13 مهر 1394, 14:54
توصیه به جوانان
استاد به خوانندگان و علاقه مندان کتاب هاى مذهبى، بویژه جوانان سفارش مى کند که هر نوشته را بیانگر اسلام و حقایق آن ندانند و تا از بابت اهلیت هاى لازم نویسنده خاطر جمع نگشتند، به نوشته او رجوع نکنند، و در پى کتاب هاى موثق اسلامى برآیند و آن ها را با دقت بسیار بخوانند.
طلاّب جوان باید با توجه تامّ و تمام، کتاب هاى بزرگان سلف را بخوانند و مطالب و مسائل و مباحث پرمایه و غنى بسیارى را که در آن کتاب ها آمده است ببینند و بفهمند و تبیین هاى درست و اصیل و صادقانه و عالمانه آن را درک کنند، زیرا روحیه علمـى که از خواندن کتاب هاى بزرگان قدیم امثال شیخ صدوق، شیخ مفید، سیّد رضى و سیّد مرتضى، شیخ طوسى و فارابى، بیرونى و ابن سینا و... به دست مى آید، از کمتر کتاب دیگرى قابل استفاده است.
طلاّب جوان ودیگر جوانان باید درباره مسائل سیاسى، به طور کلى، اطلاعات وسیع و عمیق و اجتهادى داشته باشند، و نباید علم سیاست را ساده انگارند. امروزه، اطلاعات عمیق و صحیح سیاسى و آگاهى هاى لازم اجتماعى و بین المللى و شناخت مکاتب و مرام ها و «ایسم ها» وفلسفه پدیدآمدن آن ها ورابطه آن ها با قدرت و جهان خوارى و... همه با هم رابطه اى مستقیم دارد. باید جوانان بویژه طلاب جوان که مرزبانان حماسه اسلامند، به بزرگ مردان اقتدا کنند، احوال آنان را بخوانند و سرمشق خویش قرار دهند وخود را همانگونه تربیت کنند. اطلاع از احوال عالمان آگاه و چگونگى کار و اخلاص آنان و کوشش هاى بیکرانى که در راه خدمت هاى مقدس و بزرگ کرده اند، همچنین ایمان اخلاص، پشتکار، زهد و تقوى، گذشت، دقت و حوصله و غناى شخصیت آنان را نمونه گیرند و بکوشند این همه را در خود پدید آورند.
طلاّب جوان و عزیز و آگاه، این اصل مهم را بخوبى موردتأمّل واندیشه قراردهند که انقلاب در اصل، یک فکر است نه تنها یک اقدام، یک شناخت است نه تنها یک حماسه، یک آگاهى عمیق است نه تنها یک شجاعت، یک دگرگونى ماهوى است نه تنها یک ایثار. و انقلاب هنگامى به معناى واقعى کلمه پیروز شده است که آن فکر تحول آفرین دگرگونساز، در همه شئون و روابط ملّت، تحقق یافته باشد و به تغییر اشخاص و اسماء و ظواهر بسنده نشده باشد.([29])
من همواره براى هر روحانى ـ در هر مرتبه و مقام و با هر اشتغال ـ این سه وصف و قید را ضرورى مى دانم:
1 ـ آگاه 2 ـ متعهد 3 ـ درگیر (ـ مجاهد)
روحانى اگر «آگاه» نباشد جامعه را به انحطاط مى کشاند، اگر «متعهد» نباشد، دین مردم را تباه مى سازد و اگر درگیر و مُقدمِ و مجاهد نباشد، رسالت را ادا نمى کند.([30])
شما طلاب جوان، مکلّفید که به پا خیزید، شما باید در رابطه با صنف سازى، و حفظ هویت اعلاى روحانیت، همواره به تصفیه و تهذیب حوزه ها و تطهیر لباس مقدّس ]روحانیت [بیندیشید و تنها و تنها از روحانیت آگاه از مسائل، و هماهنگ با حقایق روزگار و متعهد به راه خدا وامام زمان(عج) وجدّى وفعال و درگیر، دفاع کنید و لاغیر، اگر این راه را پیش نگیرند، دشمن، راه خطرناک اول (اسلام منهاى روحانیت) را هموار مى سازد و این فکر را نفوذ مى دهد و ]آن را[ پیش هم مى برد.
از پیش آمدن آن وضع بترسید، از تصفیه نترسید، از عدم تصفیه بترسید، کسانى که عدم تصفیه را مطرح مى سازند ـ خیلى که خوشبین باشیم و حمل به صحت کنیم ـ قصدشان این است که با حفظ بد و خوب، خوب را نگاه دارند، در صورتى که دشمن، با وجود بد و خوب، خوب را نیز مى کوبد. پس شما فقط از خوب دفاع کنید و بد را برانید...
آرى اکر روحانیت تصفیه نشود، حضور عناصر ناباب به دشمن کمک مى کند و همه گونه امکان کوبیدن دین و روحانیت راستین را نیز مى دهد...([31])
چون هدایت دینى مردم باید به دست عالمان دینى انجام پذیرد، و این عالمان باید از حوزه ها برخاسته باشند، پس باید توجه به حوزه ها معطوف باشد بنام محلّ پرورش راهگشایان بزرگ، براى ایجاد یک جهش بزرگ در راستاى احیاى دین و نجات انسان، حوزه اى در خدمت حرکت و بیدارى و جهش و اقدام، حوزه اى که هدف انبیاء و اوصیاء(علیهم السلام) را تعقیب کنـد و واقف برکلّیت احکام دینى باشد و «عدالت» را در رأس ارزش ها قرار دهد و اقدام براى تحقق آنرا در رأس اقدام ها، حوزه اى که در راه عملى ساختن اهداف قرآنى و انسانى راه سپرد، حوزه که مصداق تعالیم قرآن عظیم «کُونُوا رَبّانیینَ»، نمونه آیه کریمه «قَوّامینَ لِلّه»، نشان دهنده این معیار قرآنى «اِنَّما یَخشَى اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلماء»، مصداق این تعلیم بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله)«الفقهاءُ اُمَناءُ الرُّسُل»، الگوى زندگى ساز امام على(علیه السلام)که فرمود: «وَ مَا اَخَذَ اللّهُ عَلىَ العُلَماء أن لایُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالم وَ لا سَغَبِ مَظْلُوم» و عامل به این سخن امام صادق(علیه السلام): «کُونُوا دُعاةَ النّاس بِاعمالِکُم وَ لاتَکُونُوا دُعاةً باَلسِنَتِکُم» و «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیه اللّوابِس»، و سخن امام جواد(علیه السلام): «یُحبُون بکتاب اللّهِ الموَتى»، و خلاصه حوزه اى که هم با «مُنیةُ المرید» شهید ثانى و «معراج السعاده» نراقى مأنوس باشد، و هم از عُروة الوثقاى» سیّد جمال الدین اسد آبادى و «روزنامه تجدّد» شیخ محمد خیابانى آگاه.([32])
وظیفه روحانیّت اسلام، حفظ اسلام است در میان مسلمانان و گسترش اسلام است در دیگران، البته حفظ اسلام وظیفه همه مسلمانان جهان است، لیکن بخش ویژه اى از جامعه اسلامى که خود را وقف این کار کرده است (وجامعه دینى و اسلامى و توده هاى مسلمان به همین دلیل و براى همین منظور ـ یعنى حفظ دین در عقیده و عمل، با تبیین و اقدام، و گسترش و بسط آن ـ به این صنف احترام مى گزارد وهزینه هاى مختلف آن را مى پردازد)، روحانیت است. پس شغل عمده و تکلیف اصلى و اساسى روحانیت در همه سطوح آن، حفظ اسلام است و نگهبانى و صیانت دین. وگسترش و بسط آن نیازمند به شش امر است:
1 ـ آگاهى از دین... 2 ـ آگاهى از انسان 3 و 4 آگاهى از بستر رشد و تکامل انسان (در حالت اجتماعى) 5 ـ آگاهى از زمان 6 ـ آگاهى از موانع رشد و تکامل انسان...([33])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان