حق آزادی بیان[1]
حق آزادی بیان در زمره حقوق به رسمیت شناخته حقوق بشر است که تا کنون در اسنادی که این حق را به رسمیت شناختهاند مورد تعریف قرار نگرفته است. این حق را در تقسیم بندی اقسام حقوق در زمرۀ حق آزادی[2] یا حق - امتیازها[3] برشمردهاند.
در این معنی هنگامی که گفته میشود فردی حق آزادی بیان دارد بدان معنا نیست که شخص دیگری مکلف به فراهم آوردن چیزی برای اوست بلکه بدین معناست که آن فرد میتواند (محق است) محتوای ذهن خود را آشکار سازد و در برابر طرف مقابل تکلیفی به عدم بیان ذهن خود (یا تکلیفی به بیان مطلبی خاص) ندارد.[4]
اسناد بین المللی
حق مزبور در اسناد متعدد و مختلفی در سطوح گوناگون به رسمیت شناخته شده است، و از این روی این حق را در منابع متعددی میتوان جستجو نمود.
اسناد غیر الزام آور
به عنوان نمونه حق آزادی بیان در سطح بین المللی در اسناد غیر الزام آور و الزام آور متعددی بیان گردیده است؛ مانند:
ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)[5] ماده 19 و 20 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)[6] مشتمل بر این حق و نکات مهمی در این باره است.
اسناد منطقهای
در سطح منطقهای حقوق بشر نیز اسناد مهمی نظیر ماده 4 اعلامیه آمریکایی حقوق و وظایف بشر (1948)[7] ماده 13 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر (1969)[8]، ماده 10 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر (1950)[9] و ماده 9 منشور آفریقایی حقوق بشر و ملتها (1981)[10] ضمن به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مقرراتی را درباره این حق تدوین نمودهاند.
بررسی ماده 19 میثاق
ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی به عنوان یکی از مهمترین اسناد بین المللی در حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی در جهت تضمین حق حیات چنین مقرر نموده است:
1. هیچ کس را نمیتوان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت قرار داد.
2. هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و انتشار اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون هر گونه مداخله خواه بصورت شفاهی یا به صورت مکتوب یا از طریق چاپ یا بصورت هنری یا هر وسیله دیگری به انتخاب خود میباشد.
3. اعمال حقوق مذکور در بند 2 این ماده مستلزم حقوق و مسؤولیتهای خاص است و لذا ممکن است تابع محدودیتهای معین بشود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد:
أ. احترام به حقوق یا حیثیت دیگران
ب. حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی.[11]
تحلیل ماده 19 میثاق
به این ترتیب ماده مذکور ضمن به رسمیت شناختن حق آزادی بیان برای «هرکس» در بند 2 به برخی از اشکال بیان هم اشاره نموده و آنها را به عنوان مصادیق تحت پوشش حق حیات مورد حمایت قرار داده است. در این میان جستجو و تحصیل اطلاعات و سپس انتشار آنها یا در واقع اظهار آنها به عنوان دو مصداق بارز از جلوههای این حق مورد حمایت قرار گرفته است.
محدودیت
اما آنچنان که بدیهی است، اجرای حق آزادی بیان اگر بدون هر گونه محدودیتی صورت پذیرد ممکن است حقوق و آزادیهای دیگر افراد جامعه را در معرض خطر و نابودی قرار دهد. یا آنکه نظم عمومی جامعهای را مختل نماید و منجر به از بین رفتن امنیت ملی شود. گاهی نیز میتواند سلامت و اخلاق جامعهای را به شدت به مخاطره اندازد. از همین روی بند 3 ماده 19 میثاق مذکور، محدودیتهایی را در این راستا تدوین نموده است.
اما توجه به دو نکته مهم د راستای این اعمال محدودیت برای دولتها ضروری است:
اول؛ این که چنین اعمال محدودیتها باید برای یک جامعه دمکراتیک امری لازم و ضروری باشد.
دوم؛ این که اعمال محدودیتها صرفاً بر مبنا و ملاک و معیارهایی که در این ماده پیش بینی شده است امکان پذیر است و نمیتوان معیارهای دیگری را که در این ماده بیان نشدهاند جهت اعمال محدودیت بر آزادی بیان بکار گیرند.
بنابراین هنگامی که محدودیتهایی خارج از این اسلوب اعمال شود در واقع حق آزادی بیان نقض شده است. چنین امری مقتضی آن است که حق آزادی بیان هیچ کس بطور خودسرانه مورد نقض قرار نگیرد. در محدوده فردی حق آزادی بیان امری فراتر از حق سخن گفتن یا نوشتن است.
سایر اسناد نیز مقرراتی مشابهای را در این راستا تدوین نمودهاند.[12]
ارتباط با سایر حقوق
این حق ارتباط تنگاتنگی با سایر حقوق بشر از جمله حق آزادی عقیده، مذهب، فکر و وجدان دارد. از یک طرف حقوق مقابل شرایط و بسترهای فکری لازم را برای آزادی بیان تدارک میبینند و از طرف دیگر اعمال حق آزادی بیان میتواند به عنوان ابزاری برای اظهار حق آزادی عقیده و مذهب قرار گیرد کما این که در همین راستا میتواند موجب تجاوز حقوق دیگران نیز مورد استفاده قرار گیرد. به هر حال در تعادل و تراجیح میان حقوق مذکور رعایت اصول و نکات دقیقی الزامی است.
قانون اساسی
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل بیستو چهارم به نحوی منعکس کننده جلوهای از حق آزادی بیان است. در اصل مذکور آمده: «نشریات ومطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه فعل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند.» در نحوه به رسمیت شناختن حق آزادی بیان سیاق اصل حاضر با سیاق مواد اسناد بین المللی متفاوت است و علاوه بر این در قیودی که جهت اعمال محدودیت بر حق آزادی بیان در این اصل بر شمرده شده است (مبانی اسلام و حقوق عمومی) تفاوتهایی با ملاکهای اعمال محدودیت در عرصه بین المللی وجود دارد. همچنین در قوانین عادی داخلی نیز در راستای اعمال محدودیت بر حق آزادی بیان مقرراتی تدوین شدهاند. به عنوان نمونه قانون مجازات اسلامی مصوب خرداد 1375 در ماده 500 خود در این راستا بیان مینماید: «هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.» در ماده مذکور فعالیت تبلیغی علیه نظام بطور بسیار گستردهای منع شده و ظاهراً اعم از فعالیتهایی است که مخل نظم عمومی و مخالف با امنیت ملی تلقی میشود.
اسلام
در تبیین دیدگاه اسلامی نیز اندیشمندان اسلامی در جهت تأیید بر به رسمیت شناختن حق آزادی بیان در اسلام دلایل مختلفی را بیان نمودهاند که از جمله برخی از دلایل مشتمل بر به رسمیت شناختن حق آزادی عقیده و اندیشه در اسلام نیز میباشد. از نمونه این گونه استدلالها میتوان به دلایلی که برخی در جهت تأکید اسلام بر امر تفکر و تعقل نموده اشاره نمودهاند. با این بیان که در قرآن حدود 300 آیه مردم را به تفکر و تعقل ترغیب نموده است.[13] علاوه بر این مطابق قرآن تحمیل عقیده بر اساس زور و اجبار منع شده است.[14] این گونه استدلالها بسیار زیاد و متنوع است و برای بعد حق جستجو و دریافت اطلاعات لازم به عنوان جلوهای از حق آزادی بیان مورد استفاده قرار گرفته است. اما در جهت اثبات جلوههای مربوط به حق انتشار و آزادی ارایه افکار و نظرات که جلوه دیگر حق آزادی بیان است از آیات[15] و روایاتی[16] که در جهت تبیین اصل امر به معروف و نهی از منکر و آزادی انتقاد بیان شده استفاده نمودهاند با این بیان که امر به معروف و نهی از منکر یکی از تکالیف شرعی است که بر اساس آن هر مسلمانی حق انتقاد از رفتار دیگران و دعوت آنها با کار نیک را دارد و لازمه چنین تکلیفی داشتن حق آزادی بیان است.
مراجع تکمیلی
- برای توضیح بیشتر ر.ک
- 1. Eric Barendt, freedom of speech, oxford niversity press, second Edition,2005
- 2. رامیان محمود ، اسلام و آزادی/ تهران، رضاییه، انتشارات فاخری، 1334.
- 3. مهرپور، حسین؛ دیدگاه اسلام در مورد آزادی عقیده و بیان/ تهران، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ش 27، بهمن، 1370.
پی نوشت :
-
[1] . The Right to Freedom of Expression
-
-
-
[4] . ر.ک: محمد راسخ، حق و مصلحت: مقالاتی در فلسفه حقوق، فلسفه حق و فلسفه ارزش، طرح نو، تهران، 1381، ص 186- 184.
-
[5] . universal Declaration on Human Rights (1948) , un Doc: A / 810 , 10 . Dec 1948
-
[6] . International covenant on civil and political Rights (1966) , 2 (N Doc A/ 6310(1966)
-
[7] American Declaration of the Rights and Duties of man (1948) OEA/ ser. L. v/ II.82, DOC.6,Rev.1.
-
[8] . American convention on Human Rights (1969) 5 EA/ Ser.l./ v/ II. 23 DOC.Rev.2
-
[9] . convention for protection of Human Rights and fundamental freedoms (1950), 213 UNTS 222 (1950)
-
[10] . African charter on Human and peoples Rights (1981), OAU Doc. CAB/LEG/67/3,Rev.5
-
[11] . ICRR(1966), Art.19
-
[12] . برای توضیح بیشتر ر.ک: Nihal Jayawickrama, The Judicial Application of Human Rights Law (National, Regional and International Juris prudence), cambridge university press, first published, 2002, pp. 665- 670
-
[13] . سید حسین صفایی، حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش 27، ص 8.
-
-
[15] . توبه/ 71؛ آل عمران/ 110، حج/ 41.
-
[16] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، کتاب الامر بالمعروف، باب 1، ح 18، ص 398.