3 خرداد 1395, 23:58
ظاهرا ترديدى نيست كه مساجد، از مصداقهاى روشن خانه هاى يادشده است، ولى ترديدى نداريم خانه هاى ديگرى نيز وجود دارد كه اساس معابد الهى و حيات مساجد بسته به آنهاست و آن خانههاست كه خاستگاه شكل گيرى مساجد و حيات و آبادانى آنهاست؛ اينها خانه هاى پيامبران و اولياى الهى، صلواتالله عليهم است كه مصداق كامل و در رأس آنان خانه پيامبر (صليالله عليه و آله) و خاندان پاك او است؛ همان خانه اى كه به دلالت روشن آيه تطهير، برگزيدگان آن به مقام خاص عصمت و طهارت الهى دست يافتهاند و در واقع در آن جايگاه رفيع قرار داده شدهاند. از همين روى، در روايات چندى ـ چنان كه خواهد آمد ـ تصريح و تاكيد شده است كه منظور «بيوت» پيامبران و ائمه عليهم السلام است. هر چند مساجدى كه خاستگاه آن، اين خانهها باشد و نمازگزاران و عبادتکنندگان آن در صفوف واقعى انبيا و اوليای خاص باشند نيز در رديف همين «بيوت» خواهند بود و از اين منظر «بيوت» منحصر به خانه هاى يادشده نخواهد بود. آيا در تاريخ اديان الهى، خانه اى به شرافت و رفعت و مرتبت خانه فاطمه (س) مى توان يافت؟ خانه بانويى كه به تعبير امام خمينى، قدس سره، «در حجره اى كوچك و محقر، انسان هايى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سوى افلاك و از عالم مُلك تا آن سوى ملكوت اعلى مى درخشد. » خانه اى كه «جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است. » (صحيفه امام، ج16، ص192) خانه فاطمه (سلامالله عليها)، خانه اى است كه به گفته امام صادق (عليه السلام) نماز گزاردن در آن در مقايسه با روضه نبوى كه مقدسترين مكان در مسجد عظيم الشأن پيامبر (صليالله عليه و آله) است، برترى دارد. يونس بن يعقوب گفته است: «به امام صادق (عليه السلام) گفتم: نماز در خانه فاطمه بافضيلتتر است يا در روضه؟ فرمود: در خانه فاطمه؛ قلت لابى عبداللّه (عليه السلام): الصلاه فى بيت فاطمه افضل او فى الروضه؟ قال: فى بيت فاطمه.» (وسائل الشيعه، ج3، ص547 و نيز حديث ديگرى به همين مضمون در همين باب آمده است.)
از آنجا كه عظمت و سربلندى واقعى از آنِ خدا و براى اوست، هر موجودى به نسبت انتسابى كه به حقتعالى دارد و به فراخور عنايت خداوند، شأن و منزلت مى يابد. روشن است همه موجودات در اصل وجود و هستى خويش به يك نسبت به آفريدگار متعال تعلق دارند، اما عنايت خاص خداوند به خاطر شايستگىهايى كه برخى آفريده هاى او يافتهاند، علاوه بر آن نسبت عام و يكسان از نزديكى و نسبت خاصى برخوردارند و شرافت و مقام ويژه اى مى يابند. برهمين اساس است كه برخى زمانها يا مكانها يا اشخاص، در پيشگاه خداوند عظمت و ارزش ويژه اى يافتهاند و طبعاً در نگاه بندگان خدا قداست و ارزش بيشترى دارند. اگر مكان يا زمان خاصى، از ارزش و قداست ويژه اى برخوردار مى شود به خاطر اين است كه ظرف مكانى يا زمانى براى عنايت خاص الهى يا عمل ويژه يا حضور كسانى كه مورد عنايت خاص الهىاند واقع مى شود. خانه هايى كه در اين آيه شريفه به بزرگى و والايى از آنها ياد شده، نه به خاطر خشت و گِل و زمين آن اين ويژگى را يافته و مقدس شدهاند، و نه چنين است كه عنايت خاص الهى و اذن و خواست او در دستيابى اين خانهها به چنين مقام و ارزشى، امرى بى حساب و اتفاقى بوده است. وقتى به اذن و با عنايت خاص خداوند رفعت مى يابند، به حقايق و ارزشها و قداستهايى برمىگردد كه درون اين خانههاست و به آن روشنايى بخشيده است. هر كس بيشتر به ياد خداوند است و ذكر او بر زبان دارد و در مقام بندگى و عبوديت، از قرب و منزلت بيشترى برخوردار است، طبعا به او انتساب و تعلق بيشترى دارد و در نتيجه از والايى و بلندى بيشترى برخوردار است. خدايى كه فوق همه والايىها و رفعتها و عزتها و ارزشها و قداستهاست، مايه رفعت و عزت و والايى اين انسان خواهد بود. ولى شرط آن، قرب هر چه بيشتر به او و بندگى هر چه نزديكتر در پيشگاه اوست. از اين رهگذر مى توان نتيجه گرفت كه زمينه و علت عنايت خاص به اين «بيوت» و رفعت آنها، همان جملات بعدى اين آيه و دو آيه بعد است كه سخن از ذكر و تسبيح الهى است. كسانى در اين خانهها به پرستش و ياد و تسبيح خداوند مى پردازند كه شيفتگى به دنيا و توجه به فرصتهاى مادى و سرمايه اندوزى و مال پرستى نتوانسته آنان را از ياد و نام خداوند و انجام وظايف دينى و انسانى خويش و آمادگى براى قيامت و زندگى جاودانه باز دارد. در واقع اين ساكنان خانهها هستند كه با معرفت و كردار خويش، يعنى با «ذكر» حقيقى خود، زمينه رفعت اين خانهها را فراهم مى سازند و بالايى و والايى خانهها (ظرف) به ارزش و علوّ ساكنان خانهها (مظروف) است. اين خداوند است كه رفعت و منزلت مى دهد، اما شرط آن ايمان و علم و معرفت است: «خداوند آنانى از شما كه ايمان آوردند و كسانى كه به دانش رسيدند، به درجاتى بالا مى رساند. » اذن خداوند به رفعت يافتن «بيوت» در واقع اذن به ذكر و تسبيح الهى است، پس خداوند خواسته است كه آنان ذكر و تسبيح او را گويند تا رفعت يابند و به اين سبب، خانههايشان منزلت و رفعت يابد. با اين توضيح مى توان مفاد آيه را اينگونه بازگو كرد: خانه هايى كه خداوند اذن داد نام او در آنها برده شود تا بلند مرتبه شوند و رفعت یابند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان