كلمات كليدي : سيبرنتيك، اطلاع پردازي، فرمانش، فضاي سيبرنتيك، نوربرت واينر
نویسنده : مصطفي همداني
واژه "Cybernetics" در زبان فارسی به فرمانشناسی، فرمانششناسی (بررسی اندامهای مهارگر بدن بهویژه سر و مغز و اعصاب) و علم شناخت رباتها و کاربرد کامپیوتر ترجمه شده است.[1]
کاظم معتمدنژاد معتقد است: «پیداکردن یک اصطلاح فارسی که به طور دقیق معنای سیبرنتیک را بیان کند بسیار دشوار است و به همین سبب در ایران معمولاً همان کلمه "سیبرنتیک" زبانهای لاتین به کار میرود. شاید بتوان معادل فارسی آن را علم "هدایت و کنترل" یا "خودفرمایی" انتخاب کرد، هر چند که این دو اصطلاح هم ابهام و نارسایی دارند.»[2]
واژه "Cybernetic" دارای ریشه یونانی است. معنای اصلی آن در زبان یونانی فرمانروایی و حکومت است و در آثار افلاطون فیلسوف مشهور یونان نیز به همین معنا به کار رفته است. در زبانهای اروپایی هم کلمه سیبرنتیک برای اولینبار در سال 1834 بهوسیله آندره آمپر (Andre Ampere) فیزیکدان معروف فرانسوی، در طبقهبندی علوم به معنای حکومت و شعبهای از علم سیاست استعمال شده است.[3]
مبتکر علم جدید سیبرنتیک نوربرت واینر (Norbert Wiener: 1894-1964) دانشمند آلمانیالاصل آمریکاست که نخستین کتاب خود را به همین نام در سال 1947 منتشر کرد و در سالهای بعد آن را تکمیل نمود.[4] وی اصطلاح سیبرنتیک (علم فرمانش) را بهعنوان مطالعه ساختار و کارکرد نظامهای خبرپردازی (اطلاعپردازی) تعریف کرد. او به چگونگی ثبت، پردازش، و انتقال نظامهای ماشینی و زیستشناختی علاقه داشت. علاقهمندی ویژه واینر بر نظامهای کنترلی خودکار به نام مکانیسمهای فرمانیار متمرکز بود.[5]
تعریف سیبرنتیک
معتمدنژاد معتقد است سیبرنتیک اکنون نیز تا حدودی همان مفهوم قدیم را حفظ کرده و معرف علمی است که به انسان یا ماشین خودکار، امکان حکومت کردن و فرمان دادن میدهد. واینر، سیبرنتیک را «علم کنترل و انتقال پیامها نزد انسان و ماشینها» معرفی میکند. وی در علم سیبرنتیک ضمن استفاده از "تئوری ریاضی اطلاع" حوزه عمل این تئوری را گسترش میدهد و خود نیز تئوری "بازگشت" اطلاع را بر آن میافزاید.[6]
سیبرنتیک در ارتباط با نظریه اطلاعپردازی[7]
اساس سیبرنتیک را نظریه علایم، پیامها و اطلاعات تشکیل میدهد. تنظیم هر عملکرد و راهبری انطباقپذیر هر کردار، مستلزم اطلاع، دریافت و استفاده از پیامهایی است که با آن عملکرد مرتبط میشوند و امکان تصحیح کردار را فراهم میسازند.
تدارک اطلاعات و معلومات بهوسیله ماشینهای خودکار، "اطلاعپردازی" نامیده میشود. سیبرنتیک نیز مبتنیبر نظریه اطلاع است. و علم سیبرنتیک که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم همزمان با تئوری اطلاع مورد توجه قرار گرفت، مکمل این تئوری و علم اطلاعپردازی است.
روح سیبرنتیک
اساساً سایبرنتیک روشها و مفاهیم فیزیک را به کار میگیرد. این مفاهیم دارای مزیت دقت بوده و فراتر از آن، بدون ابهامند،[8] و بر اساس همین دقت است که، دستور دادن در زمان مقتضی، با توجه به وسایل موجود و هدف و برنامه عمل، به کار گرفته میشود تا طرز کار سازمانهای مختلف و ماشینهای صنعتی را طوری تنظیم کرد که خود به خود با استفاده از اطلاعات پیاپی خارجی یا داخلی، وظایف خود را انجام دهند. این است یک روش فکری سیبرنتیکی. بدین ترتیب تهیه و تنظیم پیامها و اطلاعات و منتقل کردن و به جریان انداختن و کنترل آنها، در سیبرنتیک اهمیت فراوان دارند و به همین سبب سیبرنتیک را میتوان مکمل تئوری اطلاع و اطلاعپردازی دانست.[9]
تحلیل چرخه خودفرمانی در سیبرنتیک
مکانیسم فرمانیار، نظامی است که درونداد را با نوعی معیار یا حالت مطلوب مقایسه میکند و اگر بین ایندو اختلافی وجود داشته باشد، اعمال اصلاحی بیشتری انجام میگیرد. این جریان ادامه مییابد تا اینکه بین درونداد و حالت مطلوب هماهنگی ایجاد شود.[10]
به عبارت مفصل یک آرایش مبتنیبر سیبرنتیک، شامل واحد کنترل است که از مجموعه تجهیزاتی (ساخت مدارها) که اطلاعات را جمعآوری و تعبیه و تنظیم میکند، تشکیل میشود. این واحد، اخبار را تأویل میکند و شاخصهای حاصل از اطلاعات را به صورت دستورات فرماندهی درمیآورد. سپس، دستگاه حاصل، فرمان تعبیه شده را به اعضا و عناصر گوناگون اجرایی منتقل میکند. این فرایند، با برخورداری از آن ساز و کاری مغزی به کار میپردازند که دارای اثرات بازخوردی(Feed-Back) هستند، به این معنی که اثرات، بار دیگر به صورت اطلاعات، وارد نظام میشوند و این اطلاعات نیز به نوبه خود در جهت تصحیح و یا اصلاح کار عوامل تعیینکننده، مورد تعبیه قرار میگیرد.[11]
هدایت خودکار هواپیما و ترموستات مثالهایی از مکانیسم فرمانیار هستند. مثالی دیگر در شکل زیر آمده است:[12]
کاربردهای سیبرنتیک
سیبرنتیک، در زمینههای بسیاری به کار میرود، از دستگاههای خودکار گرفته تا عملشناسی یا دانش عمل انسانی(Praxeology) .[13] در حال حاضر سیبرنتیک مانند یک چهار راه بزرگ علمی است که متخصصان علوم گوناگون از آن استفاده میکنند.[14]
1) کاربرد سیبرنتیک در علوم رایانه، رباتیک و اتوماسیون؛ سیبرنتیک بهعنوان یک روش علمی به انسانها یا دستگاههای خودکار امکان میدهد که فرمانروایی کنند، برنامههای خود را کنترل نمایند و در چارچوب منابع تکنیکی نوین به هدفهای مورد نظر نایل گردند و تا خودکاری کامل پیش بروند.
این علم در سالهای اخیر به انسان امکان داده است اطلاعات و معلومات فکری خود را به کمک دستگاههای مخصوص شمارگر و حسابگر توسعه دهد، ماشینهای صنعتی بزرگ خودکار تهیه کند، حرکت وسایل حمل و نقل هوایی و دریایی و زمینی را کنترل نماید، سلاحهای گوناگون هدایتشونده بسازد، به اسرار فضا آگاهی یابد و به کرات آسمانی قدم بگذارد.[15]
2) کاربرد سیبرنتیک در علوم اجتماعی و ارتباطات؛ مسائل اجتماعی و انسانی بسیاری را میتوان با استفاده از سیبرنتیک مورد بررسی و علاج قرار داد، مخصوصاً مسائلی که با عمل و تصمیمگیری مربوطند؛ خواه زمانی که عمل انسان به طور غیرمستقیم معطوف به هدفی دقیق است که ما را مجبور بدان میسازد شمار بسیاری از علتها و معلولهای به هم پیوسته را به حرکت درآوریم، خواه زمانی که وضع بیرونی در جریان عمل تغییراتی ایجاد کند، علیالخصوص در مواردی که، خود عمل، این تغییرات را برانگیزد.
بعضی از کارشناسان سیبرنتیک، نظیر مولز (Moles) سخن از روششناسی سیبرنتیک و ماشینهای اندیشمندی میرانند که «با استفاده از فنون ارتباطی، حل مسائل اساسی مرتبط با آگاهی و تصمیمگیری در دستگاههای اجتماعی را عهده میگیرند.»[16]
موارد استفاده سیبرنتیک در ارتباطات بیشتر از لحاظ طرز جریان پیام و تأثیر آن برگیرنده پیام اهمیت پیدا میکند. طبقهبندی عناصر ارتباط و تجزیه و تحلیل آنها از جمله نتایج گسترش روشهای سیبرنتیک در علوم ارتباطات میباشند.[17]
کلیترین رویکرد نظری در ارتباطات، نظریه سیستم است. نظریه سیستم و دو شاخه وابسته به آن (یعنی سایبرنتیک و نظریه اطلاعرسانی) ارائه کننده دیدگاه وسیعی از نحوه نگرش به دنیا هستند. نظریه سیستم با بخشهایی از سازمان در ارتباط است، سیبرنتیک با کنترل و نظمبخشی از سیستمها سروکار دارد و نظریه اطلاعرسانی به اندازهگیری و انتقال علائم توجه دارد.[18]
3) کاربرد سایبرنتیک در روانشناسی و علوم رفتاری؛ علم سایبرنتیک به زحمت میتواند توجه روانپزشک دارای ذهنیت علمی را برای مطالعاتی که تنها مربوط به کارکردهای ویژه مغز است، به خود جلب نکند. سایبرنتیک سوالهایی از این قبیل مطرح میکند: مغز چه مقدار اطلاعات دریافت کرده است؟ نشانهها چه ترکیباتی را ایجاد کردند؟ چه خاطرههایی به موضوع مربوطند؟ کدام الگوی عمل سازگار خواهد بود؟[19]
به زبان سیبرنتیک، انسانها را میتوان مکانیسمهای فرمانیار به حساب آورد که اطلاعات حاصل از محیط را با اطلاعات بهینه مقایسه میکنند. اگر بین ایندو اختلاف وجود داشته باشد، انسان بر محیط خود عمل میکند تا دورنداد را به صورت بهینه (یا دستکم قابل قبول) درآورد. نتایج فعالیتهای مختلف درباره اثربخشی آن فعالیتها در کاهش یا حذف تفاوت بین دورنداد و آنچه بهینه تلقی میشود بازخورد فراهم میآورد. بخش اعظم آنچه اکنون روانشناسی خبرپردازی [=اطلاعپردازی] نام دارد مستقیماً از اندیشه سیبرنتیک واینر (1948) اقتباس شده است.[20]
فضای سایبر (Cyber Space)[21]
فضای سایبر (Cyber Space) واژهای است که در توصیف فضایی به کار میرود که از تلاقی شبکههای الکترونیکی ارتباطی مانند اینترنت به وجود میآید و ارتباط از طریق رایانه را میان تعدادی از افراد پراکنده در نقاط مختلف دنیا امکانپذیر میسازد و این فضا ماهیتی عمومی (حوزه عمومی) دارد. جایی که افراد میتوانند باهم دیدار کنند، به تبادل اندیشه بپردازند، در اطلاعات سهیم شوند، حمایت اجتماعی به دست آورند، تجارت کنند، رسانه هنری ایجاد کنند، بازی کنند و یا به بحث سیاسی بپردازند. برای تحقق این تعامل انسانی حضور فیزیکی افراد ضروری نیست، بلکه ماهیت اصلی آن پیوند متقابل میلیونها انسان در سراسر جهان از طرقی مانند نامه الکترونیک، شبکههای خبری، شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی، و اتاقهای گفتگو(Chat) میباشد.
واژه(Cyberspace) همراه با متون علمی مرتبط با جامعه الکترونیک مورد استناد و استفاده فراوان قرار گرفته است و این واژه خود از کلمه سیبرنتیک (Cybernetics) گرفته شده است.
فضای سیبرنتیک را میتوان به یک سرزمین مجازی دارای زندگیهای مجازی و جامعههای مجازی تشبیه کرد، چرا که زندگی و جامعهها با همان درجه از واقعیت فیزیکی جامعههای واقعی وجود ندارند. با حضور فضای سیبرنتیک، مجازی جایگزین واقعی میشود و با اینکه گونهای موجودیت فیزیکی در فضای سایبرنتیک وجود دارد، اما ماهیت فیزیکی آن خلق شده است. مجازی واژهای است که برای نامیدن و خلق انواع آشنای فضای فیزیکی در فضای سایبرنتیک به کار میرود.