13 مهر 1394, 13:51
وفاى به عهد
در ساعت ده صبح آن روزى که دختر استاد از دنیا رفت ـ 23 آذر 1371 ـ طبق قرار قبلى یک سخنرانى براى ایشان در دانشگاه امام صادق(علیه السلام)در نظر گرفته شده بود. بستگان او پیشنهاد کردند این برنامه لغو شود، اما استاد فرمود: «من قول داده ام و باید بروم.» علاّمه عازم دانشگاه شد و در موقع مقرّر درباره «انسان و جایگاه علوم انسانى» سخنرانى کرد و در بین سخنرانى با صبورى و وقار تمام، از مرگ فرزند دلبندش خبر داد. مرگ فرزند حادثه اى غمبار و سنگین بود، اما طوفان مصیبت نتوانست وجودش را به تلاطم اندازد و عهد و عزمش را بشکند. بدین گونه همه دانستند استاد سوگوار است و پیکر دخترش هنوز به خاک سپرده نشده و استاد با چشم اشکبار جنازه عزیزش را در پیش چشم دیگر بستگان رها کرده و به دانشگاه آمده است تا سخنرانى کند و به عهدش وفا نماید و درس صبر و وفا بیاموزد.([58])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان