3 شهریور 1393, 1:18
امشب شب جمعه است؛ این طور شنیده ام که امام زمان(صلوات الله علیه) یک توسّل را خیلی دوست دارد. من می خواهم یک جمله بیشتر نگویم. خودم حاجت دارم، شما هم حاجت دارید. شب جمعه ماه مبارک رمضان است؛ شب های جمعه یکی پس از دیگری دارد می گذرد. نمی دانیم چه شد و چه کردیم. اینجا حسین(علیه السلام) به دیدار این برادر آمد، امّا کربلا یک وقت صدای اباالفضل(علیه السلام) را شنید که می گوید: «یا أخاه ادرک أخاک»؛ حسین(علیه السلام) با عجله آمد. امّا با چه وضعی روبرو شد؟ جملاتش گویا است: «الآن إنکسر ظهری»... اباالفضل(علیه السلام) رو کرد به حسین(علیه السلام) و گفت: «یا أخاه ما ترید»؛ حالا دیگر چه کار می خواهی بکنی؟ حسین(علیه السلام) گفت می خواهم تو را به خیمه ها ببرم؛ اباالفضل گفت نبر...
آیت الله آقا مجتبی تهرانی
منبع:پژوهه تبلیغ
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان