دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکمت 471 نهج البلاغه : بدترین دوست

No image
حکمت 471 نهج البلاغه : بدترین دوست

متن اصلی حکمت 471 نهج البلاغه

موضوع حکمت 471 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعه خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 471 نهج البلاغه

471 وَ قَالَ عليه السلام شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ لأن التكليف مستلزم للمشقة و هو شر لازم عن الأخ المتكلف له فهو شر الإخوان

موضوع حکمت471 نهج البلاغه

بدترين دوست

(اخلاق اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

471- امام عليه السّلام (در نكوهش برنج انداختن دوست) فرموده است 1 بدترين برادران (دوستان) كسى است كه براى او شخص برنج افتد (دوستى با او سبب آزار و رنج گردد. سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) زيرا تكليف يعنى زياده از طاقت سبب مشقّت و رنج است و آن شرّ و بدى است كه لازم برادر و دوستى است كه براى او رنج برده ميشود پس او بدترين برادران مى باشد.

( . ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1305)

ترجمه مرحوم شهیدی

479 [و فرمود:] بدترين برادران كسى است كه براى او به رنج افتى. [چه رنج افتادن مستلزم مشقّت است. و اين شرّ را برادرى كه براى او به رنج افتاده اند سبب شده. پس او بدترين برادران است.]

( . ترجمه نهج البلاغه شهیدی، ص 444 و 445)

شرح ابن میثم

451- و قال عليه السّلام:

شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ

المعنى

أى من احوج إلى الكلفة له. و ذلك أنّ الاخوّة الصادقة تستلزم الانبساط بين الإخوان و ترك التكلّف من بعضهم لبعض. فكان عدم هذا اللازم و وجود التكلّف مستلزما لعدم ملزومه و هو صدق الإخاء و من لا يكون أخ صدق فهو شرّ الإخوان.

و الكلمة في قوّة صغرى نبّه به على اجتناب أخ كذلك، و تقديرها: من احوج إلى التكلّف له فهو شرّ الإخوان، و تقدير الكبري: و من كان شرّا لزم مجانبته.

( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 467 و 468)

ترجمه شرح ابن میثم

451- امام (ع) فرمود:

شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ

ترجمه

«بدترين دوستان كسى است كه به خاطر او انسان به زحمت افتد.»

شرح

يعنى كسى كه نياز باشد براى او زحمتى تحمّل شود. توضيح آن كه دوستى صميمانه مستلزم خوشى و شادمانى ميان دوستان و باعث ترك زحمت از يكديگر است. بنا بر اين نبودن اين جهت و وجود زحمت، مستلزم عدم ملزوم يعنى صميميت در دوستى خواهد بود، و كسى كه دوست صميمى نباشد پس بدترين دوستان است.

اين جمله به منزله مقدمه صغرايى است كه بدان وسيله امام (ع) بر اجتناب از چنين برادرى توجه داده است، و تقدير جمله چنين است: هر كس كه باعث نياز به رنج و زحمت زياد باشد او بدترين دوستان است و كبراى مقدّر نيز چنين است: و هر كس بدترين دوست باشد، اجتناب از او لازم است.

( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 791)

شرح مرحوم مغنیه

470- شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ

المعنى

الأخ بحق هو الذي يخفف عن أخيه الهموم و الأثقال، فإن زاده هما على هم، و حملا على حمل فهو من إخوان الزمان و أصدقاء المصلحة يقبل عند الطمع، و يدبر عند اليأس.

( . فی ضلال نهج البلاغه، ج 4، ص 485)

شرح شیخ عباس قمی

146- شرّ الإخوان من تكلّف له

. أي من أحوج إلى الكلفة له. و ذلك لأنّ الإخاء الصادق بينهما يوجب الانبساط و ترك التكلّف، فإذا احتيج إلى التكلّف له فقد دلّ ذلك على أن ليس هناك إخاء صادق، و من ليس بأخ صادق فهو من شرّ الإخوان.

( . شرح حکم نهج البلاغه، ص125)

شرح منهاج البراعة خویی

(455) و قال عليه السّلام: شرّ الأخوان من تكلّف له.

المعنى

الاخوان جمع لأخ على أصله و هو أخو و يطلق على الشقيق و الصديق و المعاشر و له موارد اخر فاذا كان الأخ صديقا وفيّا يحسب بيت أخيه كبيته و لا يتوقّع نزلا و تكلّفا، و إذا توقّع ذلك و أوقع الأخ في التكلّف و التعب فليس صديقا وفيّا قيل في حقّه: ابذل نفسك و مالك لصديقك، بل من اخوان المكاشرة و المضاحكة الّذين قال عليه السّلام في حقّهم: خذ حظك ممّا بذلوه لك من حلاوة اللسان و طلاقة الوجه.

و قد ذكر الشارح المعتزلي قصّة يتبيّن منها التكلّف و عدم التكلّف نلخّصها فيما يلي: أمر المأمون حسن بن سهل بتعلّم المروءة من عمرو بن مسعدة فدخل عليه و في داره بناء و هو قاعد على الاجر ينظرهم و طلب منه تعليم المروءة فدعا باجرة فأقعده عليها فاغتاظ من ذلك ثمّ دعا بالطعام فقدّم غلامه طبقا فيه رغيفان و خلّ و مرى ء و ملح ثمّ جاء بالسّراج و قال له: إذا شئت فلمّا نهض دعاه لمثل هذا اليوم فلما جاءه استقبله و أجلسه على الدّست و تكلّف له أنواع النزل و الوسائل.

الترجمة

فرمود: بدترين برادرها صاحب توقّعى است كه پذيرائى رنج آور دارد.

( . منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 545 و 546)

شرح لاهیجی

(507) و قال عليه السّلام شرّ الإخوان من تكلّف له يعنى و گفت (- ع- ) بدترين برادران كسى است كه مشقّت و رنج برده شود از براى او

( . شرح نهج البلاغه نواب لاهیجی، ص 333)

شرح ابن ابی الحدید

487- وَ قَالَ ع : شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تَكَلَّفُ لَهُ

إنما كان كذلك- لأن الإخاء الصادق بينهما يوجب الانبساط- و ترك التكلف- فإذا احتيج إلى التكلف له- فقد دل ذلك على أن ليس هناك إخاء صادق- و من ليس بأخ صادق فهو من شر الإخوان- . و روى ابن ناقيا في كتاب ملح الممالحة- قال دخل الحسن بن سهل على المأمون- فقال له كيف علمك بالمروءة- قال ما أعلم ما يريد أمير المؤمنين فأجيبه- قال عليك بعمرو بن مسعدة- قال فوافيت عمرا و في داره صناع- و هو جالس على آجرة ينظر إليهم- فقلت إن أمير المؤمنين يأمرك أن تعلمني المروءة- فدعا بآجرة فأجلسني عليها- و تحدثنا مليا و قد امتلأت غيظا من تقصيره بي- ثم قال يا غلام عندك شي ء يؤكل فقال نعم- فقدم طبقا لطيفا عليه رغيفان و ثلاث سكرجات- في إحداهن خل و في الأخرى مري ء- و في الأخرى ملح فأكلنا- و جاء الفراش فوضأنا- ثم قال إذا شئت فنهضت متحفظا و لم أودعه- فقال لي إن رأيت أن تعود إلي في يوم مثله- فلم أذكر للمأمون شيئا مما جرى- فلما كان في اليوم الذي وعدني فيه لقياه-  سرت إليه فاستؤذن لي عليه- فتلقاني على باب الدار فعانقني- و قبل بين عيني و قدمني أمامه- و مشى خلفي حتى أقعدني في الدست- و جلس بين يدي و قد فرشت الدار- و زينت بأنواع الزينة- و أقبل يحدثني و يتنادر معي إلى أن حضرت وقت الطعام- فأمر فقدمت أطباق الفاكهة فأصبنا منها- و نصبت الموائد فقدم عليها أنواع الأطعمة- من حارها و باردها و حلوها و حامضها- ثم قال أي الشراب أعجب إليك- فاقترحت عليه و حضر الوصائف للخدمة- فلما أردت الانصراف- حمل معي جميع ما أحضر من ذهب و فضة و فرش و كسوة- و قدم إلى البساط فرس بمركب ثقيل- فركبته و أمر من بحضرته من الغلمان الروم و الوصائف- حتى سعوا بين يدي- و قال عليك بهم فهم لك- ثم قال إذا زارك أخوك فلا تتكلف له- و اقتصر على ما يحضرك- و إذا دعوته فاحتفل به و احتشد- و لا تدعن ممكنا كفعلنا إياك عند زيارتك إيانا- و فعلنا يوم دعوناك

( . شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 20، ص 249 و 250)

شرح نهج البلاغه منظوم

[469] و قال عليه السّلام:

شرّ الأخوان من تكلّف له، لأنّ التّكليف مستلزم للمشقّة، و هو شرّ لازم عن الأخ المتكلّف له فهو شرّ الأخوان.

ترجمه

بدترين برادران كسى است كه انسان براى او برنج افتد، و همواره از طرف او آزار بيند.

سيّد رضى ره گويد زيرا تكليفى كه افزون از رنج و طاقت باشد رنج و كلفت است، و آن شرّى است لازم از جانب دوستى كه براى او رنج برده مى شود، بنا بر اين او بدترين برادران است.

نظم

  • بدارد هر كست با رنج اندربدانكه او بود بدتر برادر
  • كه او دارد تو را از آسودگى بازباندوه و بمحنت يار و انباز
  • كه تكليفى كه افزون شد ز طاقتهمان رنج است و اندوه و مشقّت
  • ملازم چون برنج از جانب دوستشوى ميدان كه بدتر دوستت او است
  • براى خويش گل چين كن تو يارىكه از دوشت نگيرد گر كه بارى
  • نبگذارد بدوشت از بدى بارنيندازد تو را در رنج و آزار

( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج 10، صفحه ی 243)

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS