كلمات كليدي : رد العجز علي الصدر، تصدير،عروض مكرر صدر، عجز مكرر عروض، ابتدا مكرر عروض، هم معني، تكرار كلمه، جناس تام، ادبيات فارسي
نویسنده : الهه سادات برقعي
عجز در لغت به معنای آخر و پایان است؛ همچنین به معنای پیر زن عجوزهای که به پایان عمر رسیده باشد، صدر به معنای آغاز و بالای هر چیز است و در اصطلاح عروضی، صدر آغاز مصرع را میگویند و عجز، پایان مصراع است.[1]
در اصطلاح بدیعی، اگر کلمهای که در اول بیت یا مصرع یا در ابتدای یک نثر آمده باشد و در پایان هم آورده شود «رد العجز علی الصدر» صورت گرفته است. بهعبارت سادهتر، رد العجز علی الصدر یعنی یک کلمه را یک بار در اول جمله بیاوریم و بار دیگر هم در پایان، آنرا تکرار کنیم.[2]
چند مثال:
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
حافظ
در این بیت کلمهی «آدمی» در اول و در آخر مصراع، صنعت رد العجز علی الصدر ساخته است.
قرار از دل من ربود آن نگار
بر آن عنبرین طرهی بیقرار[3]
شمار غم او ندانم از آنک
برون شد غم او ز حد شمار
رشید وطواط
در بیت اول کلمهی «قرار» در اول و آخر مصراع، همچنین در بیت دوم کلمهی «شمار» در اول و آخر بیت صنعت رد العجز علی الصدر «تصدیر» ساخته است.
نکته: در صنعت رد العجز علی الصدر واژهها میتوانند هممعنی یا غیر هممعنی باشند که در صورت غیر هممعنی بودن جناس تام نیز هستند.
مانند این جمله:
«پروانه را در حضور شمع چه حاجت پروانه» که پروانه اول در معنای خود پروانه است، پروانهی دوم به معنی اجازه و رخصت میباشد که جناس تام است.[4]
شاهدی از خاقانی شروانی:
اخوان که ز راه آیند، آرند ره آوردی
این قطعه ره آورد است از بهر دل اخوان
در اینجا کلمهی «اخوان» در آغاز و پایان بیت تصدیر است.
گل آن جهانی است نگنجد در این جهان
در عالم خیال چه گنجد، خیال گل
در این بیت از مولوی کلمهی «گل» تصدیر است.[5]
بیتی از رودکی:
اگر چه چنگ نوازان لطیف دست بودند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
در این بیت کلمهی «چنگ نواز» در اول و پایان بیت آرایهی تصدیر است.
مثال از ادیب ترک به زبان عربی:
تمنّت سلیمی اَن اَموتَ صبابةً
و اَهون شیئیٍ عندنا ما تمنّتِ
کلمهی «تمنت» در اول و آخر بیت آرایهی تصدیر است.[6]
تصدیر پنج قسم است:
1.عروض مکرر صدر باشد: یعنی یک کلمه در اول و در آخر مصراع اول عینا تکرار شده باشد. مانند این شعر از حافظ:
گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
در این بیت کلمهی «گفت» در اول و در آخر مصراع اول تکرار شده است پس تصدیر (رد العجز علی الصدر) است.
2. ابتدا مکرر عروض باشد: یعنی در اول و آخر بیت کلمه آورده شود. مانند این شعر از مسعود سعد سلمان:
گر باطلی ببیند گوید که هست حق
حقی که رفت گوید باطل همی رود
در این بیت کلمهی «باطل» تصدیر است.
3. عجز مکرر عروض باشد: یعنی در آخر مصراع اول و در آخر مصراع دوم آمده باشد. مانند این شعر از حافظ:
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز خال تو با حال خویش پروا نه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
4. عجز مکرر ابتدا باشد: یعنی در ابتدای مصراع دوم از یک بیت و در آخرش آمده باشد. مانند این شعر از مسعود سعد سلمان:
به بخل و جود کم و بیش کی شود روزی
خطا گرفتن بر من بدین طریق خطاست.[7]
5. حشو، مکرر حشو یا مکرر: یعنی در بیت چند کلمه، چند بار تکرار شده باشد. یک نمونهی آن، شعری است از مسعود سعد سلمان:
به نظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
شاهدی از فرصت شیرازی:
دوباره باد بهار، به باغ شد پیسپار
به باغ شد پیسپار، نسیمی از هر کنار
نسیمی از هر کنار، شد آشکارا چو پار
شد آشکارا چو پار، نوایی از مرغزار[8]