كلمات كليدي : شعر آزاد، ملكالشعراي بهار ، نيما يوشيج
نویسنده : مهدي زيركي
شعر آزاد که در دهههای اخیر تحت تأثیر شعر معاصر اروپا به ویژه فرانسه در زبان فارسی راه یافته است، شعری است که منطبق با یکی از وزنهای عروضی قدیم سروده میشود اما به جهت نیازهای معنایی، مصرعها (پارهها) در آن کوتاه یا بلند میشود.
شعر فارسی از نظر محتوا و موضوع تقریباً هم زمان با نهضت مشروطیت دچار گردید سپس این تحول که قالبهای خاص شعری را به وجود آورد با افرادی چون علیاکبر دهخدا و پس از وی ملکالشعرای بهار و ابوالقاسم لاهوتی شروع و ادامه پیدا کرد که با دو بیتیهای پیوستهای (چهار پاره) تا سال 1320 یکی از قالبهای رایج شعر فارسی را پدید آوردند. رایجترین شکل چهار پاره آن بود که فقط مصرعهای سمت چپ، قافیه داشته باشند.
در سال 1318 نیما یوشیج با انتشار اشعاری در مجله موسیقی شعر نو یا نیمایی را پدید آورد که علاوه بر تازگی در تشبیهات، قواعد و عروض شعری قدیم را دربر نداشت.
گفتنی است که شکستن وزن و کم کردن در تعداد ارکان شعر به زمانهای بسیار دور باز میگردد. چنانچه خواجه نصیر در تعریف وزن، آن را به دو نوع حقیقی و غیرحقیقی تقسیم میکند که مراد وی از وزن حقیقی، وزن کامل و تام و از وزن غیرحقیقی، وزن شکسته و ناقص بوده است.
از شعرای آزاد میتوان هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، پروین دولت آبادی، سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث را نام برد.
ویژگیهای شعر آزاد:
1) در این قالب شعری، شاعر از بحر برگزیده خارج نمیشود اما بسته به مضامینی که به کار میبرد، میتواند وزنهای مختلفی را به کار برد. چنانچه در به کار بردن قافیه نیز آزاد است. لذا لازم نیست برای پرکردن وزن یا قافیه از کلمات زاید استفاده کند. شاعر میتواند به تناسب معنی مقصود، وزنی را به دلخواه در بحری واحد اختیار کند پس شعر آزاد نیز لزوما دارای وزن میباشد. نیما خود میگوید:
«وزن است که شعر را متشکل و مکمل میکند... من وزن را چه بر طبق کلاسیک و چه بر طبق قواعدی که شعر آزاد را به وجود میآورد لازم و حتم میدانم»
2) تقسیم شدن شعر به بندهایی که هر کدام از پارههایی درست شده است و اگر وزنی در شعر دیده شود، از موزون بودن همین پارههاست. به این پایهها میتوان مصرع نام نهاد.
3) قافیه در صورتی تغییر میکند که یا مطلب عوض شود یا ضرورت موسیقیائی آن را ایجاب کند.
4) وحدت قالب وجود ندارد و وحدت اندیشه و تصویرگری و نیز مضامین است که طول بندها و پارهها را تعیین میکند.
5) عدم قید تساوی وزن در مصرعهای مختلف، بدین صورت که هر پاره وزن خاص خود را دارد.
6) شعر نو در قالب یا وزن هجایی است بر خلاف شعر قدیم که دارای اوزان و بحر بود.
نیما ــ که گاه شعر نو را منسوب به وی کرده شعر نیمائی بدان اطلاق میکنند ــ شعر را در یک بحر عروضی میسراید و هر مصرع را بسته به طول مصرع و نیاز خود برای ادای مضمون بر یک رکن از آن بحر یا بیشتر میسراید. او گاه با تکرار بخشی از ارکان بحر را میافزاید.