25 اسفند 1395, 7:53
فیلم از شروع مرحله ای جدید در زندگی یک زن آغاز میشود ، با اطلاعاتی که نریشن به ما میدهد از حوادث گذشته با خبر میشویم و پا به زندگی جدید این زن میگذاریم ، مثل تمام شخصیت های فیلمهای نعمت ا... خیلی زود کاراکتر زن را قبول میکنیم و با او همراه میشویم ، تقریبا ده دقیقه که از کار میگذرد متوجه میشویم که فیلم را دوست داریم و کمی داخل صندلی فرو میرویم، بازی خوب لیلا حاتمی و شخصیت پردازی روان نعمت ا...به شدت تماشاچی را با فیلم همراه میکند . داستان خیلی نرم و عاشقانه ای را در یک سوم فیلم شاهد هستیم که با صحنه هایی کم نظیر و گاهی بی نظیری که نعمت ا...خلق کرده کیف تماشاچی را کوک میکند در یک سوم دوم با روی دیگر داستان مواجه میشویم و لیلا حاتمی بار این بخش را به تنهایی به دوش میکشد و انصافن کم نمیگذارد این بخش از فیلم کمی طولانی است و گاهی کمی حوصله تماشاچی را سر میبرد ، تصاویری که حتی آماتوری میفهمد که میشود مقدار زیادی از آن را کم و فیلم را بالانس کرد ولی تصاویر با موسیقی و صدای همایون شجریان همراه است و باید تا پایان آهنگ دوام بیاورد . خلاصه یک سوم پایانی فیلم شروع میشود . بازی لیلا حاتمی درخشان تر میشود حال فصل نتیجه گیری است و تماشاچی که با شخصیت زن زندگی کرده کمی دل نگران است. فیلم به خوبی حس همزاد پنداری را در تماشاچی برمی انگیزد ، فیلم تمام میشود نفسی راحت از عاقبت به خیر شدن لیلا حاتمی کشیده میشود . گویی مسئولیتی به گردنمان بوده ، که آن را به نحو احسن انجام داده ایم ، فیلم بعد از تمام شدن دیگر جریان ندارد وبا خیالی آسوده میشود رفت سراغ کارهای دیگر، نعمت ا... تقریبا هیچ تلاشی برای ارائه یک کار جدید نکرده و فیلم به شدت شبیه همه کارهای قبلی اوست البته این امر لطمه ای به کلیت فیلم نمی زند . در جایی از فیلم احساس میکنیم که این فیلم را قبلا دیده ایم که با کمی جستجو کردن به فیلم به همین سادگی میرکریمی خواهیم رسید.
شباهت رگ خواب و به همین سادگی در بیان تنهایی و دنیای درونی یک زن است ، جای جای فیلم رگ خواب سرشار از موقعیت هایی است که هر آدمی در آن قرار گرفته و حالا که یک زن تنها در این موقعیت قرار گرفته کمی نگرانی را در دل تماشاچی می اندازد که نشان میدهد که نویسنده و کارگردان در بیان این موقعیت ها موفق بوده اند ، اگر فرض را بر این بگیریم که همه داستانها پیش از این تعریف شده و داستان تازه ای وجود ندارد، کلیت داستان یک کلیشه شنیده شده و دیده شده است ولی در پرداخت کارگردان و نویسنده موفق هستند و لحظات بدیع و ماندگاری را خلق کرده اند، بازیگر مقابل لیلا حاتمی یعنی کوروش تهامی تا جایی از فیلم از پس نقش برآمده ولی در اواخر فیلم کمی غیرقابل تحمل میشود و عجیب هم نیست که در رقابت با حاتمی از او جا بماند . واضح است که پیام دادن در فیلم لطمه بزرگی به فیلم وارد میکند ولی نعمت ا...در این فیلم موفق شده پیامش را طوری در جریان فیلم به مخاطب برساند که هم از گل درشتی فرار کرده باشد و هم اینکه پیام را تمام و کمال به مخاطب برساند پیامی که بعد از تماشای فیلم به شدت تماشاچی اثرمیکند و آن چیزی نیست جز پی بردن به اهمیت خانواده. کارگردان توانسته با خلق یک شخصیت باور پذیراین پیام را به مخاطب برساند و تفهیم کند که این داستان هر آن امکان دارد برای هر یک از افراد به طور خاص اتفاق بیفتد. همین امر فیلم را بدل می کند به آن دسته از فیلم هایی که قرار است در آرشیو ذهنی تماشاچی تا دیر زمانی باقی بماند .
عجالتاً بعد از فاصله ای اندک از دیدن فیلم می توان گفت که از جدی ترین فیلم های جشنواره سی و پنجم رگ خواب است و سیمرغ در دورسر لیلا حاتمی در حال پرواز تا در روزهای دیگر جشنواره چه اتفاقی خواهد افتاد. در پایان که هنوز حالمان از دیدن این فیلم خوب است.
منبع :فیلمنوشت
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان