9 خرداد 1395, 10:24
توجّه انسان به ذلّت خود و عظمت خداوند، اقرار به گناه و اعتراف به نافرمانی حقتعالی، انسان را متوجّه ذلّت، زبونی و کوچکی خویش میکند و عظمت خدای بزرگ را به او یادآور میشود.اگر گناهکار از کردار خود پشیمان شود، در برابر نعمتهای فروانی که خداوند به وی ارزانی داشته است، از خود و خدای خود شرمسار میگردد. حتّی اگر گناهکار، جزو گرفتارترین مردم باشد و از نعمتهای دنیوی بهره کمی برده باشد، باز هم نمیتواند به معنای حقیقی، قدردان و شکرگزار همان نعمتهایی که در اختیار دارد، باشد و در همان حال پریشانی و درماندگی و با وجود همه گرفتاریها، باز نمیتواند نعمتهایی كه خداوند تعالی به او ارزانی داشته است را بشمارد: و از هر چیزى كه از او خواستید به شما عطا كرد، و اگر نعمتهاى خدا را بشمارید، شمار و حساب نتوانید كرد. حقّا كه انسان ستمگر و ناسپاس است. كدام شخص گرفتار، درمانده و مضطر، حاضر میشود دو چشم خود را یا عقل خود را بدهد و همه دنیا را بگیرد؟ مسلّم است كه هیچ انسان عاقلی حاضر نیست چنین معاملهای کند. خداوند در قرآن میفرماید: نعمتهاى آشكار و نهان خود را بر شما وسعت و تمامیّت بخشیده! آیا کسی میتواند بپذیرد که اعتقاد به تشیّع را از او بگیرند و به جای آن تمام دنیا را در اختیار او قرار دهند؟ آیا هیچ شیعهای حاضر میشود تن به این معاوضه بدهد؟ آدمی با وجود این همه نعمت كه در اختیار دارد، باز هم ناشكر است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَه» البته همانگونه كه خود خداوند میفرماید: و خدا را آن چنان كه باید به بزرگى نشناختهاند. هر چقدر هم که انسان تلاش كند، نمیتواند آنگونه که حقّ خداوند است، او را سپاسگزاری کند. ولی یکی از برکات توبه، یادآوری نعمتهای بیکران الهی است. در ماجرای حضرت یونس که پس از ترک اولی، خداوند او را در شکم ماهی قرار داد و او در آنجا به تسبیح و حمد خدا مشغول شد، این مطلب آمده است که در شکم ماهی اقرار به گناه کرده و میگفت: «سبحانک انی کنت من الظالمین»ای خدا! تو پاک و منزه هستی و من از ستمگران(به خود) هستم، و سرانجام خداوند دعای او را مستجاب کرد و نجاتش داد. افزون بر این، کسی که نعمتهای الهی را به یاد آورد و آن نعمتها را قدر بداند، دیگر دنبال گناه نمیرود. در واقع، یادآوری الطاف خداوند، یک حالت شرمندگی در مقابل خداوند برای انسان ایجاد میکند و زندگی سالمی را برای وی رقم خواهد زد. مرحوم شیخ عبدالکریم حامد از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط میفرماید: «اقرار به گناه و تقصیر در پیشگاه خدا خوب است. در زمانهای سابق اگر کسی بیست سال عبادت میکرد او اسمش عابد بود و معتقد بودند چنین فردی مستجاب الدعوه است. شخصی بیست سال عبادت کرد و بعد، از خدا حاجتی خواست ولی حاجتش برآورده نشد. این شخص شروع کرد به ملامت کردن خود. گفت: خدا که بخیل نیست این که حاجتت برآورده نشده شاید در تو یک عیبی وجود دارد. بعد از این که به خود بدگمان شد به او الهام شد همین یک مدت زمان کوتاهی که خودت را سرزنش کردی نزد ما محبوب تر از این بیست سال عبادت است.»(برگرفته از کتاب «بهترین شاگرد شیخ»، ص120 ) . از اموری که باعث تخفیف عذاب و بخشیدن گناه و افزایش نعمت میشود، اقرار به گناه در پیشگاه خداست که دلیل خضوع و ناچیز شمردن خود در برابر حق تعالی است، و اعتراف به نعمتهای او که موجب افزایش آن خواهدشد. امام باقر(ع) فرمود: سوگند به خدا، خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته:
1- اقرار (لفظی و عملی) بر نعمتهای خدا نمایند که در این صورت خداوند بر نعمتهای ایشان میافزاید. پروردگارا! برای هر عمل کنندهای پاداشی است. من هم عمل کردم (و توبه نمودم و اطاعت از فرمانت کردم) پاداشم چیست؟ خداوند به او وحی کرد: «ای آدم هر کس از ذریه و فرزندان توبه این مکان بیایند و اقرار به گناه خود کنند، گناهانشان را میآمرزم
2- اقرار به گناه که در این صورت خداوند آن را میآمرزد.»(اصول کافی، ج2، باب اعتراف به گناه)
از امام صادق(ع) نقل شده که: وقتی حضرت آدم(ع) بر اثر ترک اولی، از بهشت رانده شد، به سرزمین مکه آمد و به انجام مراسم حج در منی و عرفات و مشعر و مکه پرداخت و پس از طواف کعبه به ملتزم (مکان مشخصی است در پشت کعبه که گنهکاران صورت یا سینه خودرا به آن میچسبانند و ملازم آنجا میشوند و دعا میکنند) رفت، جبرئیل بر او نازل شد و به او گفت: به گناهان خود در این مکان اقرار کن، آدم در آنجا ایستاد و عرض کرد: «پروردگارا! برای هر عمل کنندهای پاداشی است. من هم عمل کردم (و توبه نمودم و اطاعت از فرمانت کردم) پاداشم چیست؟ خداوند به او وحی کرد: «ای آدم هر کس از ذریه و فرزندان تو به این مکان بیایند و اقرار به گناه خود کنند، گناهانشان را میآمرزم.» (بحارالانوار، ج11، ص.179)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان