1 اردیبهشت 1395, 23:38
به راستي ما پيش از آنكه به خوب سخن گفتن نيازمند باشيم، به خوب شنيدن محتاجيم، امير مؤمنان علي (ع) ميفرمايد: «خوب شنيدن را بياموز، چنانكه خوب سخن گفتن را ميآموزي.» هنر شنيدن بس كمياب و پرقيمت است و شنيدن را بايد از استماع نداي درون آغاز كرد. اوليای حق ما را به محاسبه و سنجش مستمر خودمان سفارش كردهاند. نفس اماره، تسويلگر است؛ يعني، ميكوشد تا زشتيها و ناراستيها را در چشم ديگران و حتي خودمان خوب جلوه دهد. اما آيا به راستي رنگ و لعاب بهانه و تزوير، ننگ نارساييهاي دروني را پاك ميكند؟ آيا ميتوان منكر اين حقيقت شد كه اعمال، افكار، سخنان و آرای ما ناقص و آلوده اشتباهند؟ و چه خوب است كه قبل از ديگران، خود به يافتن و رفع اين نواقص برخیزیم. از مولاي متقيان و سرور عدالتخواهان بشنويم كه فرمود: « عاقل كسي است كه رأی خود را در موضع خطا بداند و هرگز آن را حقيقت مطلق نپندارد». و همين بينش ژرف است كه آن رادمرد را به گفتن اين كلمات وزين واميدارد:»… و در ديده مردم پارسا، زشتترين خوي واليان اين است كه خواهند مردم، آنان را دوستدار بزرگمنش شمارند و كارهایشان را به حساب كبر و خودخواهي بگذارند و خوش ندارم كه در خاطر شما بگذرد كه من دوستدار ستودنم و خواهان ستايش بشنودن. سپاس خدای را كه بر چنين صفت نزادم و اگر ستايشدوست بودم آن را وا مينهادم به خاطر فروتني در پيشگاه خداي سبحان…. ليكن مرا به نيكي مستاييد تا از عهده حقوقي كه مانده است برآيم و واجبها كه بر گردنم باقي است ادا نمايم. پس با من چنانكه با سركشان گويند، سخن مگوييد و چونان كه تيزخويان كنند از من كناره مجوييد و با ظاهرآرايي آميزش مداريد و شنيدن حق را بر من سنگين مپنداريد و نخواهم مرا بزرگ انگاريد. چه آنكس كه شنيدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وي دشوار بود، كار، به حق و عدالت كردن بر او دشوارتر است پس از گفتن حق، ياراي زدن در عدالت باز نايستيد كه من نه برتر از آنم كه خطا كنم و نه در كار خويش از خطا ايمنم، مگر كه خدا مرا در كار نفس كفايت كند كه از من بر آن تواناتر است…». «نهجالبلاغه، خطبه 216)»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان