پوشش و حجاب در قرآن
متعهد عبدالکریم بیآزار شیرازی
پوشش و حجاب در قرآن:
1- پوشش و لباس تقوی در قرآن
2- برهنگی و بیحجابی دامی شیطان
3- افراط و تفریط در زینت و حجاب
4- حدود زینت و حجاب در قرآن
5- ارزش و اهمیت حجاب در قرآن.
مسئله لباس و حجاب از ابعاد گوناگون، آن چنان دارای اهمیت است که قرآن، آیات متعددی را به آن اختصاص داده و دربارة لباس به طور عموم و آراستن آن به تقوی و عفاف و استفاده از زینتها و حدود آن و همچنین ارزش و اهمیت حجاب، مطالب مهمی بیان داشته که قسمتی از آنها را در این مقاله از نظر میگذرانید:
1- پوشش و لباس تقوی در قرآن
« یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ »
ای فرزندان آدم! برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایة زینت شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خدا است، باشد که متذکر شده، پند گیرند.[1]
این آیه، بیانگر اهمیت لباس و پوشش و ستر و ساتر از نظر قرآن است، مفسرین، نزول لباس را این چنین تفسیر کردهاند که خداوند، با فرو فرستادن باران، بوتههای پنبه را از زمین میرویاند، و چهار پایان را میپرورد تا آدمیان از پنبه، پشم و کرک چهار پایان، لباس تهیه کنند و با آن از سویی اندام خود را بپوشانند. و از سویی، خود را آراسته و زینت دهند.[2]
البته این نوع لباسها، تنها بدن را از زشتیها و سرما و گرما، میپوشاند. و اندام انسان را میآراید. اما آنچه زشتیهای روح و نفس آدمی را میپوشاند، و آن را زینت میدهد، و برای انسان ارزش و حیثیت واقعی میآورد، و در گرمای سوزان قیامت نگاه میدارد، لباس تقوی است. و مسلماً این لباس و زیور معنوی، بهتر از لباس و زیور ظاهری است. ـ چه اگر همین لباس ظاهر، با لباس تقوی در باطن همراه نباشد، شبکه و دامی خواهد بود، برای شیطان که آدمی را در شکارگاه هوی و هوس، شهوت و فساد تجمل و تکبر، مدپرستی و چشم همچشمی و... اسیر و دربند میگرداند.
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست.[3]
2- برهنگی و بیحجابی، دامی شیطانی
«یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ»
ای فرزندان آدم! مبادا شیطان، شما را بفریبد، آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت، بیرون راند، لباسشان را از تنشان بیرون آورد، تا عیب و عورتشان را به آنها بنمایاند. مسلماً او و گروه وابسته به او، شما را از جایی و یا به گونهای میبینند که شما، آنها را نمیبینند. ما شیاطین را اولیاء و همکاران کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند.[4]
یکی از مهمترین دامهای شیطان و اولیاء شیطانی، کندن لباس و کشف حجاب و پوششی است که خداوند، برای آدمیان فرستاده؛ زیرا لباس و حجاب، وسیلهایست برای آراستن انسان به زینت عفت و حیا، تقوی و پاکدامنی و وقار و شخصیت. و شیطان، میکوشد تا با وسوسه و وارونه جلوه دادن حقایق، حجاب و پوشش را زشت و کشف حجاب و برهنه ساختن اندام را زیبا و جاذب، جلوه دهد؛ و با گرفتن حیا و تقوایشان، بر آنان مسلط شود. چنانکه اولیاء شیطانی و استعمارگران فرانسه، برای تسلط بر الجزایر به این نتیجه رسیده بودند که:
«اگر بخواهیم به تار و پود جامعة الجزایری، هجوم بریم و استعداد مقاومت آن را از میان برداریم، باید بدواً زنها را تحت سلطه قرار دهیم؛ آنها، با صراحت میگفتند:
«زنها را در دست بگیریم، همه چیز بدنبال آن خواهد آمد».
آنگاه، دستگاه شیطانی استعمار، برای تجزیه الجزایر، مسئلة کشف حجاب زنان را در ردیف اول اهمیت قرار میدهد. و برای تسخیر زنان با حجاب، مبالغ هنگفتی را سرمایهگذاری کرده، ابتدا خود را مدافع زنان، معرفی میکند و لطیفهها و مثالها و شعارهایی میپردازد تا زنان با حجاب و مردان آنها را، با عنوان وانگ «بازماندگانِ دورانِ توحش قرون وسطایی» تحقیر کند.[5]
به تعبیر فرانتس فانون در کتاب انقلاب الجزایر:
«هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی را که بر استعمارگر، ممنوع بود در برابر او، میگشاید. و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان میدهد؛ و پس از دیدن هر چهره، بیحجابی، امیدهای حملهور شدن اشغالگر، عرضه میگردد. بر گردان این معنی است که الجزایر، به انکار وجود خویشتن آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر، پذیرفته است».
آنگاه است که به تعبیر قرآن:
«شیطان و همکاران طاغوتیش، شما را به گونهای میبینند که شما، آنها را نمیبینند، و بر افراد بیایمان، تسلط مییابند، و در زمرة اولیاء آنها، قرار میگیرند: «إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ ».
اما زن محجبه که خود را با لباس، میپوشاند و در نقطه مقابل خواسته شیاطین، بیرون و دیگران را میبینند ولی خود دیده نمیشود به نوعی محرومیت را به استعمارگران و اولیاء شیطانی، تحمیل میکند؛ زیرا به گفتة فرانتس فانون:
«این دیدن، یک طرفه است؛ و طرف مقابل، نمیتواند او را ببیند؛ و زنی که دیده نمیشود، تسلیم نمیگردد؛ و خود را عرضه نمیکند.»[6]
میلها، همچون سگان خفتهاند
تا که مرداری درآید در میان
مو به موی هر سگی، دندان شده
صد چنین سگ، اندراین تن خفتهاند
یا چو بازارنند، دیده دوخته
تا کُله برداری و بیند شکار
|
|
اندر ایشان، خیر و شرّ بنهفتهاند
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
وز برای حیله، دم جنبان شده
چون شکاری نیششان، بنفهتهاند
در حجاب از عشق صیدی سوخته
آنگهان سازد، طواف کوهسار[7]
|
3- افراط و تفریط در زینت و حجاب
« یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ».
ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مساجد، برگیرید و بخورید، و بنوشید، اما اسراف نکنید که خداوند، اسراف کنندگان را دوست ندارد.[8]
در ادامه سخن، در مورد نزول لباس، برای پوشش و زینت و توأم ساختن آن با لباس تقوی این آیه، حدود تقوی در لباس و استفاده از زینتها را بیان میکند:
1- زینتها را برگیرید اما نه در راه تفاخر و تکبر، نسبت به یکدیگر بلکه در راه خدا ودر مقام سجود و تواضع.
2- زینتها را برگیرید اما در حد اعتدال که خداوند، اسرافکاران را دوست ندارد بلکه اهل اسراف و تبذیر، دوستان و برادران شیطانند: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ».
توضیح اینکه: یکی از صفات خدا، «جمیل» است؛ و یک دسته از اسماء الهی بنام صفات جمال، نامیده میشوند؛ و عالم ارواح، عالم حسن و جمال و تناسب است؛ و هر چه در این عالم متناسب و زیباست، نمودار و ثمرهای از جمال الهی و جمال عالم ارواح است؛ و از آنجا که گوهر دل آدمی، با عالم ارواح پیوند دارد و خداوند از روح و صفات جمال و کمال خود در آدمی دمیده است: «وَنَفَخْتُ فیه مِنْ رُوحی» انسان فطرتاً عاشق زیباییها و تناسبهاست.[9]
تناسب در جمادات، کوه و در ودشت و تناسب در نباتات و بوستانها و جنگل و تناسب در آفرینش حیوانات و انسان، همه جمال و زیبایی طبیعت و نشانههایی از جمال الهی است؛ و خداوند این تناسب و زیباییها را نه تنها در تکتک موجودات، بلکه در مجموع آنها نیز بکار برده است. بطوریکه:
جهان، چون چشم و خط خال و ابروست
|
|
که هر چیزی، بجای خویش نیکوست
|
در سوره نحل: «یکی از آیات پروردگار، جمال و زیبایی چهارپایان و مرکبهای سواری است که خداوند، برای بشر آفریده است: «وَلَکُمْ فیها جَمالٌ...»
قرآن خود، نموداری از تناسب و جمال الهی، در کلام است که هر یک از کلمات و جملهها را متناسب، بجا و به مورد و به بهترین وجه بکار برده است و انسان در میان مخلوقات خدا از همه زیباتر و متناسبتر آفریده شده:
« لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ » تا جایی که خداوند دربارة وی، فرموده است: « فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»
البته جمال و زیبایی انسان، تنها به جمال ظاهری نیست، بلکه به کمالات و آراستگیهای درونی نیز هست. و جمال ظاهری، مقدمه است برای کمال و زیبایی روح و باطن آدمی. از این رو، خداوند برای انسان نیز، لباس و وسائل زینتی فرستاده تا از آنها در راه رسیدن به کمال و در طریق رهسپار شدن به مساجد، استفاده کند (خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ) و از نظافت و طهارت و تناسب و جمال ظاهر، به پاکی و زیبایی روح و قلب و از لباس ظاهر، به لباس تقوی نائل گردد.
اما شیطان، پیروان خود را وامیدارد تا با اسراف و زیادهروی، از حدود تعیین شده توسط شرع از راه کمال و تقوی، منحرف گشته و به راه خودبینی و خود برتربینی و مادهپرستی کشیده شوند. و با آراستن ظاهری خود، به دیگران فخر بفروشند، و دیگران را تحقیر کنند، همچنانکه شیطان خود، ماده پر زرق و برق و خوشرنگ و آتشین خود را، وسیلهای برای تکبر، نسبت به آدم قرارداد و اظهار داشت: « أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ »[10]
من از او، برترم. چون مرا از (ماده) آتش، آفریدهای؛ و آدم را از خاک تیره و سیاه؛ و از این سو، پویندگان راه خدا را به تفریط در تزیین و زهد دروغین، وسوسه میکند، و نظافت و تناسب و زینت ظاهر را، مغایر با کمالات معنوی جلوه میدهد؛ و آنان را تشویق میکند که با مویی، ژولیده و با دهانی، مسواک نزده و پایی نشسته و بدنی، حمام نرفته و لباسی نامرتب و چرکین به مساجد و اجتماعات، درآیند. و با این حالت تنفرانگیز، همه را از دین و مسجد و حزبالله، متنفر سازند؛ و خاطرات بدی همراه با مفاهیم مذهبی در ذهن کودکان و جوانان بسازند. این نوع افراد نیز، جزو همان دستة مذکور در آیة 30 سورة اعراف هستند که میفرمایند:
« إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ».
(اینان، شیاطین را به جای خدا، دوست و اولیاء خود گرفتهاند؛ و گمان میکنند که از هدایت یافتگانند!) این نوع افراد، نمیدانند که لباس پاکیزه و متناسب نشانه احترام به دیگران است. و ما که حاضر نیستیم با لباس نامرتب، نزد کمترین دوست خود برویم، چگونه برای رفتن به درگاه باریتعالی و شرکت در اجتماع تقوی پیشگان، با چنان جامههای وهنآمیز، با آنها گردهم آییم.
متأسفانه این دسته از زاهدان ریایی، آنچنان فریب شیطان را خوردهاند، که برخلاف دستور خدا که میفرماید: «به هنگام رفتن به مساجد، زینتهای خود را برگیرند»؛ و برخلاف احکام فقهی مراجع که میفرمایند: «سزاوار است نمازگزار، با حالت سنگینی و وقار، آراسته و معطر و مسواک زده و شانه کرده، به نماز بپردازد؛[11]و نیز برخلاف روش پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) و مراجع تقلید و ولی فقیه به هنگام رفتن به مساجد، بدترین لباس خود را میپوشند، و از این بدتر به پیامبران و امامان و عالمان راستین، ایراد میگیرند که چرا با لباسی آراسته در اجتماعات ظاهر میشوند.
در تفسیر المنار، ج 8، ص 382 و مجمع البیان ج 2/ 412 و تفسیر عیاشی 2/14 آمده است که امام حسن مجتبی (ع)، هرگاه به نماز میایستادند، بهترین لباسهای خود را میپوشیدند. از حضرت پرسیدند چرا اینچنین، لباس آراسته میپوشید؟ حضرت فرمود:
«إِنَّ اللهََ جَمیلٌ یُحِبَُ الجَمالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبّی»؛ «خداوند، زیباست؛ و زیبایی را دوست دارد. از این رو، برای پروردگارم، لباس زیبا میپوشم، که خداوند خود، میفرماید: « یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ »؛ «ای فرزندان آدم! زینتهای خود را به هنگام رفتن به مساجد، برگیرید».
و وقتی، یکی از زاهد نمایان پیرو شیطان، بنام «عباد بن کثیر» چشمش به لباس آراسته امام صادق (ع) افتاد، رو کرد به امام و گفت: «تو، از خاندان پیغمبری، پدرت علی (ع)، لباس بسیار ساده میپوشید. آیا بهتر نبود که تو نیز، لباسی میپوشیدی که جنبة زینت نداشت؟
امام فرمودند: وای بر تو ای عباد! « مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ »[12]
«مگر قرآن نمیفرماید:» چه کسی حرام کرده است، زینتهایی را که خداوند، برای بندگانش آفریده است؟[13] آری، خداوند زینتها و نعمتها را برای بندگان با ایمان، قرار داده تا نه مانند پیروان شیطان، آنها را وسیلة استکبار و هوسرانی، بلکه وسیلهای برای تقوی و اظهار آیات و صفات کمال و جمال الهی، قرار دهند که خداوند استعداد آنها را در انسان قرار داده، باشد تا به زینت صوری و معنوی نائل گردند.
ولی از آن سو، افراطگران، آنچنان از حد اعتدال خارج میشوند که زندگی را بر خود تنگ میکنند. از خورد و خوراک خود، میکاهند تا به لباسی فاخر و خانهای مجلل و وسائلی لوکس، دست یابند.
و این عشق و علاقه به زینت و تجمل در زنان، بیشتر از مردان است تا آنجا که دیده میشود گاهی سایر لذات، برایشان تحتالشعاع قرار میگیرد و بنابراین، به همان اندازه که زنان، مظهر جمال و کمالاند، در معرض خطر انحراف به سوی شیطانند.
اسلام که دین فطرت است، طبق سرشت زن، مقرر داشته که از زینتها، لباس و جواهرات استفاده کند. و حتی، پوشیدن لباس حریر طبیعی و استفاده از طلا را که بر مردان حرام است، برای زنان، مجاز دانسته؛ و نظافت و آرایش کردن برای همسر را از وظایف و حقوق همسری، قرار داده و ترک آن را در صورتی که شوهر خواستار آن باشد، یکی از عوامل نشوز تلقی کرده است.[14]
و بر مرد واجب کرده که اگر همسرش از زیباپوشان است، لباسی را که امثال وی میپوشند، برایش فراهم نماید.[15]
چرا که زینت و نظافت باعث میشود، اعضاء خانواده با فطرت کمال جو و جمال خواه خود، نسبت به یکدیگر بیشتر بپیوندند. و با افزوده شدن عشق و مودت، میان زن و همسر کانون خانواده گرم و مستحکم گردد.
اما همین غریزه و عشق به جمال و زیبایی، اگر خدای ناکرده از حدود و مرزهای شرع، خارج شود، زیباییهای مارگونة دنیا، آدمی را میفریبد؛ و کام انسان را تلخ و زندگی را بر وی، تنگ میگرداند. و در دام شیطان، اسیر میسازد. از این رو، قرآن با قانون حجاب، مرز و حدودی برای زینت و نگاه مقرر داشته است.
4- حدود زینت و حجاب در قرآن:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ »؛ به افراد با ایمان بگو چشمهای خود را کوتاه کنند.
«وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ »؛ و در حفظ پوشش اندام خویش، بکوشند. این برایشان، تزکیه و پاکی بیشتری در بردارد؛ مسلماً خداوند،نسبت به آنچه میکنند آگاه است.
«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»؛ و به بانوان با ایمان بگو: چشمهای خود را فرو گیرند.
«وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»؛ و عورتهای خویش را پوشیده نگاه دارند.
«وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»؛ و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار ننمایند.
«وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ»؛ و روسریهای خود را بر سینه خود افکنند. (تا گردن و سینة آنان، آشکار نشود.)
«وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا»؛ و جز برای این افراد، زینت خود را آشکار نسازند: لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ
1) لِبُعُولَتِهِنَّ 1) شوهرانشان
2) أَوْ آبَائِهِنَّ 2) پدرانشان
3) أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ 3) پدرشوهرانشان
4) أَوْ أَبْنَائِهِنَّ 4) پسرانشان
5) أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ 5) پسران همسرانشان
6) أَوْ إِخْوَانِهِنَّ 6) برادرانشان
7) أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ 7) پسر برادرانشان
8) أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ 8) پسران خواهرانشان
9) أَوْ نِسَائِهِنَّ 9) زنان همکیششان
10) أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ 10) افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند.
11) أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ 11) کنیزانشان
12) أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء
12) کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند.
وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ
و پاهای خود را به زمین نزنند تا زینتهای پنهانشان، (همچون صدای کفش و خلخالشان) آشکار شود.
وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
و همگی به سوی خدا توبه و بازگشت کنید، ای افراد باایمان! باشد که رستگار شوید.
(سوره نور: 31/30)
همانطور که از این آیات، بخوبی برمیآید، قرآن از مردان و زنان نمیخواهد که زینت نکنند، بلکه از آنان میخواهد که در عین استفاده از زینتهای بجا و به مورد از حدودی که تعیین شده، پا فراتر ننهاده، تقوی و پاکدامنی، بخرج دهند که این جهان، آزمایشگاه ماست، و خداوند میفرماید:
« إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا »
و ما آنچه را که بر روی زمین است، زینت قرار دادیم، تا آنان را بیازمائیم که کدامیک، نیکوکارترند.[16]
آیه مربوط به حدود زینت و حجاب را، میتوان به سه قسمت تقسیم کرد:
قسمت اول: تقوی در نگاه
در مورد نگاه، نکاتی چند میتوان از آیه فوق، استفاده کرد:
1- ارتباط میان نگاهداری چشم، از نامحرم و نگاهداشتن دامان، از آلودگی به زنا « یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ». شاید گفته حضرت عیسی (ع)، تفسیر کننده این ارتباط باشد که میفرماید:
«در تورات موسی نوشته شده، زنا نکن، ولی من میگویم: اگر حتی با نظر شهوتآلود به زنی نگاه کنی همان وقت در دلت با او زنا کردهای.»[17]
این همه آفت که به تن میرسد از نظر توبه شکن، میرسد
دیده فرو پوش، چو دُر در صدف تا نشوی تیر بلا را هدف
2- از نظر مفسیرین اولیةاسلام، غض ابصار، به معنای کوتاه کردن چشم، در نگاه به چهره؛ و حفظ فروج، مربوط به ستر عورت است.[18]
بنابراین، تمام اندام زن، باید محفوظ و مستور باشد؛ و هر نوع نگاهی به آن، حرام است مگر در مورد چهره و دستها تا مچ که بنا به ضرورت معاشرت، پوشاندن آن واجب نیست. اما نگاه هوسآلود به آن حرام است. و نگاهِ عادی هم، باید کوتاه گردد؛ و به تعبیر فقهاء، احتیاط بکار برده شود.
3- از جمله « ذلِکَ اَزکی لَهُم»، میتوان دریافت که نگاهداشتن چشم از نظر به نامحرم، مهمترین راه برای رسیدن به تزکیه و تقوای و پاکدامنی است.
4- جمله: «اِنَّ اللهَ خبیرِ بِما یَصْنَعونَ» بیانگر مراقبت و آگاهی خداوند، در این آزمون الهی است، از آنچه بندگان در نهان و آشکار، انجام میدهند. نگاههای اختیاری و غیر اختیاری و نگاههای آلوده و غیر آلوده و تقوی در نگاه را، خداوند میداند؛ و در برابر هر کدام پاداش یا کیفر مناسب، منظور میدارد. همچنین کلمه «بما یصنعون» (آنچه را میسازند)، نشانگر نظارت الهی بر صنعت و ساخت لباس ظاهری است که با حدود و اندازه و الگوی شرع، میتواند تبدیل به لباس تقوی شود، و میتواند با خارج شدن از حدود شرع به لباس شیطان و مسرفین، مبدل گردد.
قسمت دوم: تقوی در زینت
زنان، باید در اشکار کردن زینتهای خود، بپرهیزند. «وَلا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ»، زینت در قرآن بر سه گونه است:
1. زینت باطنی، مانند علم و تقوی
2. زینت طبیعی، یا زیبایی اندام.
3. زینت مصنوعی، یا زیورآلات.
در آیه مورد بحث، نظرات گوناگونی، توسط مفسرین، ارائه شده که بهترین آنها، این است که بانوان، نباید زیور آلات پوشیده خود را آشکار سازند؛ و به طریق اولی، اندام و محل زینت را. چرا که نشان دادن زیور آلاتِ جدا و خارج از بدن، اشکالی ندارد. (ر.ک: به تفسیر الکشاف زمخشری و مجمع البیان طبرسی)
قسمت سوم: تقوی در نگاه به چهره و دستها
از استثنای اول، (الا ما ظَهَرَ منها، بجز زینتهایی که اشکار است)، میتوان استفاده کرد که زینتهای بانوان، بر دو نوع است: زینتهای نهان؛ و زینتهای آشکار، پوشیدن نوع اول، واجب است. اما پوشیدن نوع دوم، واجب نیست. مفسیرین زینتهای نهان و آشکار را به گونههای مختلف تفسیر کردهاند؛
ردیف |
تفاسیر |
زینتهای نهان (وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ) |
(ِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) زینتهای آشکار و ظاهر |
|
تفسیر ابن عباس |
مانند دستبند، تسمه جواهرنشان که زنان حمایل خود میکنند. |
لباسهای ظاهر و رو |
2 |
ابن مسعود. ر.ک: مجمع البیان: 5/37 |
خلخال، گوشواره و دستبند |
لباس رو |
3 |
قتاده: ر.ک: مجمع البیان |
|
سورمه، دستبند، انگشتر |
|
ضحاک و عطا: ر.ک: مجمع البیان |
|
چهره و دستها |
5 |
زمخشری: کشاف 3/231 |
خلخال، بازوبند، گردنبند، کمربند |
انگشتر، حلقه، سرمه و خضاب |
6 |
فخررازی، تفسیر کبیر 23/205 |
|
آرایش ساده صورت و دستها مانند خالکوبی، خضاب و انگشتر همچنین لباس |
|
تفسیر حسینی ص 776 |
آرایش و جامههای رنگارنگ |
انگشتر، اطراف لباس، سرمه چشم، و خضاب دست |
8 |
تفسیر القمی از امام باقر (ع) 2/101 |
|
لباس، سورمه، انگشتر، خضاب دست، دستبند |
9 |
تفسیر الصافی از وسائل الشیعه از امام صادق (ع) 3/25 |
|
سورمه و انگشتر |
10 |
تفسیرالمیزان، 13/111 به نقل از امام صادق(ع) |
اندام و مواضع زینت |
چهره، دستها و قدمها |
بسیاری از علمای شیعه و سنی زینت را شامل بدن دانسته و میگویند همه بدن زن باید پوشیده شود مگر پوشاندن صورت و دست ساده و طبیعی که در آیه استناد شده واجب نیست. اما کشف صورت آرایش شده و دستهای آراسته جایز نیست.[19] و بعضی کلمه «زینت» در قرآن را شامل بدن ندانسته میگویند زینت چیزی است که با آن بدن را میآرایند[20] البته وقتی پوشاندن زینت واجب بود، پوشاندن مواضع زینت به طریق اولی واجب است.
تقوی در پوشش سینه و گردن
به دنبال استثناء چهره و دستها تا مچ، میفرماید:
«وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ»
یعنی باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. زنان عرب، معمولاً پیراهنهایی میپوشیدند که گریبانهایشان باز بود. دور گردن و سینه را نمیپوشاندند و جلوی سینه و گردن، نمایان میشد. چنان که در تفاسیر شیعه و سنی در شأن نزول این آیه، آمده است که:
روزی در هوای گرم مدینه، زنی جوان در حالی که طبق معمول، روسری خود را به پشت گردن، انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود، از کوچه عبور میکرد... این ماجرا به گوش پیغمبر رسید. در این باره آیه فوق، نازل شد که:
«به مردان با ایمان بگو: نگاه خود را کوتاه کنند و به زنان با ایمان بگو: که روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش، قرار دهند...[21]
تقوی در آشکار ساختن زینت بطور غیرمستقیم
به دنبال استثناء محارم دهگانه که پوشاندن زینت از آنها، واجب نیست، مسئلة تقوی در آشکار ساختن صدای زیور آلات را سفارش میکند. و میفرماید:
«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ»
(زنان، پاهای خود را به زمین نزنند، تا زینتهای پنهانشان، دانسته شود).
زنان عرب، معمولاً خلخال بپا میکردند. و برای اینکه دیگران بفهمند که آنها، خلخال قیمتی و متعدد بپا دارند، پاهای خود را محکم بر زمین میکوفتند.
از این آیه، میتوان استفاده کرد که هر چیزی که موجب جلب توجه مردان، مخصوصاً بیماردلان میگردد، مانند: بکار بردن عطرهای تند و آرایش و به صدا درآوردن النگوها و نمایاندن اندام، با پوشانیدن لباسهای تنگ و نازک و آشکار ساختن غیر مستقیم زینتها، یا خارج ساختن صوت، از حالت ساده، یا برداشتن ابرو و انداختن بند، جایز نیست.[22]
همچنان که باید، از نازک کردن صدا و کرشمه در گفتار، بپرهیزند:
«فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»
(در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد.)
5- ارزش و اهمیت حجاب در قرآن
1. قرآن، زنان ایدهآل را که در بهشت، جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه نموده، میفرماید: «کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»[23]
و یا آنان را به جواهرات اصلی، چون یاقوت و مرجان، تشبیه میکند که جواهرفروشان، آنها را در پوششی مخصوص، قرار میدهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند. و از قدر و ارزش و اهمیت آنها کاسته نشود.
«فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ»
در آنجا، زنان زیبا و با حیا هستند که پیش از آنان، دست هیچکس به آنها نرسیده، گویی یاقوت و مرجانند.[24]
بنابراین حجاب، کمال و وقار زن بوده، نشانگر ارزش و اصالت وی، میباشد؛ و خداوند پاداش عظیم و بیکرانی را برای زنان تقوی پیشه و پاکدامن، مقرر داشته چنانکه حضرت مریم (ع) در بحبوبة جوانی و عشق و زیبایی، خدا را بر هوی و هوسها، برگزید؛ و خداوند در برابر این پاکدامنی و تقوی، از روح قدسی خویش در وی بدمید؛ و او را بر زنان جهان برگزید و سیّده زنان جهان گردید که: «وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ»
مگر نه حرت صدیقه، دخت پیغمبر
|
|
فکند بالش رفعت، فراز چرخ بلند؟!
|
مگر نه مریم، با نفس خود مجاهده کرد
|
|
سپس مر او را با روح قدس شد پیوند؟! |
مگر نه آسیه، شد در خشوع بیهمتا
|
|
مگر نه رابعه، بُد[25] در خضوع بیمانند؟! |
اگر به تأنیث از قدر مردمان میکاست
|
|
خدا به شمس نمیخورد در نبی سوگند!*
|
زنان، فراخور مدحند و لایق تمجید
|
|
که امهات کمالند و مستحق پسند
|
خداشناس و نصیحتپذیر و شویپرست
|
|
خدا از ایشان خشنود و بندگان خرسند |
و مریم دختر عمران، (نمونه ایمان بود) که دامن خود را پاکیزه، نگاهداشت. و در اثر آن، روح قدسی خویشع در او بدمیدیم. (و نیز در اثر اینکه) کلمات پروردگار خود و کتب آسمانی او را با کمال ایمان تصدیق کرد، و از بندگان مطیع خدا بود.