حضرت زهرا علیهاالسلام در ادامه می فرمايند: «ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلا أَنْ تَسْكُنَ نفرتها[1]»؛ «و شما صبر نكرديد مگر به اندازه ای كه اين مركب خلافت ساكت و آرام شود». نَفُور به معنی دور شدن چهارپا و كنايه از چموشی است. انسان وقتی بخواهد سوار مَركب شود، ابتدا مركب كمی رَم می كند و از انسان دور می شود و انسان هم صبر می كند تا مركب رام شود و بعد از او سواری بگيرد. حضرت زهرا علیهاالسلام فتنۀ زمان خلافت را به شتر تشبيه كردند يعنی شما با عجله و بدون اطلاع اهل بيت و گروه کثیری از مهاجرین و انصال در سقيفه تشكيل جلسه داديد و خليفه تراشی كرديد. شايد هم منظور حضرت اين است كه اين خلافت هم مثل مركبی كه ابتدا رام كسی نمی شود و چموشی دارد، يك چموشی ای داشت و آن همان مخالفت هايی بود كه در سقيفه روی داد. يعنی اين مركب به شما تن نمی داد امّا صبر نكرديد و بدون معطلی و با عجله و با اينكه برخی از مهاجرين و انصار و اهل بیت مخالف بودند شما بر سوار شدن به اين مركب مصمم شديد.
«وَ يَسْلَسَ قِيادُها
[2]»؛ «و به مقداری كه شتر آرام گيرد و افسار آن در اختيار شما قرار گيرد». سَلْسْ به معنی آرامی و روانی، و قِيادْ به معنی افسار است. اشاره به اينكه به مخالفت ها هم وقعی نگذاشتید و به دروغ ادعای اجماع كرديد. «ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَه[3]؛ »و آتش زنه را آورديد و شروع كرديد به شعله ور كردن آتش. يعنی از همان اوّل سعی كرديد آتش گُر بگيرد، و پس از آن كه خلافت را در دست گرفتيد، آتش گيرانۀ آن را روشن كرديد. حضرت اشاره می كند كه اوّل آتش خلافت را روشن كرديد و حالا داريد آن را باد می دهيد و شعله ور می سازيد.
«وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَها
[4]»؛ «و آن آتش را به جاهای ديگر هم سرايت داديد». جَمْر يعنی آتش با هيزم سرخ شده. يعنی سريع خليفه تعيين كرديد، و پس از به قدرت رسيدن به سراغ حكمرانی نرفتيد بلكه آتش ظلم اوّليه را گسترش داديد و فدك را غصب كرديد و بعد به خانۀ اهل بيت پيامبر ريختيد.
«وَ تَسْتَجيبُون لِهتافِ الشَّيْطانِ الْغَوِی
[5]»؛ «و به آن ندای گمراه كننده شيطان پاسخ مثبت داديد». يعنی حركت شما در سقيفه شيطانی بود و هوای نفس بود و شما قدرت طلب و رياست طلب بوديد و دنباله روی شيطان كرديد، يعنی كار شما اصلاً بر مدار حق طلبی نبود. اگر فرض كنيم مخاطب حضرت زهرا علیهاالسلام سردمداران سقيفه باشند يعنی آن ها از شيطان تبعيت كردند و اگر منظور حضرت كسانی باشند كه تسليم خدعه ها و توطئه های از پيش طراحی شدۀ سردمداران سقيفه شدند و بيعت كردند پس حضرت زهرا علیهاالسلام سردمداران را به شيطان تشبيه كرده و بيعت كنندگان با آن ها را به كسانی كه بخاطر هوای نفس از آن ها اطاعت كردند. شيطانی بودن اين كارها هم روشن است، چون با كنار گذاشتن احكام و شرايط قرآن صورت گرفته است و چه عمل شيطانی از اين بالاتر كه احكام اسلام و قرآن كنار گذاشته شود.
«وَ إِطْفاءِ أَنْوارِ الدِّينِ الْجَلی
[6]»؛ «و شما انوار دين خدا را كه روشن بود خاموش كرديد». همين عبارت، معنايی را كه در عبارت قبل مطرح كرديم تأييد می كند كه كار شيطانی شما خاموش كردن نور دين خدا بود. يعنی شما معيارهای قرآن و آنچه فرموده بود همه را كنار گذاشتيد و قرآن و سنّت هر دو را رها كرديد. «يُريدُونَ اَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّه[7]. می خواهند كه نور خدا را خاموش سازند.
«وَ إهْمادِ سُنَنِ النَّبِی الصَّفِی[8]»؛ «و سنن پيامبر برگزيدۀ خدا را خاموش كرديد». اِهْمادْ به معنی خاموش كردن است، يعنی مسير اسلام را تغيير داديد و با غصب خلافت شروع به از بين بردن انوار دين و آثار پيامبر كرديد، و چهرۀ اسلام را كريه و زشت كرديد و الگوی زشتی برای آيندگان ساختيد و احكام پيامبر اسلام را كه روشنی بخش در تاريخ بود از بين برديد و بشريت را از آن محروم كرديد. خلافت در اسلام بر معيار علم و تقوی استوار بود يعنی آگاهی به احكام و موازين الهی و توأم با آن تقوای عملی، و مصداق اعلای اين صفات معصومين عليهم السّلام هستند كه عصمت مطلق دارند. امّا شما اين معيارهای نورانی كه محورش علم به احكام الهی و تقوا بود را كنار گذاشتيد و معيارهای شيطانی مطرح كرديد، معيارهای ساختگی و لذا در سقيفه تنها معياری كه مطرح نبود علم و تقوی بود.
«تُسِرُّونَ حَصْواً فِي ارْتِغَاءٍ[9]»؛ «شما به تدريج منفعت خلافت را آشاميديد»، در برخی نسخه ها تسِرّونَ آمده است به معنی ضد علن يعنی در خفا و بتدريج منافع آن را نوشيديد. رِغْوِه در ظاهر آن كف يا خامۀ روی ماست و دوغ است، آن كفی كه روی دوغ يا ماست جمع می شود بعد كسی كه می خواهد ديگری را فريب دهد می گويد من می خواهم فقط اين كف های روی دوغ يا شير را بخورم لبش را روی لب كاسه می گذارد و شروع می كند آرام آرام خوردن و تا ته ظرف را می خورد. اين عبارت در عرب ضرب المثل است يعنی شما در ظاهر عنوان كرديد که می خواهيد مسئلۀ خلافت عقب نيفتد و به اسلام لطمه نخورد و فتنه نشود و از اين حرف ها، امّا در باطن جنبشی خزنده داشتيد و می خواستيد خلافت را از اهل بیت دور كنيد. جريان سقيفه يك توطئۀ عظيم و عميق بود. بعد از خليفه سازی بلافاصله سراغ مسئلۀ فدك رفتند. برای اين كه بدانيد دليل سرعت اين ها در غصب فدك چه بود به روايتی از امام صادق علیه السلام اشاره می كنم. مفضّل نقل می كند كه امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از اين كه سقيفه پايان يافت و بيعت انجام شد، عمر بن خطاب به ابوبكر بن ابی قحافه گفت: خمس و فی ء و فدك را از اهل بیت بگير تا دستشان از امور اقتصادی و مالی كوتاه و خالی شود. وقتی كه دست اهل بیت خالی و دست تو پر شد مردم به سراغ تو می آيند. اين همان سياست شيطانی است يعنی می نشستند نقشه می كشيدند و برنامه ريزی می كردند تا پشتوانۀ مالی اهل بیت را از آن ها بگيرند. پس معلوم می شود پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم وقتی فدك را به حضرت زهرا علیهاالسلام بخشيد می دانست كه اين فدك برای اهل بیت اهميت دارد و آن ها را تأمين می كند و اين یك پيش بينی سياسی نسبت به خلافت در آينده بود كه توسط پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفت و الا حضرت زهرا علیهاالسلام كه برای يك قطعه زمين نمی آيد گريه كند. حضرت زهرا علیهاالسلام و اهل بیت كه هر چه داشتند در راه خدا ايثار كردند امّا مسئلۀ فدك شخصی نبوده بلكه جنبۀ پشتوانه برای خلافت اهل بیت داشته است كه حضرت علیهاالسلام تا اين حد برای آن پافشاری می كند. بنابراين نقشۀ آنان كوتاه كردن دست اهل بیت در طول تاريخ از خلافت بود چرا كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم اسامی ائمۀ اطهار را به ترتيب بيان كرده بود كه حتی در كتب اهل سنّت و عامّه هم اين روايات وجود دارد و اين ها می خواستند اين مسير تحقق پيدا نكند. يعنی مسئلۀ آن ها تنها علی علیه السلام نبود بلكه كنار گذاشتن همۀ اهل بیت بود. بنابراين جريان سقيفه يك ظاهر و يك باطنی داشت. ظاهرش اين بود كه نبايد مسلمين بدون خليفه باشند و بايد اسلام حفظ شود، امّا باطن آن حركت خزنده ای بود برای اين كه حكومت به حضرت علی علیه السلام و اهل بیت نرسد.
«وَ تَمْشُونَ لِأهْلِهِ وَ وَلَدِه فِی الْخَمَرِ وَ الضَّراءِ[10]»؛ «يعنی به صورت مخفی بر عليه اهل بیت و فرزندان پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم قدم برمی داريد». اين هم تشبيه زيبايی است يعنی شماها در آن پوشش درختان و پستی و بلندی ها خود را مخفی می كنيد تا كسی نفهمد كه هدف شيطانی نسبت به اهل بیت داريد. درست مثل كسی كه می خواهد مخفيانه در جايی راه برود خود را پشت درخت ها پنهان می كند شما هم خود را زير يك پوشش های ظاهری پنهان كرديد تا اغراض فاسدۀ خود را پنهان كنيد و ضربه های كاری به اسلام بزنيد. معلوم می شود امثال حضرت زهرا علیها السلام دقيقاً می دانستند اين ها چه فكری در سر دارند امّا چه می توان كرد يك عده شيطان توطئه گر يك طرف و يك عده مردم ساده لوح در طرف ديگر. حكايت همان عالم بزرگواری است كه وارد دهی شد و ديد كسی آنجا ادعاهای ناصحيح دارد. خواست مردم را آگاه كند. آن شخص جاهل امّا حيله گر، مردم را در مسجد جمع كرد و به مردم گفت: شما قضاوت كنيد كداميك از ما باسودايم، بعد به آن عالم بزرگوار گفت: بنويس مار. آن آقا هم روی تخته نوشت مار. بعد اين آدم حيله گر شكل يك مار را كشيد و به مردم گفت: شما قضاوت كنيد كدام يك مار است؟ مردم گفتند: همان كه تو كشيده ای مار است. حضرت زهرا علیها السلام هم می داند كه گروهی از اين ها دارند بازيگری می كنند و گروهی هم فريب خورده اند پس چه بايد كرد؟ جز اين كه اين مطالب را بگويد تا در تاريخ بشريت ثبت شود و بماند.
«وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلی مِثْلِ حَزِّ الْمُدی
[11]»؛ «يعنی ما اهل بیت در مقابل مُدای شما صبر می كنيم». مدی يعنی بريدن كاردها و حزّ به معنی بريدن و قطعه قطعه كردن است. يعنی ما در برابر شما صبر می كنيم مثل صبر كسی كه با چاقوهای بزرگ اعضايش را قطعه قطعه كنند و به او ضربه بزنند و او هم صبر كند. شايد منظور حضرت اين است كه هر كدام از شما يك كاردی به دست گرفته ايد و به جگر ما می زنيد و ما هم صبر می كنيم. يعنی ما دقيقاً اغراض فاسده و سوء استفادۀ شما را از موقعيت به دست آمده می دانيم امّا برای حفظ و بقای اسلام صبر می كنيم.
«وَ وَخْزِ السِّنانِ فِی الْحَشْا
[12]»؛ «و مثل فرو رفتن سر نيزه در بدن انسان». وَخْزْ تير يا نيزه ای است كه در بدن فرو رود. حضرت زهرا علیها السلام كمال ناراحتی خود را در اين عبارت بيان می كند و می گويد: اين زخم ها عمق جان را می سوزاند. با خواندن اين جملات انسان به ياد جملات نهج البلاغه در خطبۀ شقشقيه می افتد كه امام علی علیه السلام می فرمايد: «فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى، وَ فِي الْحَلْقِ شَجًى، أَرَى تُرَاثِي نَهْبا[13]؛ «صبر كردن خردمندانه است و صبر كردم در حالی كه چشمان مرا خار و خاشاك، و گلويم را استخوان گرفته بود و ميراثم را تاراج رفته ديدم». چقدر اين جملات شبيه عبارات حضرت زهرا علیها السلام است و اگر كسی بگويد: حضرت علی علیه السلام اين عبارات را از حضرت زهرا علیها السلام گرفته حرف گزافی نزده است.
آیت الله آقا مجتبی تهرانی
[1] . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، ج 29، ص225، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
«ثُمَ لَمْ تَلْبَثُوا إِلَّا رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا، وَ يَسْلَسَ قِيَادُهَا،ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَهَا، وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَهَا، وَ تَسْتَجِيبُونَ لِهُتَافِ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ، وَ إِطْفَاءِ أَنْوَارِ الدِّينِ الْجَلِيِّ، وَ إِهْمَادِ سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِيِّ، تُسِرُّونَ حَصْواً فِي ارْتِغَاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِي الْخَمَرِ وَ الضَّرَاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى، وَ وَخْزِ السِّنَانِ فِي الْحَشَا، وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَلَّا إِرْثَ لَنَا أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟! بَلَى، تَجَلَّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ أَنِّي ابْنَتُهُ أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ، أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِيَهْ ؟!».
[2] . همان
[3] . همان
[4] . همان
[5] . همان
[6] . همان
[7] . التوبة: ٣٢. «يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».
[8] . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، ج 29، ص225، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
«ثُمَ لَمْ تَلْبَثُوا إِلَّا رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا، وَ يَسْلَسَ قِيَادُهَا،ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَهَا، وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَهَا، وَ تَسْتَجِيبُونَ لِهُتَافِ الشَّيْطَانِ الْغَوِيِّ، وَ إِطْفَاءِ أَنْوَارِ الدِّينِ الْجَلِيِّ، وَ إِهْمَادِ سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِيِّ، تُسِرُّونَ حَصْواً فِي ارْتِغَاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِي الْخَمَرِ وَ الضَّرَاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى، وَ وَخْزِ السِّنَانِ فِي الْحَشَا، وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَلَّا إِرْثَ لَنَا أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ أَ فَلَا تَعْلَمُونَ؟! بَلَى، تَجَلَّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ أَنِّي ابْنَتُهُ أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ، أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِيَهْ ؟!».
[9] . همان
[10] . همان
[11] . همان
[12] . همان
[13] . المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام / 456 / (7) الباب السابع: شرح قول النبي(ص) لعلي ع: أنت مني بمنزلة هارون من موسى(و إخراج قصصه).
«كما صرّح عليه السّلام في الخطبة الشقشقيّة: «فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى، وَ فِي الْحَلْقِ شَجًى، أَرَى تُرَاثِي نَهْباً».