مفهوم «حکمرانی مطلوب یا حکمرانی خوب» (GOOD GOVERNANCE) اصولاً در منشور سازمان ملل متحد و حقوق بینالملل ایجاد شده و در سایه حمایتهای سازمان ملل متحد پرورش یافته است.
با این همه رویکرد حقوق بشر، به توسعه مفهومی است که در چند دهه اخیر به مرور در اعلامیهها و اسناد بینالمللی گوناگون توسعه پیدا کرده است. از نظر واژهشناسی، حکمرانی به واژه یونانی (KUBERNAN) به معنای هدایت یا اداره کردن برمیگردد که توسط افلاطون در ارتباط با نحوه طراحی نظام حکومتی مورد استفاده قرار گرفته است.
تعاریف بسیار متعددی برای اصطلاح حکمرانی ارایه نمودهاند. در یک تعریف از این اصطلاح آمده؛ حکمرانی یعنی اداره کردن قواعد سیاسی رسمی یا غیررسمی یک بازی. حکمرانی اشاره به آن معیارهایی دارد که شامل وضع قواعد برای اعمال قدرت و حل و فصل تعارضات در چهارچوب آن قواعد است.[1]
تمامی تعاریف جهت تعریف حکمرانی بیانگر مفهومی وسیعتر از حکومت هستند. کاربرد جدید این واژه فقط شامل بازیگران و نهادهای دولت نمیشود؛[2] بلکه شامل سه نهاد حکومت، جامعه مدنی و بخش خصوصی میشود. از این روی اصطلاح مذکور حکمرانی دولت را در برمیگیرد. اما با درگیر کردن بخش خصوصی و جامعه مدنی از آن فراتر میرود. هر سه آنها برای توسعه انسانی پایدار، ضروری هستند. دولت، محیط سیاسی و حقوقی مناسب به وجود میآورد، بخش خصوصی اشتغال و درآمد ایجاد مینماید و جامعه مدنی هم تعامل سیاسی و اجتماعی گروههای فعال برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تسهیل مینماید.[3]
وظیفه حکمرانی خوب نیز همکاری و هماهنگی هر چه بیشتر برای این سه بخش با یکدیگر است.
از همین روی در اعلامیه اجلاس جهانی برای توسعه اجتماعی در سال 1995 اعلام شده به این که: «دموکراسی، حکمرانی و مدیریت شفاف و پاسخگو در همه بخشهای جامعه، بینان حیاتی و ناگزیر برای حقیقت بخشیدن به توسعه پایدار اجتماعی و انسانی است». همچنین حکمرانی خوب، شرط اساسی دستیابی به اهداف توسعه هزاره» بیان شده است. اهداف هشت گانه برای دستیابی به توسعه و کاهش فقر که امید میرود تا سال 2015 میلادی تحقق یابند عبارتند از: ریشهکنی فقر شدید و گرسنگی، تحقق آموزش ابتدایی همگانی، ترویج برابری جنسیتی و توانمندی زنان، کاهش مرگ و میر کودکان، بهبود بهداشت مادران، مبارزه با ایدز و ویروس HIV ، مالاریا و دیگر امراض تضمین حفاظت محیط زیست، توسعه مشارکت جهانی، برای توسعه شرط اساسی تحقق تمامی این موارد حکمرانی خوب است.[4]
در این اعلامیه بر ارزشهای بنیادین در روابط بینالمللی شامل آزادی، برابری، همبستگی، بردباری، احترام به طبیعت و مسوولیت مشترک تاکید شده و سپس هدفهای اصلی کشورها در این اعلامیه بیان شده است که یکی از این اهداف حقوق بشر، دموکراسی و حکمرانی خوب است.
اما درباره تعریف حکمرانی خوب (مطلوب) تعاریف متعدد و متفاوتی ارایه شده است، تعریفی که اتحادیه اروپا جهت این اصطلاح بیان میکند این است که حکمرانی خوب، مدیریت شفاف و پاسخگو در یک کشور با هدف تضمین توسعه اقتصادی و اجتماعی عادلانه و پایدار است». در تعریفی دیگر «حکمرانی خوب شامل احترام سیاستمداران و نهادها به حقوق بشر و اصول دموکراسی و حاکمیت قانون است. همچنین حکمرانی خوب به طور خاص به موضوع مدیریت منابع عمومی جهت ایجاد اقتصادی پایدار و شیوههای توزیع عادلانه مربوط میشود.»
اما در خصوص ویژگیهای اساسی حکمرانی خوب، کمیسیون حقوقی سازمان ملل، طی قطعنامه شماره (6/2000) این ویژگیها را بدین شرح برشمرد:
شفافیت(Transparency)، مسؤولیت (Responsibility)، پاسخگویی(Accountability)، مشارکت (participation) ، حاکمیت قانون (THE Rule of LOW) و انعطاف پذیری(Resposiveness) .
همچنین در قطعنامه بعدی کمیسیون مذکور (قطعنامه شماره 72/2000) ضمن تاکید بر ویژگیهای بیان شده، حکمرانی خوب را به معنای مشارکت بیشتر به همراه پاسخگویی افزونتر معرفی نموده است.
ویژگیهای حکمرانی خوب با اندک تفاوتهایی از دیدگاههای دیگری نیز مطرح شده است. کمیسیون اقتصادی و اجتماعی ملل متحد برای آسیا و اقیانوسیه(Un escap) هشت ویژگی را برای حکمرانی خوب برشمرده که عبارتند از:
مشارکتجویانه، وفاق محور، پاسخگویی، شفافیت، انعطافپذیر، کارآمد و مؤثر، منصفانه و عام و تابع حاکمیت قانون. همچنین حکمرانی خوب تضمین میکند فساد به کمترین میزان برسد و دیدگاههای اقلیت مورد توجه قرار گیرد و مشکلات اقشار آسیبپذیر در تصمیمگیریها لحاظ شود. حکمرانی مطلوب به نیازهای فعلی و آینده جامعه اهمیت داده و آنها را مورد توجه قرار میدهد.[5]
اصول و ویژگیهای اساسی مربوط به حکمرانی مطلوب، جهانی و بین المللی هستند و تمامی کشورها و دولتها را شامل میشود اما اجرای آنها در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. از این جهت کشورها باید بتوانند گونههای ملی متعلق به خود را در زمینه حکمرانی مطلوب مشخص و تعیین نمایند. از این جهت بکارگیری تجربه تاریخی کشورها بر مبنای نظامها ، فرهنگها و ارزشهای بومی آنها که منعکس کننده واقعیتهای روز است امری مهم و ضروری است.
در نتیجه حکمرانی مطلوب حکمرانی محلی و منطقهای است. شیوه حکمرانی غیر متمرکز موجب میشود که مردم در فرایند تصمیمسازی نادیده گرفته نشوند و ارتباط بین آنها ومقامات محلی بطور مستقیم و نزدیکتر باشد وامکان تأمین بیشتر نیازهای آنها وجود داشته باشد.
اصول بنیادین حکمرانی مطلوب که جهانیاند شامل احترام به حقوق بشر و حقوق زنان، رعایت اصل حاکمیت قانون، وجود فضای آزاد سیاسی، مشارکت، مدارا،تساهل و بردباری، پاسخگویی، شفافیت و کارآمدی و مؤثر بودن نظام اداری میباشد. مباحث مربوط به حکمرانی مطلوب بسیار گستردهاند از ارتباط تفکیک ناپذیر این اصطلاح با توسعه پایدار گرفته تا اثر بخشی مدیریت عمومی و... ادامه مییابد. این اصطلاح تعبیری جدید از مفاهیمی نظیر دموکراسی، حقوق بشر، پاسخگویی، مشارکت و حاکمیت قانون بوده که با ارایه قالبی جدید تلاش در جمعآوری این ارزشها بطور یکجا دارد. حکمرانی مطلوب، بیانگر توسعه حق بنیاد و انسان محور است.
پی نوشت :
-
[1] . ر.ک: Anne Mette Kjar , Governance, kery concepts, 2004 pp 1-2
-
[2] . حکمرانی خوب، بنیان توسعه، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، شماره انتشارات 17، سال 1383ع ص 194.
-
[3] .Undp, Governrnce for sustainable growth and equity report of international conference, united nations, new york, 28 – 30 july 1999.
-
[4] . اعلامیه هزاره ملل متحد، اجلاس هزاره نیویورک 6 -8 سپتامبر 2000.
-
[5] . What is Good governanance, un escap , internet site, 2004.