امام صادق (علیه السلام) فرموند: «اگر نتوانستید به زیارت جدم اباعبدالله (علیه السلام) بروید، سه مرتبه رو کنید به طرف قبله و بگویید: «صَلَّی اللهُ عَلَیْک یا اباعبداللهِ»، در نقل دیگر دارد: پشت بام بروید، از بلندی حداقل یک سلام بدهید: « السلام «علیک یا اباعبدالله». یکی از بزرگان نمازش که تمام می شد بعد از تسبیحات می گفت: «السلام عَلَیکَ یَا أباعَبدِاللهِ» به او گفتند: آقا، آیا این جزء از تعقیبات نماز در جایی سفارش شده است؟ فرمود: نه، اما ما همة دین را از امام حسین (علیه السلام ) داریم، این نماز را از امام حسین (علیه السلام) داریم؛ «أشْهَدُ أنَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصَّلاه». پیامبر (صلی الله و علیه وآله وسلم) فرمود: «حُسَینٌ مِنی وَأنا مِن حُسَین».[1]
نماز ما، دین ما از کربلا محفوظ ماند، از خون امام حسین (علیه السلام) محفوظ ماند. من می گویم: «السلام عَلَیکَ یَا أباعَبدِاللهِ» به عنوان اینکه یادم باشد، دین ما با عاشورا و کربلا با هم گره خورده است. ما هم امروز از کنار حرم کریمة اهل بیت (علیها السلام) دل هایمان را روانة کربلا می کنیم. عجب نامی است کربلا؛ کرب و بلا. عجب نامی است یادآور تشنگی، یادآور مصیبت.
«السلام علیک یابن امیرالمؤمنین، و ابن سید الوصیین، السلام علیک یابن فاطمه، سیده نساء العالمین.»
-
کربلا؛ یعنی کمال بندگی
کربلا؛ یعنی رها در زندگی
-
کربلا؛ یعنی ندای العطش
روی لب ها ردّ پای تشنگی
-
کربلا؛ یعنی حضور فاطمه
پیش سقّا در کنار علقمه
-
کربلا؛ یعنی علی اصغر شدن
تشنه بر دوش پدر پرپر شدن
-
کربلا؛ بوی خدایی می دهد
عطر ناب آشنایی می دهد
-
کربلا؛ یعنی وداع زینبین
پشت خیمه با گل زهرا، حسین
-
السلام ای تشنه کام کربلا
السلام ای خامس آل عبا
-
ای لبانت بوسه گاه فاطمه
ای خجل از تو فرات و علقمه
-
بر لب دریا لبت خشکیده بود
از عطش کی اصغرت خوابیده بود
کربلا خیلی معنا دارد؛ اما یک معنای کربلا خودش را خیلی نشان می دهد:
«کربلا؛ یعنی ندای العطش»
آن هم معنای تشنگی اباعبدالله (علیه السلام) است. نمی دانم تشنگی چقدر سخت بوده، همین قدر بگویم بیش از سی و پنج سال بعد از حادثة عاشورا هر وقت نگاه امام سجاد (علیه السلام) به آب می افتاد گریه می کرد. صدا می زد: «قُتِلَ ابْنَ رَسول الله عَطشانا»؛[2] مردم بابای من را کنار آب با لب تشنه کشتند.
حجة الاسلام و المسلمین رفیعی
[1].بحارالانوار، ج 43، ص 261؛ الارشاد، ج 2، ص 127؛ اعلام الوری، ص 217.
[2].وسائل الشیعه، ج 3، ص 282؛ بحارالانوار، ج 45، ص 149؛ اللهوف، 29.