دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اشون ašavan

No image
اشون ašavan

كلمات كليدي : اشون، اشه، پارسا، فروهر، دروغ

نویسنده : اميرعمادالدين صدري

واژه اشون

در اوستایی ašavan- و در فارسی باستان artāvan- آمده است. واژه "فارسی میانه" کتیبه‌ای ̓rt̓dyhy را قابل مقایسه با اشون دانسته‌اند. در پارتی و فارسی میانه مانوی به صورت ̓rd̓w /ardāw/ به معنای "دادگر، درستکار" آمده است. در فارسی میانه زرتشتی ahlaw و ašō به معنای "پرهیزکار، درستکار، صالح، نیکوکار" آمده‌اند. در برهان قاطع درباره دو واژه "اشو" و "اهلبوب" آمده است که «به لغت زند و پازند، بهشتی را گویند که در مقابل دوزخی است».[1]

اشون در اوستا

ašavan- همریشه با ṛtāvan- سنسکریت است و برابر آن در زند ahlaw و در ترجمه سنسکریت puṇyātmā- «راستکار،مقدس» و muktātmā- و muktimān- آمده است.

بارتلمه برای اشون سه معنا آورده است:

ا- پیرو اشه و نیکوکار. این معنی هم در اوستای گاهانی و هم در اوستای نو به کار رفته است. در گاهان بیشتر اشون در برابر "درگونت" (پیرو دروغ) می‌آید.

در اوستای نو افزون بر کاربرد بالا در حالت مفعول‌معه با واژه‌های nar- و nāirī- می‌آید. همچنین در اوستای نو در حالت جمع اضافی با واژه fravaši- به کار می‌رود و این عبارت فروهرهای اشونان در بخشهایی گوناگون ستوده شده است . فروهرهای اشونان در های 1بند 18 و های 3بند 21 و های 4 بند 24و های 7 بند22 و های 23 بند 4 و های 24 بند 33 به صورت فروهرهای چیر (=غالب) پیروزگر اشونان به کار رفته است و در های 2 بند 11 و های 6 بند 19 و های 17 بندهای 5 و 18 و های 26 بند 1 به صورت فروهران نیک توانای اشونان.

2- مقدس. اشون در این معنی تنها در اوستای نو به عنوان صفت برای اهوره‌مزدا و ایزدان به کار رفته است. در پرسشهای زرتشت از اهورامزدا (مانند وندیداد فرگرد سوم، بند یکم) اهوره‌مزدا با صفت اشون خطاب می‌شود.

3- بهشتی. اشون در این معنی تنها در اوستای نو به کار رفته است.[2]

اشون در نوشته‌های فارسی باستان

در فارسی باستان، واژه artāvan- تنها در کتیبه دیوه (کتیبه‌ای که در آن خشایارشا از مبارزه با دیوپرستی سخن می‌راند و به XPh نیز نام‌گذاری شده است) به کار رفته است. در سطرهای 47 و 48 کتیبه دیوه آمده است:

«هنگام زندگی شاد باشم و هنگام مردن artāvan- باشم».

بیلی و هرتسفلد، واژه‌ی ahlaw در فارسی میانه را مربوط با روان مردگان می‌دانند. در یسنا، های16، بند 7 آمده است:

«برزنهای درخشان اشه را می ستاییم، در جاییکه روان مردگان آرام گیرند، فروهرهای اشونان؛ بهترین جهان اشونان را می‌ستاییم که بخشنده همه‌گونه آسایش است». بهترین جهان همان بهشت است و ساکنان آن روانهای مردگانند که همان artāvan- به کار رفته در کتیبه "دیوه" خشایارشا است.

در اوستا فروهرهای اشونان هم برای زندگان به کار می‌رود و هم برای مردگان. در فارسی باستان artāvan- تنها برای مردگان به معنای بهشتی به کار رفته است. در بند فوق‌الذکر اوستا، اشون به همان معنای artāvan- فارسی باستان است. معنی «بهشتی» برای اشون بر خلاف معنی اصلی اشون در دین زرتشتی نیست بلکه نوعی تخصیص‌یافتگی معنایی است. بازمانده این پدیده را می‌توان در آسی idauæg- (بازمانده artāvan- فارسی باستان) و "اشو و اهلبوب" فارسی‌نو مشاهده کرد. کاربرد artāvan- در معنای بهشتی نوآوری خشاریا در نوشته‌های فارسی باستان است.

پیشتر از خشایارشا همین عبارت کتیبه دیوه در سطرهای 19 و 35 ستون پنجم کتیبه‌ی بیستون از داریوش بزرگ دیده می‌شود، با این تفاوت که در آن آمده است که:

«خوشبختی برای او باشد هم در زندگی هم در زمان مردن». نکته دیگر اینست که در اوستا در برابر اشون واژه درگونت به کار می‌رود ولی در فارسی باستان واژه‌ای در برابر artāvan- نداریم. نیبرگ می‌گوید: «در کاربرد artāvan- که به معنای رستگاری پس از مرگ باید باشد، یک تحول اصلی پارسی از مفهوم ارته پدیدار می‌شود که از اوستا مستقل است.

هرودوت می‌نویسد پارسیان روزگاری خود را ارته یوی artaioi می‌نامیدند و مردمی که پیرامون آنان می‌زیستند ایشان را بدین نام می‌خواندند، و یک فرهنگ‌نویس یونانی گزارش می‌دهد که پارسیها، پهلوانان نیمه‌خدا را "ارته یوی" می‌نامیدند. پهلوانان را در اینجا باید به معنایی گرفت که یونانیان این واژه را در باور ملی خود می‌گرفتند، یعنی درگذشتگان بزرگ، روان پدران، ارواح.

بستگی این واژه ارته یوی و ارته اکنون با واژه‌ای که به تازگی یافته شده یعنی "ارتاون" (رستگار) به خوبی روشن شده است و این معنایی است که با واژه همانند فارسی میانه اش یعنی اهرو می‌تواند سازگار باشد. پس "ارته" واژه‌ی هم معنا نزد مردم پارس برای فره‌وشی در شرق است.

مفهوم نخستین نزد پارسها به این معنا چنان جا افتاده و دومی به عکس چنان ناآشنا بود که به هنگام فراهم آوردن نسخه ویژه فارسی باستان از یک سالنامه مزدیسنی که نخستین ماه آن به فره‌وشیها پیشکش شده است، به جای آن حالت اضافه جمع ارته را گذاشته‌اند».[3]

مقاله

نویسنده اميرعمادالدين صدري
جایگاه در درختواره ادیان غیرابراهیمی - زردشتی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

انسان و اصالت آموزه‌های عرفانی

انسان و اصالت آموزه‌های عرفانی

مقاله حاضر ضمن توجّه به این امر، به خوانش انتقادی کتاب تصوف اسلامی، رابطه انسان و خدا اثر نیکلسون می‌پردازد.
گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

ظهور باورهای انسان‌گرایانه در بسیاری از تعالیم معنویت‌گرایی جدید قابل پیگیری است. اما به گمان نگارنده، بهره‌مندی و اصالت این رویکرد در مجموع تعالیم دونالد والش با شدت بیشتری همراه است، علت این ادعا نهفته در نحوه‌ی بیان و نظام تعالیم والش است...
معنویت انسان‌انگار در افکار دیپاک چوپرا

معنویت انسان‌انگار در افکار دیپاک چوپرا

نوشتار حاضر جستاري در نگرش‌ معنويت انسان انگار ديپاك چوپرا است، براي اثبات اين سخن، نيم‌نگاهي نيز به مباني هستي‌شناسي وي شده است.
نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

این مقاله به نقد و بررسی انسان ایده‌آل از منظر پائولوكوئيلو می‌پردازد که وی آن را در قهرمان‌های داستانیش جلوه‌گر ساخته است.
جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

مسئله اصلي در اين نوشتار جايگاه انسان كامل در قوس صعود و مقام‌های اثباتي اوست. البته پيش از آن به مهم‌ترین ویژگی‌های انسان كامل اشاره می‌کنیم سپس به كاركرد سلوكي او می‌پردازیم...

پر بازدیدترین ها

گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

گذری بر انسان‌گرایی دونالد والش

ظهور باورهای انسان‌گرایانه در بسیاری از تعالیم معنویت‌گرایی جدید قابل پیگیری است. اما به گمان نگارنده، بهره‌مندی و اصالت این رویکرد در مجموع تعالیم دونالد والش با شدت بیشتری همراه است، علت این ادعا نهفته در نحوه‌ی بیان و نظام تعالیم والش است...
نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

نقد و بررسی ویژگی‌های انسان ایده‌آل از منظر پائولوکوئیلو

این مقاله به نقد و بررسی انسان ایده‌آل از منظر پائولوكوئيلو می‌پردازد که وی آن را در قهرمان‌های داستانیش جلوه‌گر ساخته است.
جایگاه انسان در نظام هستی

جایگاه انسان در نظام هستی

عرفا براي نظام هستي مرتبه‌هایی یاد می‌کنند؛ اما در يک تقسيم کلي آن را به حضرات الهيه، کونيه و کون جامع تقسيم کرده‌اند. هدف اصلي از آفرينش «جلا و استجلاي حق» است و کمال آن دو با انسان کامل محقق مي‌شود. مقصود از کون جامع، انسان است که با وجود وحداني، جامع تمام تعين‌های حقي و خلقي است.
انسان و اصالت آموزه‌های عرفانی

انسان و اصالت آموزه‌های عرفانی

مقاله حاضر ضمن توجّه به این امر، به خوانش انتقادی کتاب تصوف اسلامی، رابطه انسان و خدا اثر نیکلسون می‌پردازد.
جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی

مسئله اصلي در اين نوشتار جايگاه انسان كامل در قوس صعود و مقام‌های اثباتي اوست. البته پيش از آن به مهم‌ترین ویژگی‌های انسان كامل اشاره می‌کنیم سپس به كاركرد سلوكي او می‌پردازیم...
Powered by TayaCMS