13 مهر 1394, 13:51
سعه صـدر
استاد با تمام مقام علمى اش، بسیار متواضع بود و ظرفیّت و سعه صدر شگفت آورى داشت. آیت الله سید رضا برقعى ـ از بنیانگذاران دفتر نشر فرهنگ اسلامى ـ نقل مى کرد:
«در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى هنگامى که چند جلد از «ترجمه و تفسیر نهج البلاغه» منتشر شده بود، روزى به دفتر نشر رفتم. یکى از نویسندگان آمد و با عصبانیّت شروع کرد به عیب جویى از استاد جعفرى و کتابش که این شخص کیست؟! و این چه تفسیرى است؟! و این لاطائلات چیست که مى گوید؟! در همین هنگام، استاد جعفرى وارد شد. این نویسنده پرخاشگر استاد را نمى شناخت، من هم که از قدرت استاد بر کنترل خود و تقوا و اخلاق خوشش با خبر بودم، به استاد گفتم: ایشان آقاى... است و درباره مؤلّف کتاب ترجمه و تفسیر نهج البلاغه سخن مى گوید. آقاى جعفرى با حوصله و دقّت به سخنان آن شخص گوش داد اما هر چه بیش تر تأمّل کرد چیزى جز چند ادّعا و تعابیر ناروایى چون: «این لاطائلات» «این مزخرفات» و... در کلام این فرد عصبانى نیافت. پس از روى تعجّب به خنده افتاد. وقتى همه سخنان و ناسزاهاى این انسان پر مدّعا تمام شد رو به او کردم و با دست، علامه جعفرى را نشان دادم و گفتم: ایشان آقاى جعفرى صاحب ترجمه و تفسیر نهج البلاغه است. از شدّتِ خجالت صورتش سرخ شد و با نهایت شرمندگى بلافاصله از استاد جعفرى روى برگرداند و بدون خداحافظ و هیچ کلامى دوان دوان بیرون رفت!([47])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان