دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه برچسب زنی

No image
نظریه برچسب زنی

كلمات كليدي : برچسب زني، انگ زني، انحراف اوليه، انحراف ثانويه، خود – انگارۀ مجرمانه، خود – انگارۀ نامجرمانه

نویسنده : اصغر رسولي آذر

بسیاری از جرم شناسان ردپای نظریه برچسب زنی را به کتاب «جرم و اجتماع» (1938) اثر فرانک تانن بام (frank Tannenbaum) باز می‌گردانند[1] او معتقد بود وقتی فردی به عنوان بزهکار دستگیر می‌شود این برچسب [بزهکاری] علاوه بر اینکه می‌تواند تصویر شخص از خودش را تغییر دهد موجب می‌شود تا مردم نسبت به آن برچسب و نه به خود آن فرد واکنش نشان دهند.[2] لکن این تفکر تانن بام عنوان برچسب زنی به خود نگرفت تا اینکه در سال 1963 آقای هوارد بکر (Howard Becker) استاد دانشگاه شیکاگو نظریه تانن بام را روز آمد کرد و تئوری برچسب زنی (Labelling theory) یا انگ زنی یا لکه زنی (stigmatization) را ارائه کرد.[3]

نظریه برچسب زنی در فضای انتقاد به حقوق کیفری و جرم شناسی زمان خود مطرح شد و ابتدا تعریف حقوقی (قانونی) جرم و فرایند جرم انگاری را مورد انتقاد قرار داد و سپس برچسب زنی را به عنوان عامل جرم مطرح و از جرم شناسی موجود بخاطر خُرد نگری و نادیده گرفتن نقش حقوق کیفری و نهادهای کنترل جرم در بررسی عوامل جرم به شدت انتقاد کرد.[4]

انتقاد از تعریف جرم

یکی از مشخصه‌های جرم شناسی پوزیتویستی این است که جرم اساساً به عنوان یک عامل مقدّر و محتوم معرفی شده است و اینگونه فرض شده است که جرم در دنیای واقعی وجود دارد و افراد جامعه در مورد ارزش‌ها و هنجاری اساسی جامعه و اینکه چه رفتارهائی باید جرم تلقی شود اجماع دارند و وظیفه جرم شناسان ارائه یک تحقیق قابل مشاهده و ملموس در مورد این است که چرا برخی از مردم مرتکب جرم می‌شوند.[5] ولی از منظر نظریه برچسب زنی «انحراف کیفیتی از واکنش است و ذات یک رفتار نیست اگر واکنشی وجود نداشته باشد انحرافی وجود ندارد»[6] بنابراین «جرم بوسیله کنش و واکنش‌های اجتماعی و به وسیله آنانی که قدرت برچسب زنی دارند تعریف می‌شود»[7] و مشخص کردن اینکه چه چیزی جرم می‌باشد توسط مامورین رسمی و افرادی که دارای قدرت برچسب زنی می‌باشند صورت می‌گیرد.[8]

برچسب زنی بعنوان عامل جرم زا

حفظ یک خود- انگارۀ نامجرمانه، برای اغلب مردم خیلی مهم است وقتی شخص دستگیر و محاکمه و در نهایت محکوم می‌شود جامعه طی این فرایند شخص را به طور رسمی و گسترده مجرم معرفی می‌کند.[9] در این صورت ممکن است شخص تصویر داده شده از سوی جامعه را بپذیرد و بر اساس آن، تصویر شخصی خویش را تغییر دهد و خود- انگارۀ مجرمانه در وی شکل گیرد[10] رفتار مجرمانه‌ای که در بستر یک خود- انگارۀ نامجرمانه به علل مختلف زیستی، روان شناختی و جامعه شناختی روی می‌دهد از نظر لمرت (Edwin M.Lemert) انحراف اولیه است[11]ولی رفتار مجرمانه‌ای که در بستر یک خود –انگارۀ مجرمانه ارتکاب می‌یابد انحراف ثانویه و فرایند آن از نظر لمرت به شرح ذیل است.

«1- انحراف اولیه؛

2- مجازات اجتماعی؛

3- انحراف اولیه بیشتر؛

4- مجازات سنگین‌تر و پس زدن؛

5- انحراف بیشتر احتمالاً همراه با شروع تمرکز خصومت‌ها و کینه‌ها بر روی کسانی که این مجازات‌ها را ایجاد می‌کنند؛

6- بحران‌ها به پایان حد تحمل می‌رسد، و در قالب کنش رسمی به وسیله نشان دار کردن فرد منحرف از سوی اجتماع ظاهر می‌شود؛

7- تقویت رفتار فرد منحرف به عنوان واکنشی نسبت به نشان دار شدن و مجازات؛

8- پذیرش نهایی موقعیت اجتماعی منحرف و تلاش‌هایی برای تنظیم بر اساس نقش مرتبط».[12]

عوامل مؤثر در پذیرش خود- انگارۀ مجرمانه

در تغییر خود- انگارۀ نامجرمانه و پذیرش خود- انگارۀ مجرمانه عوامل زیر مؤثر هستند

1- شمار کسانی که شخص را مجرم معرفی می‌کنند یا با برچسب زنندگان هم نوایی می‌کنند[13]

2- دفعات برچسب که هر چه فرد بیشتر برچسب بخورد احتمال اینکه خود- انگارۀ مجرمانه بگیرد بیشتر می‌شود.[14]

3- دفاع فرد برچسب خورده در مقابل حمله‌های واکنش اجتماعی که موجب می‌شود فرد برای کاستن از فشارهای ناشی از برچسب مجرمانه را بپذیرد؛ زیرا کسانی که خود را کاملاً مجرم تصور می‌کنند هنگامی‌که دیگران آنها را با این عنوان‌ها معرفی می‌کنند کم‌تر تهدید می‌شوند.[15]

ره‌آوردهای نظریه

مفاهیم مربوط به نظریه برچسب زنی در حوزه نظام عدالت کیفری مربوط به اطفال بیشتر بکار رفته شد و قضازدایی، جرم زدایی، قانونمند سازی و نهادینه سازی در این حوزه از نظام عدالت کیفری، تحت تأثیر مفاهیم این نظریه هستند.[16]

مقاله

جایگاه در درختواره حقوق جزای عمومی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS