دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تئوری X و McGregor's X and Y Theory Y

No image
تئوری X و McGregor's X and Y Theory Y

كلمات كليدي : انگيزش، نظريه محتوايي، پيش فرضها، سبك مديريت

این تئوری نظریه‌ای است دو ساحتی در مورد انسان که داگلاس مک گریگورMcGregor (یکی از اندیشمندان مدیریت) با تاثیرپذیری شدید از مطالعات هاثورن[1] و نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو در کتاب معروف خود تحت عنوان بعد انسانی سازمان(The Human Side of Enterprise) آن را ترویج کرد. این نظریه از نظریه‌های محتوایی در مورد انگیزش به شمار می‌آید. «نظریه‌های محتوایی در حیطه رفتار، نظریه‌هایی هستند که چیستی رفتارهای برانگیخته را شرح می‌دهند و به طور عمده با آنچه در درون فرد یا محیطش می‌گذرد و به رفتار فرد نیرو بخشیده سر و کار دارد. به عبارت دیگر این نظریه‌ها به مدیر نسبت به نیازهای کارکنانش بینش می‌دهد و به او کمک می‌کند تا بداند کارکنان به چه چیزهایی به‌ عنوان پاداش کار یا ارضاء کننده، بها می‌دهند؛ در حالیکه نظریه‌های فراگردی، چگونگی و چرایی برانگیختگی افراد را توصیف می‌کند.[2] در این نظریه دو دسته مفروضات دربارۀ طبیعت انسان و نحوه نظارت و سرپرستی او ارائه شده‌اند.[3]

نظریه X

در جنبۀ منفی انسان موجودی توصیف شده که طبیعتاً علاقه‌ای به کار ندارد و راحت طلب و از کار گریزان است.

مفروضات نظریه X

به طور کلی مفروضات نظریه X عبارتند از:

1- بیش‌تر انسان‌ها ذاتاً تنبل و از کار بیزارند؛

2- بیشتر انسان‌ها از قبول مسوولیت گریزانند و ترجیح می‌دهند که تحت حمایت دیگری قرار بگیرند؛

3- برای انگیزش انسان‌ها باید از مشوق‌های مادی و اقتصادی و ایجاد امنیت استفاده کرد؛

4- قابلیت خلاقیت و نوآوری برای حل مسائل در تعداد محدودی از افراد یافت می‌شود که به مشاغل مدیریت و رهبری می‌پردازند؛

5- بیش‌تر مردم باید تحت کنترل دقیق قرار گیرند. زیرا معمولاً افراد از علاقۀ کافی برای کار برخوردار نیستند.

ویژگی‌های سبک مدیریت بر مبنای پیش‌فرضهای نظریه X:

1- تاکید بر تمرکز و تصمیم‌گیری متمرکز؛

2- تاکید بر کنترل منابع؛

3- مدیر مداری و ایفای نقش رهبری توسط مدیران؛

4- استفاده از مشوق‌های خارجی؛

5- توقع حصول نتایج کوتاه مدت؛

6- استفاده از ساز و کارهای کنترل توسط دیگران؛

7- تاکید بر ضرورت رفع تضاد میان افراد.[4]

نظریه Y

از جنبۀ مثبت، انسان موجودی قلمداد شده است که طبیعتاً علاقه به کار در ذات و فطرت او به ودیعه نهاده شده است و از مسئولیت گریزان نیست. با چنین پیش‌فرضی در مورد انسان در صورتی که برای وی شرایط مطلوب کار فراهم شود، او در جستجوی مسئولیت و طالب کار خواهد بود و برای کنترل او نیازی به اجبار و ارعاب نیست.[5]

مفروضات نظریۀ Y

مفروضات کلی نظریۀ Y عبارتند از:

1. کار به طور طبیعی مانند بازی است؛

2. افراد معمولاً مسئولیت‌پذیرند و با اشتیاق به دنبال پذیرش مسئولیت هستند؛

3. اگر اکثر افراد به کار خود علاقه‌مند باشند به طور مناسبی برانگیخته می‌شوند و در واقع احساس رضایت درونی بهترین پاداش برای افراد است؛

4. قابلیت خلاقیت و نوآوری برای حل مسائل به طور طبیعی بین جمعیت انسان‌ها توزیع شده است؛

5.کنترل را می‌توان به خود افراد واگذار کرد، در واقع شیوۀ خود کنترلی مؤثرتر از کنترل توسط دیگران است.

ویژگی‌های سبک مدیریت بر مبنای پیش فرضهای نظریۀ Y:

1- تاکید بر عدم تمرکز و استقلال واحدهای سازمانی؛

2- تاکید بر ارزیابی نتایج؛

3- کارمندمداری و ایفای نقش حمایتی (نقش حمایتی جنبه بررسی و حل مشکل دارد)؛

4- ضمن استفاده از مشوق‌های درونی شغل، ساز و کارهای کنترل درونی به کار گرفته شود.

مک گریگور معتقد بود که «مدیران باید نگرش خود به انسان را بر مبنای مفروضات نظریه Y قرار دهند؛ به همین دلیل، آن گروه از مدیران که مفروضاتی مبتنی بر نظریه X دارند را به تغییر مبانی نگرش فرا می‌خواند. به نظر وی اگر نگرش مدیر مبتنی بر مفروضات نظریه X باشد، با کارکنان خود نیز با همان نگرش رفتار خواهد کرد؛ از این رو، چنین مدیری از ساز و کارهای کنترل تفضیلی بهره می‌گیرد و برای ایجاد انگیزه در کارکنان، صرفاً از محرکهای مادی استفاده می‌کند؛ در حالیکه اگر نگرش مدیر مبتنی بر مفروضات نظریه Y باشد، می‌تواند هدفهای فردی و سازمانی را تلفیق کند. چنین مدیری برای تلفیق هدفهای مذکور به کارکنان خود آزادی عمل بیشتری می‌دهد، خلاقیت و نوآوری را تشویق می‌کند، کنترل را به حداقل می‌رساند، و برای جذاب‌تر کردن کار و ارضای نیازهای سطوح عالی‌تر کارکنان می‌کوشد. تحت چنین شرایطی، کارکنان نیز تعهد بیشتری نسبت به سازمان خواهند داشت. البته مک گریگور نیز می‌دانست که برخی از کارکنان نابالغ، در ابتدای کار به کنترل بیشتری نیاز دارند تا به بلوغ کافی دست یابند و شایستگی آن را پیدا کنند که با آنها بر مبنای نگرش مبتنی بر نظریه Y رفتار شود.[6]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS