كلمات كليدي : حضرت زهرا (س)، فاطمه، اسوه، رسول خدا (ص) ، كوثر : تاريخ اسلام
نویسنده: مجتبی صداقت
5 سال پس از بعثت در 20 جمادیالثانی، دختری در «مکه» به دنیا آمد[1] که نور او شرق و غرب عالم را تا قیام قیامت روشن کرد. پدرش، محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله وسلم) شریفترین آفریده الهی و مادر او خدیجه (سلام الله علیها) ، از پاکترین و نجیبترین زنان روزگار بود و اجداد او جملگی از صالحترین و پاکترین انسانهای روی زمین بودند.
نطفه فاطمه (س) در حالی منعقد میگردد که والدین او از رهگذر چهل شبانهروز ارتباط خالصانه با خداوند به اوج طهارت روحی دست یافتهاند[2] و خمیر مایه آن نطفه را با تغذیه از پاکترین و بهترین میوههای بهشتی تکوین بخشیدهاند.[3] از این روی فاطمه (س)، «حوراء الانسیة» یعنی حوریه سیرتی به صورت انسان، نامیده میشد و پیامبر خاتم رایحه بهشت را همواره در وجود او میجویید.[4]
به خاطر ازدواج مادرش با پیامبر (ص) هیچ یک از زنان قریش، خدیجه را در ولادت حضرت زهرا (س) کمک نکردند؛ ولی خداوند 4 زن بهشتی آسیه، ساره، مریم، کلثوم[5] (خواهر حضرت موسی) را بر این کار مأمور کرد.[6]
آن گاه که به دنیا آمد به زبان آمد و چنین شهادت داد:
«گواهی میدهم که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست و پدرم، رسول خدا، سرور پیامبران است و همسرم سرور اوصیاء میباشد و پسرانم سرور همه پیامبر زادگانند.»[7]
فاطمه (س) با ولایت از همان اول عهد و پیمان بسته بود و تا آخر بر این عهد پایبند ماند.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، کوثر قرآن:
پیامبر (ص) را متهم میکردند که بلاعقب و ابتر است. این زخم زبان هنگامی بود که «قاسم» و «عبدالله» دو فرزندان رسول خدا (ص) از دنیا رفتند. آیه نازل شد: «انا اعطیناک الکوثر»
«ای پیامبر ما به تو کوثر عطا کردیم».
بنابر قویترین احتمال در این سوره، «کوثر» همان فاطمه زهرا (س) است؛ زیرا خیر کثیر از ایشان نشأت گرفت و نسل و ذریه پیامبر(ص) به وسیله همین دختر گرامی در جهان انتشار یافت.[8] نسلی که آیین پیامبر (ص) و تمام ارزشهای اسلام را حفظ کرد و به آیندگان ابلاغ نمود. نه تنها امامان معصوم (علیهم السلام) بلکه هزاران هزار نفر از فرزندان فاطمه (س) در سراسر جهان هستند. فخررازی در ضمن تفسیرهای مختلف کوثر میگوید:
«قول سوم این است که این سوره به عنوان ردّ بر کسانی نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر(ص) خرده میگرفتند؛ بنابراین معنی سوره این است که خداوند به او نسلی میدهد که در طول زمان باقی میماند. ببین چه اندازه از اهل بیت (علیهم السلام) را شهید کردند در عین حال جهان مملو از آنها است.
این در حالی است که از بنیامیه شخص قابل ذکری در دنیا باقی نماند، سپس بنگر و ببین چقدر از علمای بزرگ در میان آنهاست مانند باقر(ع)، صادق (ع)، رضا (ع)، و نفس زکیّه (ع)»[9]
حضرت زهرا (سلام الله علیها)، الگوی همه:
حضرت فاطمه (س) دارای شخصیت والای الهی و انسانی است به گونهای که پیامبر گرامی (ص) فرمودند:
«فاطمه (س) دختر من برترین زنان از اولین تا آخرین آنهاست فاطمه (س) پاره تن من است، زهرا (س) نور دو چشم من است. زهرا (س) میوه قلب من است»[10]
وجود حضرت زهرا (س)، قسمتی از وجود رسول خدا (ص) است و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا (ص) میباشد. وجود آن حضرت (س)، مکمل وجود پیامبر اکرم (ص) است و اسوهگری فاطمه (س) تکمیل کننده اسوهگری پیغمبر خدا (ص) میباشد. تکمیل کننده اسوه حسنه در عرصههایی چون:
- دفاع جانانه از ارزشهای اسلام،
- جانبازی برای استمرار رسالت،
- عشقبازی در راه بقا و دوام ولایت،
- جهاد بیامان فرهنگی،
- تقوا و عبادت،
- مهرورزی و محبت،
- عفاف و حجاب،
- تربیت فرزند،
- تدبیر منزل،
- تجهیز روحی و روانی مرد برای جهاد و...[11]
اسوهپذیری از حضرت فاطمه (س) به دو صورت میتواند باشد:
مستقیم و غیرمستقیم. الگوپذیری مستقیم آن است که گفتار و کردار آن حضرت (س) را عیناً برنامه و راه و رسم زندگانی خویش قرار دهیم در بسیاری از موارد گفتاری خاص یا رفتاری مشخصی از ایشان با همان شکل و قالب رفتاری میتواند اسوه و الگوی ما قرار گیرد. برای نمونه میشنویم که حضرت فاطمه زهرا (س) در پی هر نماز واجب ذکر مخصوصی داشتند (34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله، 33 مرتبه سبحان الله) ذکری که دستور آن را به عنوان هدیهای عظیم از پدر بزرگوارشان دریافت کردند[12] و همواره بر آن مداومت میورزیدند و به شیعیان خویش توصیه میفرمودند؛ از این روی، ما نیز به آن حضرت (س) اقتدا مینماییم و همان ذکر را با همان ترتیب بعد از هر نماز واجب میگوئیم. چنین اقتدایی به آن بزرگوار، اسوهپذیری مستقیم خواهد بود.
اما الگوپذیری غیرمستقیم آن است که روح و حقیقت گفتار یا کردار آن اسوه را درک نماییم و با تجلیل و استنباط از سیره علمی و عملی ایشان، وظیفه خویش را در ابعاد زندگی (فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و....) دریابیم. بسیاری از شکلها و قالبهای رفتاری حضرت، ویژه همان عصر و زمان خودشان بوده است؛ از این روی منظور از اسوهپذیری از آن رفتارها این نیست که همان قالب و شکل رفتاری خاص را اقتباس کنیم؛ بلکه مطلوب و مقصود این است که روح و محتوای آن سیره رفتاری را درک نماییم و آن را در شکلها و کالبدهایی نوین، طبق اقتضای شرایط زمانی و مکانی خویش بدمیم.
برای نمونه در روایات میبینیم که حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) در یک چهار دیوارری کوچک و گلین زندگی میکردند، حضرت زهرا (س) از لیف خرما، چادری میبافد و از آن استفاده میکند؛ اما آنچه ارزشمند و قابل تأسی است حقیقت، محتوا و روح این رفتارها است. اسوه پذیران حقیقی آنانند که روح این رفتارها را درک و اقتباس نمایند و در کالبد زندگانی خویش بدمانند:
- روح بیاعتنایی به دنیا،
- حقیر شماردن مظاهر فریبنده آن،
- روح پارسایی و رستگی از حبّ دنیا،
- روح ساده زیستی و پرهیز شدید از تجملگرایی و...
در قیام سیاسی – فرهنگی و در جریان محاکمه و رسوا سازی عاملان گمراهی مردم با خطبهای در اوج فصاحت و بلاغت نیز آنچه بیشتر قابل اقتدا میباشد، روح و پیام این سیره رفتاری است:
- ضرورت دفاع از حق،
- اهمیت دفاع از حریم ولایت،
- مقابله با توطئههای فرهنگی – سیاسی داخلی،
- رسوا سازی عاملان ضلالت و گمراهی،
- شناساندن حقایق و معارف الهی و....
این روح جان فزا میتواند در جامعه در قالبها و شکلهای نوین دمیده شود.[13]