13 مهر 1394, 13:51
حجت الاسلام
همگام با تحولات اقتصادى، زندگىِ سیاسى-اجتماعى سید نیز دستخوش دگرگونیهاى بسیار شد. پرهیزگارى، پاى فشارى در اجراى احکام الهى و همراهى پیوسته بزرگانى چون حاج محمد ابراهیم کلباسى و ملاعلى نورى اعتبار اجتماعى ستاره نامور حوزه سپاهان را فزونى بخشید و او را به حجت الاسلام شهره ساخت. حاجى کلباسى با آنکه خود مجتهدى بلند آوازه بود همواره سید را گرامى مى داشت، هرگز پیشتر از وى راه نمى رفت و پیوسته مردم را به پیروى از فقیه شفتى فرا مى خواند. او بر فراز منبر وعظ مى گفت: اگر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) زندگى خاکى داشت و مى خواست کسى را به فرماندارى و داورى شرعى سپاهان گسیل دارد، بى تردید آن فرد سید حجت الاسلام بود.([23])
این گفتار از مجتهد پارسایى که همگان وى را تندیس تقوا مى شمردند سید را پیش از پیش شهره ساخته، بر موقعیت اجتماعى و توان سیاسى اقتصادى اش افزود. اینک او مى توانست با خاطرى آسوده رسالت آسمانى اش را به انجام رساند و آیین وحى را در همه منطقه حاکم سازد.
در چنین شرایط فتحعلى شاه به اصفهان گام نهاد و سید که دیدار با وى را نمى پسندید سرانجام با کوشش آشنایان به امید کاستن از ستمهاى دربار به دیدارش شتافت. او در این ملاقات دردهاى مردم را به گوش شاه رسانده، وى را به برداشتن مشکلات جامعه فرا خواند. شاه در پایان گفت: از من براى خود چیزى بخواه!
سید پاسخ داد: نیازى ندارم.
ولى فتحعلى خان بر خواسته اش پاى فشرد و گفتارش را چند بار تکرار کرد. سرانجام سید فرمود: اینک که در این باره پافشارى مى کنید تقاضا دارم فرمان دهید نقاره خانه را موقوف سازند.
شاه خاموش مانده، در شگفتى فرو رفت و پس از خروج به امین الدوله گفت: عجب سیدى است، از من مى خواهد نقاره خانه را که نشانه سلطنت است، موقوف سازم.([24])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان