چیزى از جواهر را نمى نوشت مگر آن که کشف اللثام در دسترس او باشد.([36]) از قول صاحب جواهر نقل کرده اند:
«لو لم یکن الفاضل فى ایران ما ظننت أنّ الفقه صار الیه([37]) اگر فاضل (هندى) در ایران نبود، گمان نمى کردم فقه به آنجا برسد.»
صاحب جواهر، از کشف اللثام در نگارش جواهر فراوان استفاده کرده است، از جمله: 80 مورد در جلد اول، 138 مورد در جلد هشتم، 80 مورد در جلد نهم، 85 مورد در جلد دهم، 150 مورد در جلد یازدهم، 200 مورد در جلد چهل و یکم و 280 مورد در جلد چهل و سوم.
شیخ انصارى نیز در کتاب مکاسب خود، به کشف اللثام بسیار استناد کرده است.
بنابراین باید فاضل هندى را حلقه واسط مهمى در تاریخ اجتهاد شیعى برشمرد. این سلسله اجتهاد در عصر صفویه از محقق کرکى(متوفا: 940 هـ .ق.) آغاز مى شود. محقّق، بنیان گذار مکتب فقهى منحصر به فردى است که تداوم بخش مکتب او عبارتند از:
شیخ حسین بن عبدالصمد (متوفا: 984 هـ .ق.) پدر شیخ بهایى، شیخ بهایى (متوفا: 1030 هـ .ق.)، میر داماد (متوفا: 1040)، حسین بن رفیع الدین معروف به سلطان العلماء (متوفا: 1064 هـ .ق.)، آقا حسین خوانسارى (متوفا: 1098 هـ .ق.)، آقا جمال خوانسارى (متوفا: 1125 هـ .ق.) و فاضل هندى.([38])
این مکتب توسّط صاحب جواهر و صاحب ریاض المسائل استمرار پیدا کرد. در این فاصله، نقش اصلى را در احیاى مکتب اجتهاد، وحید بهبهانى برعهده داشت. در امتداد حرکت پویاى فقهى مکتب محقق کرکى، مکتب ژرف نگر فقهى مقدس اردبیلى است که توسط محمد بن على موسوى عاملى (متوفا: 1009 هـ .ق.) نویسنده مدارک الاحکام، حسن بن زین الدین عاملى (متوفا: 1011 هـ .ق.) مؤلف کتاب منتقى الجمان، عبدالله بن حسین شوشترى(متوفا: 1021 هـ .ق.)، محقق سبزوارى (متوفا: 1090 هـ .ق.) نویسنده کتاب کفایة الاحکام و فیض کاشانى ادامه یافت.([39])
تألیفات
,,در برخى از آثار فاضل هندى آمده است که وى 80 تألیف درباره موضوعات مختلف علوم اسلامى نگارش کرده است.([40]) گرایش و تبحّر وى در فقه و اصول بود. وى در زمینه هاى: عقاید، کلام، تفسیر، نحو و...، به تلخیص و شرح آثار پیشینیان پرداخت. برخى از شرح هاى وى مانند کشف اللثام چنان عمیق و مبسوط است که خود تألیفى مستقل به حساب مى آید. از جمله کارهاى تفسیرى او تنظیم بخش هاى تفسیرىِ کتاب امالى سید مرتضى است.
فاضل هندى در تلخیص برخى متون نحوى نیز کوشش بسیارى نمود.
شمارِ آثار او را تا 150 کتاب و رساله نوشته اند. تعدادى از آثار او عبارتند از:
1. تفسیر قرآن.
2. التّمحیص، (در علم بلاغت).
3. چهار آئینه: این کتاب به زبان فارسى است و فاضل آن را در اثبات خدا، اجماع امّت بر امامت غیر معصوم، ملازم کفر است، تفسیر آیه 40 سوره توبه و اثبات عصمت آل عبا، نوشته است.([41])
4. حاشیه بر شرح مواقف.
5. شرح هدایه.
6. رساله عدم وجوب نماز جمعه در زمان غیبت امام(علیه السلام).
7. زبده در اصول دین.
8 . شرح قصیده حمیرى.
9. شرح ملخص التلخیص.
10. شرح عوامل.
11. شرح زبده.
12. شرح عقاید النسفیه.
13. کشف اللثام فى شرح قواعد الاحکام، در فقه.
14. کلید بهشت.
15. مناهج السویة فى شرح الروضة البهیه، چهار جلد.([42]) این کتاب را فاضل هندى در 25 سالگى به رشته تحریر درآورده است.([43])
16. منیة الحریص على فهم شرح التلخیص: این کتاب از نخستین آثار فاضل اصفهانى و موضوع آن علم بلاغت است که وى قبل از بلوغ نگارش آن را به پایان رسانده است.([44])
17. التنصیص على معانى التّمحیص: این کتاب در موضوع بلاغت نوشته شده و شرح مزجى است بررساله «التمحیص» خودش، او تلخیص المفتاح خطیب قزوینى را در آن مختصر کرده است. این رساله در سال 1073 هـ .ق. به پایان رسید([45]) و در پایان کشف اللثام چاپ شده. این کتاب را فاضل هندى در 12 سالگى تألیف کرد.([46])
18. الزهره فى مناسک الحج و العمره.
19. احالة النظر فى القضاء و القدر.
20. الزبدة العربیه.
21. شرح الدرة البریعة فى علم اصول الشریعة.
22. الحور البریعة فى الاصول الشریعه.
23. خلاصة المنطق.
24. الحاشیة على المواقف.
25. الحاشیة على الهدایة الاثیریة للمیبدى.
26. رسالة فى الاحتیاط الازمة العمل.
27. عون اخوان الصفا على فهم کتاب الشفاء.
28. اثبات الواجب فى اثبات الواجب.
29. حکمت خاقانه.
30. السؤال و الجواب.
31. شرح العوامل ملامحسن قزوینى.
32. فهرست کنز الفؤاد.
33. اللألىءُ العبقریة فى شرح العینیّة الحمیریّه: این کتاب به زبان عربى و شرح ادبى مفصل و مهمى است بر قصیده عینیه سیداسماعیل حمیرى.
34. النجاة: فارسى و درباره اصول دین است.
35. بینش غرض آفرینش.
36. کاشف اسرار الیقین من اصول الشرع المبین فى شرح معالم الدین.
37. قراح الاقتراح: به زبان عربى و درباره نحو مى باشد و فاضل هندى در سال 1081 هـ .ق. آن را نوشته است.([47])
38. موضح اسرار النحو.
39. الرسالة التهلیلیة.
40. الکوکب الدرى: این کتاب در موضوع تفسیر و ادبیات و به زبان عربى مى باشد و در سال 1097 هـ .ق. تألیف شده است.([48])
41. حاشیه بر کافیه ابن حاجب.
42. تطهیر التطهیر عن اوهام شبه الحمیر.
43. الزام العار لصاحب الغار: تفسیر آیه 38 سوره توبه.([49])
44. حاشیه بر قرب الاسناد.
45. الرسائل الکثیره.
46. تحفة الصالح: پاسخ به پرسش هاى شاگردش، مولى صالح بن عبدالله کزازى قمىاست. وى در سال 1126 هـ .ق. آن را به شاه سلطان حسین اهدا کرد.([50])
47. تحریم خمر.
کتابخانه
اعتبارى را که فاضل هندى براى کتاب قائل بوده، قابل توجه است. او در شرایطى که فقر بر زندگى اش حاکم بود، توانست نسخه هاى منحصر به فردى از آثار پیشینیان را در کتابخانه شخصى اش جمع کند. وى براى تألیف کتاب پرارزش کشف اللثام به نقل هاى دیگران از کتاب هاى پیشینیان، اعتماد نکرد بلکه با در اختیار داشتن مصادر اصلى، مستقیماً از آن ها ـ در خلق این اثر جاودان ـ استفاده کرد.
شمارى از کتاب هایى که در کتابخانه فاضل هندى وجود داشت، عبارتند از:
الجُمل والانتصار، المزار للشهید، حاشیة على القواعد، رسالته فى جواز السفر، اللوامع والمقدادیات، الغنیة فى العلوم، الشامیات والبحریات لابن فهد حلّى، المسائل الغرویة، شرح نهج المسترشدین، شرح الارشاد لابن المصنف، اجوبة المسائل المختلفه للشیخ على، مناهج الیقین فى اصول الدین، رسالة ایضاح الاشتباه فى اسماء الرواة و اسامى الرجال، مجلى مرآة المنجلى فى علم الکلام، قواعد ابن میثم، فرج بعد الشدّة للتنوخى، ترجمه تورات، الانوار البدریه، نثر اللآلى و تفسیر بلابل القلاقل.([51])
درگذشت
فاضل هندى که فخر عالم است *** نیز، دامنگیرش این خاک غم است
فاضل هندى در روز سه شنبه بیست و پنجم رمضان سال 1137 هـ .ق. به سراى باقى شتافت و پیکرش در قبرستان تخت فولاد اصفهان دفن شد.([52]) در کنار قبر او، قبر ملاّ محمد فضل معروف به فاضل نایینى قرار گرفته است که به همین سبب، مردم قبر این دو شخصیّت علمى را به نام «فاضلان» مى شناسند.([53])
تخت فولاد اصفهان
این قبرستان از متبرّک ترین آرامگاه هاى ایران است. «و مؤمنین مخصوصاً به جهت برآمدن حاجت به سر قبر او (فاضل هندى) براى زیارت مى روند و توسّل مى جویند. بسا باشد که بعضى از مؤمنین به تخت فولاد مى روند محض زیارت فاضل و اکتفا به زیارت آن بزرگوار نموده، به مزارهاى دیگر نمى روند که او را اهمّ از همه مى دانند.»([54])
[1] - تاریخ حزین، ص 64.
[2] - ریاض العلما، ج 7، ص 36.
[3] - ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 115.
[4] - وقایع السنین والایام، میر عبدالحسین حسینى خاتون آبادى، ص542.
[5] - زندگینامه علامه مجلسى، ج 2، ص 82 تذکرة العلماء، محمد بن سلیمان تنکابنى، ص 169.
[6] - زندگینامه علامه مجلسى، سید مصلح الدین مهدوى، ج2، ص83.
[7] - طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 90.
[8] - تاریخ حزین، ص 64.
[9] - منتخب آثار حکما، ج 3، ص 544، پاورقى.
[10] - ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 357.
[11] - زندگینامه علامه مجلسى، ج2، ص82 و تذکرة العلماء، محمد بن سلیمان تنکابنى، ص169.
[12] - بهجة الآمال، ص 375.
[13] - تذکرة الانساب، ص 107 و نجوم السماء، ص 212.
[14] - مفاخر اسلام، ج 8، ص 328.
[15] - اعیان الشیعه، ج44، ص135 ج9، ص197 و ج1، ص197.
[16] - ترجمه روضات الجنات، ج7، ص113 طبقات اعلام الشیعه، ص 548 و الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج18، ص56.
[17] - تلامذة العلامة المجلسى و المجازون منه، ص 63.
[18] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج1، ص232، شماره1220.
[19] - اعیان الشیعه، ج 3، ص 111.
[20] - مقالات تاریخى، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص 131.
[21] - الاجازة الکبیرة، ص 177.
[22] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج 18، ص 57.
[23] - الاجازة الکبیرة، ص 147 و تلامذة العلامة المجلسى و المجازون منه، ص 37.
[24] - الکواکب المنتشره، ص 109.
[25] - طبقات اعلام الشیعه، ص 109 و 108 و الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج 4، ص 423.
[26] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج 18، ص 57.
[27] - تراجم الرجال، ج 2، ص 726.
[28] - اعیان الشیعه، ج 9، ص 138.
[29] - مقالات تاریخى، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص 132.
[30] - طبقات اعلام الشیعه، ص 576.
[31] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج 1، ص 232 الکواکب المنتشره، ص 116.
[32] - همان، ج 11، ص 34.
[33] - مقالات تاریخى، دفتر سوم، رسول جعفریان، ص 133.
[34] - دستور شهریاران، ص 273.
[35] - همان، ص 50 ـ 48.
[36] - احوال و آثار بهاءالدین محمد، رسول جعفریان، ص 36 و 34.
[37] - فوائد الرضویّه، ص 478.
[38] - مقدمهاى بر فقه شیعه، ص 56.
[39] - همان، ص 57.
[40] - فوائد الرضویّه، ص478 و فهرست مجلس، ج4، ص98.
[41] - الذریعه الى تصانیفالشیعه، ج 5، ص 311، ش 1481.
[42] - سیرى در تاریخ تخت فولاد، سید مصلح الدین مهدوى، ص 166.
[43] - ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 357.
[44] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج 4، ص 431 و ج22، ص361 ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 114.
[45] - فهرست نسخههاى خطّى کتابخانه عمومى آیت الله نجفى مرعشى، ج 3، ص 17 و 16.
[46] - احوال و آثار بهاء الدین اصفهانى، رسول جعفریان، ص53.
[47] - فهرست نسخههاى خطّى کتابخانه آیت الله نجفى مرعشى، ج3، ص17 و 16.
[48] - فهرست نسخههاى خطى کتابخانه آیت الله گلپایگانى، سید احمد حسینى، ج 1، ص 52.
[49] - نسخه خطّى به شماره 817، موجود در کتابخانه مرحوم آیت الله نجفى مرعشى.
[50] - اعیان الشیعه، ج 9، ص 138.
[51] - بحارالانوار، ج 110، ص 177 و 165.
[52] - ترجمه روضات الجنات، ج 7، ص 116 و سیرى در تاریخ تخت فولاد، ص 166.
[53] - سیرى در تاریخ تخت فولاد، ص 166 ریحانةالادب، ج4، ص285 و تذکرةالقبور، ملاعبدالکریم گزى، ص39.
[54] - تذکرة القبور، ص 40.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه