دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آزادی و آزادگی از نظر قرآن

در مطلب حاضر نویسنده دیدگاه قرآن را درباره مفهوم آزادی و آزادگی و تفاوت آن با مفهوم مصطلح رایج را بررسی کرده است.
آزادی و آزادگی از نظر قرآن
آزادی و آزادگی از نظر قرآن

در مطلب حاضر نویسنده دیدگاه قرآن را درباره مفهوم آزادی و آزادگی  و تفاوت آن با مفهوم مصطلح رایج را بررسی کرده است.

***

آزادی و به تعبیر عربی حریت، آزاد شدن از تعلقات و تعینات و رسیدن به مقام بندگی است. از نظر قرآن کسی آزاد است که از بند تعلق و تعین رهیده باشد.

یکی از تحریفات معنوی که صورت گرفته دگرگونی مفهومی این واژه است. در حقیقت معنای عبد و برده تعلق و تعین را به حر و آزاده گذاشته‌اند؛ یعنی کسی که گرفتار انواع تعلقات و تعینات است، او را آزاده دانسته و کسی که از همه اینها آزاداست به عنوان برده معرفی کرده‌اند. این همان مصداق «‌یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ؛ تحریف کلمات از مواضع و موضوع له لفظ و معنای آن است» که در گذشته و حال و آینده انجام گرفته و خواهد گرفت.(نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13و 14)

به نظر می‌رسد که تنها یک اشتراک لفظی میان مفهوم قرآنی با مفهوم متعارف وجود دارد؛ زیرا آزادی در فرهنگ قرآن نقیض آزادی در مفهوم متعارف در زبان عربی و فارسی و در میان جوامع است.

نگاه قرآن به آزادی

واژه حریت یک بار در قرآن آمده است. خداوند می‌فرماید: إِذْ قَالَتِ امْرَأَةً عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ چون زنِ عمران گفت: «پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس، از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى.»(آل عمران، آیه 35)

مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان درباره معنا و مفهوم آزادی می‌نویسد: برخى از واژهشناسان کلمه و واژه «محرّراً» در آیه را از «حریّت» گرفته و بهمعناى «آزاد شده» دانستهاند؛ و بعضى نیز آن را از «تحریر» به معناى «کتابت» گرفته و آن را به «خالص و پاککردن کتاب و نوشته از تباهى» معنا کردهاند.

وی در ادامه می‌نویسد: در مفهوم واژه «محرّراً» نظرهایى ارائه شده است:

1. پارهاى آن را «خدمتگزار معبد» معنا کردهاند.

2. و برخى آن را بهمعناى «آزادشده و خالص براى پرستش و بندگى خدا» گرفتهاند.

3. پارهاى دیگر مىگویند: «محرّراً»، یعنى کسى که آزاد و خالص براى فرمانبردارى خداست و از پى کارى دیگر نمىرود.

4.و پارهاى نیز برآنند که درمیانِ بنىاسرائیل، به کودکى که براى خدمت به معبد گماشته مىشد، «محرّر» مىگفتند؛ و او همواره در نیایش و خدمت به معبد بود تا بزرگ شود و به دوران بلوغ فکرى برسد، آنگاه خود آزاد بود که تصمیم بگیرد آیا تا پایان عمر در خدمت معبد بماند، یا از پى راه خویش گام سپارد... واژه «مریم» در فرهنگ عبرانى، به معناى «بانوى عابده و خدمتگزار دین و آیین خداست. و راستى که مریم، بهترین و برترین بانوى عصر و نسل خویش بود. (مجمعالبیان، ذیل آیه)

علامه طباطبایی نیز در این باره می‌نویسد: کلمه «تحریر» که مصدر کلمه اسم مفعول «محرر» است، به معناى آزاد کردن از قید و زنجیر است و به همین جهت آزاد کردن برده را هم تحریر مىگویند و نیز نوشتن کتاب را هم تحریر مىگویند، چون با این عمل مفاهیم و آن معانى که در محفظه ذهن و فکر زندانى است آزاد مىشود... و اینکه فرمود: «قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی» دلالت دارد بر اینکه این مناجات را وقتى کرده که به فرزندش حامله بوده است و حملش از عمران بوده  و این مناجات خالى از اشاره به این نکته نیست که همسر وى عمران در آن روزها زنده نبوده وگرنه او حق نداشت فرزند در شکم خود را مستقلاً تحریر کند.

این نکته هم روشن است که تحریر و آزاد کردن فرزند چه به وسیله پدر باشد یا مادر، تحریر از بردگى نیست و دختر عمران برده نبوده تا مادرش او را آزاد کند، پس تحریر در این آیه آزاد کردن از قید ولایتى است که والدین بر فرزند خود دارند و با داشتن آن ولایت، او را تربیت مىکنند و در مقاصد خود به کار مىبرند و اطاعتشان بر فرزند واجب است.

پس با تحریر، فرزند از تسلطى که پدر و مادر بر او دارند خارج مىشود، دیگر پدر و مادر، او را به خدمت نمىگیرند و اگر این تحریر به وسیله نذر و به‌خاطر خدا انجام شود، معنایش این مىشود که این فرزند در ولایت خدا داخل شود، تنها او را بپرستد و خدمت کند و خدمت خدا کردن به این است که در مسجد و کلیسا و اماکن مقدسهاى که مختص عبادت خدا است خدمت کند، در حالى که اگر این نذر نبود، فرزند مىبایست پدر و مادر خود را خدمت مىکرد.(المیزان، ذیل آیه)

مفسران تفسیر نمونه نیز نوشته‌اند: واژه «محررا» از ماده تحریر گرفته شده که به معنى آزاد ساختن است‌؛ و در اصطلاح آن زمان به فرزندانى گفته مى‌شد که به خدمت معبد و خانه خدا در مى‌آمدند تا نظافت و سایر خدمات را بر عهده گیرند و به هنگام فراغت مشغول عبادت پروردگار شوند و از آنجا که آنها از هر گونه خدمت به پدر و مادر آزاد بودند، به آنها محرر گفته مى‌شد و یا از این جهت که خالص از هر گونه تلاش و کوشش دنیوى بوده‌اند، به آنها محرر مى‌گفتند.

بعضى گفته‌‌اند: اقدام همسر عمران به نذر، دلیل بر آن است  که عمران در همان حال باردارى او از دنیا رفته بود وگرنه بعید بود او مستقلاً چنین نذرى کند. سپس مى‌افزایند: هنگامى که فرزند خود را به دنیا آورد (و او را دختر یافت) گفت: پروردگارا! من او را دختر آوردم. (تفسیر نمونه، ذیل آیه‌)

از مجموعه این مطالب به دست می‌آید که تحریر انسان به معنای آزاد کردن او از کارهای دنیا و دنیوی و مشغول داشتن وی به عبودیت و بندگی خداست.

آزادی از تعلقات دنیوی

پس از نظر قرآن، کسی که به دنیا و متعلقات آن وابسته و رنگ تعلق و تعین به دنیا گرفته، نه تنها آزاده نیست بلکه برده و بنده است و عنوان آزاده و آزادگی زیبنده او نیست. در حالی که اکنون و در عرف متعارف زبان فارسی و عربی، حریت و آزادگی به این است که شخص نه تنها از هر گونه تکالیف و وظایف آزاد باشد بلکه هر چه بیشتر در بند تعلقات دنیا و هواهای نفسانی باشد و به آنها پاسخ دهد و در این راه از افراط بگذرد آزاد است.

مفهوم و اصطلاح آزادی امروز به معنای بی‌بند و باری، رهایی از قیود و تکالیف فردی واجتماعی، رها شدن از قید و بند وظایف و تکالیف، پاسخ گفتن مفرط به خواسته‌های نفسانی است.

به سخن دیگر، هر چه انسان بیشتر در بند هواهای نفسانی باشد و بیشترین تعلق و تعین را پذیرفته باشد، او آزاد است؛ زیرا توانسته است از هر وظیفه و تکلیف فردی و اجتماعی رها شود و تنها به حقوق نفسانی و خواستههای آن پاسخ دهد و آزاد و رهاست که هر کاری را برای ارضای هواهای نفسانی انجام دهد. این مفهوم آزادی است که امروز متداول است. البته برخی یک محدودیت‌هایی برای آن بیان کرده‌اند که از جمله آن است که این پاسخگویی به هواهای نفسانی در حد و اندازه‌ای نباشد که مانع آزادی دیگری شود و شخص دیگر نتواند به هواهای نفسانی‌اش برسد.

این حالی است که از نظر اسلام هدف پیامبران در طول تاریخ بشر این بوده است که مردم را از هر گونه تعلق فردی و اجتماعی به دنیا و خواسته‌های نفسانی رهایی بخشند و زنجیرهای پیمان‌ها و سنت‌ها و قوانین ضدفطری که مانع از رهایی روح و روان آدمی می‌شود و او را اسیر خاک و زمین و زمان کرده بگسلند و زمینه رهایی از تعلقاتو تعینات را فراهم آورد. از این رو خداوند می‌فرماید: «همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مىیابند- پیروى مىکنند، [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد و از کار ناپسند بازمىدارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را برایشان حرام مىگرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر آنها بوده است برمىدارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نورى را که با او نازل شده است پیروى کردند، آنان همان رستگارانند.(اعراف، آیه 157)

امیرمؤمنان علی(ع) با تفسیر بندگی مؤمنان در برابر خدا تعریف روشنی از مفهوم آزادی در قرآن بیان کردهاست. ایشان می‌فرماید:إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةً التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةً الْعَبْیدِ،وَ إنَّقَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَةً الْأحْرارِ،وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَةً؛ 1-همانا عدّه‌اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى‌کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه‌اى دیگر از روى ترس، خداوند را عبادت و ستایش مىکنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد؛ و طائفه‌اى هم به عنوان شکر و سپاس، از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى‌نمایند؛ و این، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى‌باشد.(‌نهج البلاغه، حکمت 237)

پس از نظر مفهوم قرآنی،آزادی و حریت آن است که انسان از «زهرچه رنگ تعلّق وتعین پذیرد» آزاد شود و در بند و برده تعلقات و تعینات نباشد و تنها به خدا بپردازد و بندگی خدا کند نه بندگی هواهای نفسانی، مال و ثروت و مقام و مانند آنها. از این رو خداوند در تفسیری روشن از بندگی خدا و آزادی و آزادگی واقعی در آیه 50 سوره ذاریات می‌فرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللهِ؛ پس به سوی خدا بگریزید؛ یعنی رهایی از هر چیزی و گریز از آن به سوی خدا عین آزادگی و رهایی و حریت است. در این آیه خداوند فقط غایت و مقصد و مقصود را مشخص می‌کند که همان الله است ولی اینکه از چه چیزی باید به سوی خداوند فرار کرد مشخص نمی‌سازد؛ زیرا هر چه رنگ تعلق و تعین پذیرد عامل بندگی و بردگی بشر است خواه به نام آزادی هواهای نفسانی باشد یا پیمان‌های اجتماعی، یا سنت‌ها و قوانین حاکم یا مادیات و دیگر عناوین اعتباری؛ زیرا همه آنها زنجیرهایی است که دست و پای آدمی را می‌بندد و او را از آزادی و حریت واقعی دور می‌کند و برده و بنده تعلق و تعین می‌سازد.

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: شنبه 03 شهریور ماه 1397

مقاله

نویسنده منصور پورمحیطی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

پرسش و پاسخ چگونگی یاری کردن اهل بیت(ع) بخش اول

در آموزه‌های اهل بیت(ع) به ویژه ائمه اطهار(ع) طلب یاری کردن توسط آن بزرگواران مطرح شده است.
پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

پیامدهای تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی چه بود؟

دوره پهلوی را می‌توان دوره رشد و گسترش بهائیت دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص بهائیت در این دوره، با بهره‌مندی از حمایت‌های ویژه شاه، سمت‌های سیاسی و اقتصادی متعددی را به دست آوردند.
چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

چگونه عاشورا مسیر اسلامِ شیعی و شیعیانِ ایرانی را تغییر داد؟

درباره عوامل گرایش ایرانیان به علویان و مذهب تشیع، مورخان و پژوهشگران نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند.
چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

چگونگی متخلق شدن به اخلاق فاضله(کیمیای اخلاق)

انسان چگونه خودش را به اخلاق فاضله متخلق کند و از رذایل اخلاقی دوری نماید؟ چگونه این معنا را در مرحله عمل پیاده کند؟ علمای اخلاق می‌گویند: ابتدا انسان باید حالت موجود نفس را حفظ کند و سپس به تهذیب رذایل و جبران ضررهای گذشته بپردازد.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS