كلمات كليدي : تصحیف، تحریف، تصحیف لفظی، تصحیف معنوی
تصحیف و تحریف
تصحیف در لغت به معنای خطا در صحیفه و تحریف به معنای منحرف ساختن است، با توجه به معنای لغوی و استعمالات این دو واژه نزد قدما، تحریف اعم از تصحیف است و هر گونه تغییر در کلام را شامل میگردد، اما تصحیف تنها قسمی از تحریف است که در آن تغییر واژه از یکسانی یا شباهت لفظی یا کتبی دو کلمه ناشی میشود.
به طور کلی، تصحیف را به تصحیف لفظی و تصحیف معنوی تقسیم کردهاند به نظر میرسد که میتوان اشتباهات معنوی را از اقسام تحریف، و نه تصحیف، به شمار آورد و آن را در قسم تبدیل به کلمۀ غیر مشابه جای داد.
تحریفِ متن و به تبع آن تصحیفِ متن را گاه مؤلِف همان متن یا گویندۀ سخن پدید میآورد، گاه افرادِ قبل از وی یعنی ناقلان و مؤلفان مصادر کلام وی و گاه افراد پس از وی یعنی ناسخان آن متن و در هر سه صورت تحریف کننده را محرّف و تصحیف کننده را مصحّف یا صَحَفی گویند.
تحریف و تصحیف یا عمدی است یا سهوی. تحریف و تصحیفِ عمدی از عواملی چون تعصب مذهبی ناسخان و اعمال سلیقه آنان ناشی میشود.
عوامل سهوی تحریف و تصحیف شامل چند گروه است: گروه نخست عبارت است از کسالت و خستگی راوی هنگام نگارش، تساهل و بیدقتی وی، تندنویسی و ناهمخوانی سرعت کتابت با سرعت تلفظ کلمات و عبارات توسط کاتب برای خودش.
گروه دوم عبارت است از ساختار خط عربی، ناخوانا بودن متن اصلی، آسیب دیدگی متن اصلی بر اثر عواملی چون پرش مرکّب و گرد و غبارگرفتگی و آبدیدگی، اصلاحات و تغییرات نسخۀ قبلی و در هم آمیختگیِ نسخۀ اصلی بر اثر کم فاصله بودن سطرها.
ساختار خط عربی بر اثر ویژگیهایی چون اتصال حروف به یکدیگر و شباهت زیاد حروف با یکدیگر، به خصوص حروفی که فقط با نقطه از هم متمایز میگردند و وجود دندانه در کتابت برخی حروف زمینهساز وقوع تصحیف است که معمولاً با حذف و جابجایی و کم و زیاد شدن نقطهها و دندانهها صورت میگیرد. حذف الف میانیِ اسمهایی چون ابراهیم، خالد و عثمان و نگارش برخی از حروف به شکلی مشابه حرف دیگر هم چون «ر» شبیه به «و»، «ل» شبیه به «ک» یا «د»، «ک» شبیه به «ع» و «ن» شبیه به «ر» و نیز عکس این حالات، تصحیفات شگفتی را پدید میآورد.
گروه سوم عبارت است از: نامأنوس بودن متن، ناآشنایی کاتب یا راوی با رسمالخط متن، فاصله زیاد یا بسیار کم ناسخ یا شنونده از نوشته یا گوینده، اتکای ناقل به حافظۀ خویش و عدم مراجعه مجدد به مصدر اصلی هنگام، نقل به معنا، اشتباه در فهم متن، ذهنیات راوی و تداعی معانیای که هنگام مطالعه برای وی پیش میآید.
در منابع متأخر، تحریف در تقسیمی کلی بر پنج قِسم است: سقط (نقیصه)، زیاده، قلب، تبدیل به کلمه مشابه (تصحیف) و تبدیل به کلمه غیرمشابه. از عوامل ایجاد سقط یا زیاده، وجود الفاظ مشابه در یک صفحه است که میتواند موجب پرش چشم از یک عبارت به مشابه آن و در نتیجه سقط شود؛ افتادن سطر در مواردی که حد فاصل کلمات مشابه نیست هم رخ میدهد، افتادن یک برگ از یک نسخه، در نسخۀ بعدی نیز نمونهای از سقط است.
وجود الفاظ متلازم نیز میتواند منشأ سقط یا زیاده شود؛ مثلاً، با توجه به تکرار «علیبن ابراهیم عنابیه» در اسناد، گاه عبارت «عنابیه» پس از «علیبن ابراهیم» افتاده و گاه به اشتباه افزوده شده است.
وارد کردن حاشیه در متن به گمان حذف آن از نسخۀ اصلی، از دیگر عوامل زیاده در نسخههای متأخر است.
قلب (= جابجایی) را میتوان چهار نوع دانست: قلب حرف، قلب کلمه، قلب عبارت و قلب صفحه. قلب حرف و کلمه معمولاً از معکوس خواندن عبارت یا اشتباه ذهن در املای درونی یا نافرمانی قلم هنگام نگارش ناشی میشود. قلب عبارت غالباً از افتادگی عبارت از متن و سپس درج نادرست آن در قبل یا بعد از موضع خود ناشی میشود. قلب صفحه نیز از جابجایی اوراق نسخۀ خطی و توجه نکردن ناسخ بعدی به این امر ناشی میگردد، که گاه موجب درهم آمیختن دو باب میشود، مثل باب اصحابالکاظم و با اصحابالرضا در رجال برقی. جابجایی اوراق بیشتر در مواردی رخ میدهد که ورقه ارتباط روشنی با قبل و بعد خود ندارد.
برای کشف و اصلاح تحریفاتی که ممکن است هنگام کتابت نسخه رخ داده باشد، باید آن را با دقت با اصل نسخه مقابله کرد. قرائت کتاب بر مشایخ یا قرائت مشایخ بر شاگردان نیز بیشتر به همین منظور بوده است. شناخت عوامل تحریف و دقت در مواردی که احتمال وقوع آن بیشتر است، همچون الفاظ غریب و بویژه اعلام، در پیشگیری از تحریف و کشف آن بسیار مؤثر است. مصادر تصحیف و تحریف نیز غالباً به همین منظور تألیف شدهاند.