تلاش مصلح
محقق کرکى در نجف اشرف بر کرسى تدریس نشسته بود که پیکى از دربار ایران و شاه اسماعیل صفوى رسید و او را براى تلاش و کار به دربار ایران دعوت کرد.او دید از این فرصت مى تواند براى سرفراز گردانیدن شیعیان و رساندن فرهنگ ناب تشیّع به جامعه استفاده کند. این تصمیم بسیار مهم و حساس مى توانست مسیر زندگى او و شیعیان را عوض کند. به همین دلیل آن را پذیرفته، در سال 916 ق. در جنگ هرات به شاه اسماعیل صفوى پیوست. در این حال او در حدود 50 بهار از عمر خود را گذرانده و پاى به عرصه مبارزه و تلاش، آن هم در محیط بسیار حساس دربار صفوى گذاشته بود. تأثیر او و دیگر عالمان شیعه در هدف بخشى به سلسله صفوى بود که تفکّر آنان را تصحیح مى کرد. گویند شاه تهماسب به محقق مى گفت :
«شما به حکومت و تدبیر امور مملکت سزاوارتر از من مى باشید. زیرا شما نایب امام زمان - سلام الله علیه- هستید و من یکى از حُکّام شما هستم و به امر و نهى شما عمل مى کنم.»([1])
در واقع وجود کسانى چون شیخ لطف الله میسى، شیخ على منشار (پدر زن شیخ بهایى) شیخ عبدالصمد (پدر شیخ بهایى)، سید ماجد بحرانى، شیخ حر عاملى و شیخ بهایى در طول دوره صفویه تا اندازه اى توانست جلو انحرافات بیش از حد آنان را بگیرد و تشیّع را مذهب رسمى کشور گرداند و مردم و صاحبان حکومت عالمان الهى را محترم بشمارند.البته ریشه خانوادگى صفویان نیز در این طرز تفکّر سهیم بود و نباید آن را از نظر دور داشت.
یکى از بخشهاى حساس زندگى محقق کرکى انتخاب او به عنوان شیخ الاسلام رسمى کشور ایران و دادن اختیارات به اوست که وظیفه وى را بیش از پیش سنگین کرد و از طرفى این فرمان نشانگر عظمت او در میان شاهان صفوى به مثابه یک رهبر شیعى است. ما به لحاظ اهمیّت این رویداد بخشى از متن فرمان شاه تهماسب را در اینجا مى آوریم :
«فرمان مبارک شاهى جارى شد که :
بلند گردانیدن پرچم شریعت نبوى را از بنیادهاى کامکارى مى دانیم و زنده کردن مراسم دین سید پیامبــران و روش امامان (علیهم السلام)را از جمله مقدمات ظهور امام زمان مى شمـاریم. و بـدون تردید سرچشمه و راه تحقّـق یافتن این مقصود جز پیروى و اطاعت عالمان دین نیست و بخصوص در این زمان با وجود عالى مقامـى که به آستـان ائمـه هـدى پا نهـاده،ختم مجتهدین، وارث علوم سید پیامبران و نگهبان آیین امیرالمؤمنین،قبله تقواپیشگانِ با اخلاص و پیشواى دانشمندان، مقتداى مردم، نایب امام زمان - سلام الله علیه - على بن عبدالعالى. مقرّر فرمودیم که سادات و اشرافِ ایران، وزرا و سایر ارکان دولت، ایشان را مقتدا و پیشواى خود دانسته، در تمام امور اطاعت و فرمانبردارى به تقدیم رسانند. و نیز هر کس از دست اندرکاران امور شرعیّه و از لشکریان حکومت را عزل کند، برکنار خواهد بود و هر که را مسؤول کند، مسؤول خواهد بود و مورد تأیید است.
مقرر شده آنچه از مستمرى سالهاى قبل از محل ضرب سکّه باقى مانده بدون درنگ به ایشان برسانند و سکّه مدینة المؤمنین «حلّه» را نزد نمایندگان ایشان ببرند و بدون نظر ایشان از ضرب سکّه خوددارى نمایند و از مخالفت با این دستورات بپرهیزند.([2])
محقق در ایران با حمایت صفویان تلاش زیادى کرد و براستى از مروجان آیین توحید و تشیّع بود. در آن روزگارى که ایران اوضاع نابسامانى داشت کسانى چون محقق ثانى بودند که مردانه در میدان به تلاش مى پرداختند. عمق فاجعه و نابسامانى در امور مذهبى را باید در گفته هاى یکى از نویسندگان جستجو کرد که آورده است :
«در آن اَوان مردم از مسائل مذهب حق جعفرى و قوانین آن اطلاعى نداشتند و شیعیان از دستورات دینى خود بى خبر بودند. زیرا از کتب فقه امامیه چیزى در دست نبود و فقط جلد اوّل "قواعد علامه حلّى" بود که از روى آن تعلیم و تعلّم مسائل دینى صورت مى گرفت.»([3]) در این زمان بود که او قلم به دست گرفت و بر غناى حوزه ها و اندیشه هاى علوم دینى افزود و در ترویج دانش آل محمد(صلى الله علیه وآله)کوشش کرد. شرح قواعد و رسائل و کتابهاى زیادى که در زمینه هاى اخلاقى، عبادى و اقتصادى و اجتماعى نگاشته درپى انجام این مهم صورت گرفته است.
درباره اقدامات اجتماعى و مذهبى محقق کرکى جاى سخن بسیار است و ستایشى در خور از این فرزانه خطّه جبل را مى طلبد و براستى باید به این رسول مکتب تشیّع آفرین گفت و از او و اندیشه اش به نیکى یاد کرد. در آن زمان «اَشْهَدُ اَنَّ عَلیّاً ولى الله و حَىّ عَلى خَیْرِ العمل» که از آمدن سلطان طغرل بیک سلجوق در سال 450 تا این تاریخ (906 ق.) چهار صد و پنجاه و شش سال بود که برطرف شده بود، در سایه اقتدار صفویان و درایت محقق به اَذان ضمیمه شد و بر مأذنه ها گفته شد.»([4])
یکى دیگر از اقدامات محقق را حسن بیک روملو چنین آورده است : «محقق در جلوگیرى از فحشا و منکرات و ریشه کن کردن اعمال نامشروع و رواج دادن واجبات الهى و دقت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت و بیان احکام نماز و روزه و دلجویى از علما و دانشمندان و رواج دادن «اذان» در شهرهاى ایران و همچنین قلع و قمع مفسدین و ستمگران کوششهاى فراوان و نظارت شدیدى را به عمل آورد.»([5])
از آنجا که سخن در عرصه تلاش محقق ثانى به درازا مى کشد از سر اختصار به مواردى اشاره مى کنیم. از نظرگاه تأثیر صفویه در ایران باید گفت به واقع اگر درایت و توانمندى محقق نبود صفویه موفق به انجام آن همه کارهاى ارزشمند نمى شد و این پیروزى را باید به حساب سعى توانفرساى عالمان دینى گذاشت. درباره اصلاح ساختار اخلاقى جامعه آن روز آمده است :
«شاه تهماسب با کمک محقّق کرکى بدعتها را برداشت و شرع را رواج داد. شیره کش خانه ها، شرابخانه ها، مرکز فحشا و فساد را ویران کرد و نیز منکرات را از بین برد و آلات لهو و قمار را بشکست.»([6])
آرى این اقدام بود که غبار مسموم گناه را از خانه و کاشانه مردم زدود و دیو معصیت را قتل عام کرد.
محدّث جزایرى مى نویسد :
«من بعضى از فرمانها و دستورهایى را که محقق ثانى به حکّام و زمامداران نواحى کشور نوشته، دیده ام همه دربردارنده قوانین عدالت پیشه اى و چگونگى برخورد مسئولین با مردم و راجع به اخذ مالیات و مقدار آن است و در آنها دستور داده شده در هر شهر و دهى باید پیشنمازى تعیین شود تا با مردم نماز گزارد و احکام دینى و مراسم اسلامى را به آنها بیاموزد.»([7])
درباره تلاش این مصلح بزرگ در احسن التواریخ آمده است :
بعد از خواجه نصیرالدین طوسى هیچ کس مانند محقق ثانى در راه اعتلاى مذهب شیعه و مرام ائمه طاهرین (علیهم السلام) سعى و کوشش به عمل نیاورده است.([8])
تلاش محقق به اینها نیز پایان نمى یابد بلکه او اهتمام فراوانى در شکوفایى حوزه هاى علمیه داشت. او هر ساله از شاه تهماسب هفتاد هزار دینار شرعى مى گرفت تا به مصرف تحصیل دانشجویان علوم اسلامى برساند و از این راه مبانى اعتقادى تشیّع را استحکام بخشد.
دیگر از خروشهاى الهام بخش «احیاگر جبل» اصلاح روش صوفیانه صفویان بود. زیرا آنان با تصوّف پیوندى ناگسستنى داشتند و دچار انحرافاتى شده بودند. شهید مطهرى نقش محقق و عالمان دین را در کنار سلاطین صفوى چنین تبیین مى کند :
«فقهاى جبل عامل نقش مهمى در خط مشى ایران صفویه داشتند... . صفویه درویش بودند. راهى که ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درویشى خود طى مى کردند اگر با روش فقهى عمیق فقهاى جبل عامل تعدیل نمى شد... به چیزى منتهى مى شد نظیر آنچه در علویهاى ترکیه و شام هست. این جهت تأثیر زیادى داشت در اینکه اولاً روش عمومى دولت و ملت ایرانى از آن گونه انحرافات مصون بماند و ثانیاً عرفان و تصرف شیعى نیز راه معتدل ترى طى کند. از این رو فقهاء جبل عامل از قبیل محقق کرکى و... حق بزرگى بر گردن مردم این مرز و بوم دارند.»([9])
[1] - مفاخراسلام، على دوانى، ج4، ص440.
[2] - ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندى اصفهانى، ج3، ص455 - 460, روضات الجنات، سیدمحمدباقرخوانسارى،ج4،ص646, دین و سیاست در دوره صفوى، رسول جعفریان، ص410.
[3] - مفاخر اسلام، على دوانى، ج4، ص440.
[4] - احسن التواریخ، حسن بیک روملو، تصحیح عبدالحسین نوایى، ص85.
[5] - مفاخر اسلام، على دوانى، ج4، ص442.
[6] - حکیم استرآباد (میرداماد)، سید على موسوى مدرّس بهبهانى، ص11 و 12.
[7] - لؤلؤة البحرین، شیخ یوسف بحرانى، ص151.
[8] - احسن التواریخ، روملو، ذیل حوادث سال 931 ق.
[9] - آشنایى با علوم اسلامى، شهید مطهرى، چاپ جامعه مدرسین، 1362ش.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه