13 مهر 1394, 13:51
شرح صدر علاّمه
یکى از شاگردان ایشان که مدت سى سال با استاد مأنوس بوده، پیرامون خصوصیّات اخلاقى آن عالم فرزانه چنین نوشته است:
«علاّمه انسانى وارسته، مهذّب، خوش اخلاق، مهربان، عفیف، متواضع، مخلص، بى هوا و هوس، صبور، بردبار، شیرین و خوش مجلس بود. من در حدود سى سال با استاد حشر و نشر داشتم... به یاد ندارم که در طول این مدت حتى یک بار عصبانى شده باشد و بر سر شاگردان داد بزند یا کوچکترین سخن تندى یا توهین آمیزى را بر زبان جارى سازد. خیلى آرام و متین درس مى گفت و هیچ گاه داد و فریاد نمى کرد، خیلى زود با افراد انس مى گرفت و صمیمى مى شد. با هرکس حتى کوچکترین فرد طلاّب چنان اُنس مى گرفت که گویا از دوستان صمیمى اوست... گاهى که به عنوان استاد مورد خطاب قرار مى گرفت مى فرمود: «این تعبیر را دوست ندارم ما اینجا گرد آمده ایم تا با تعاون و همفکرى، حقایق و معارف اسلامى را دریابیم» استاد بزرگوار بسیار مؤدب بود به سخنان دیگران خوب گوش مى داد، سخن کسى را قطع نمى کرد و اگر سخن حقى را مى شنید تصدیق مى کرد، از مباحثات جدلى گریزان بود ولى به سؤالها، بدون خودنمایى پاسخ مى داد»([12]).
یکى از شخصیتهاى مارکسیست با علامه به بحث و گفتگو نشسته بود و سرانجام موحد و مسلمان گردید هنگامى که یکى از دوستان او پیرامون مناظره و گفتگوى دوست خود با علامه پرسش کرد، وى شخصیت علامه را اینگونه بازگو مى کند:
«آقاى طباطبایى مرا موحد کرد. هشت ساعت ما با هم بحث کردیم. یک کمونیست را الهى و یک مارکسیست را موحد کرد او حرف توهین آمیز هر کافرى را مى شنید و نمى رنجید و پرخاش نمى کرد.»([13])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان