كلمات كليدي : شهر آشوب، عالم آشوب، دهر آشوب و جهان آشوب مسعود سعد سلمان.
نویسنده : سمیه شیخزاده
شهر آشوب در لغت به معنی آشوبنده شهر است و کسی که در حسن و جمال فتنه شهری باشد؛ کسی که از حسن یا فساد خود نظم شهری را بر هم زند. در ادبیات فارسی، شهر آشوب در این معنا کاربرد فراوانی دارد و نمونههای آن بسیار است؛ مانند:
گر آن عیار شهرآشوب وقتی حال ما پرسد
بگو خوابش نمیگیرد به شب از دستت عیاران
(سعدی)
* * *
فغان کاین بومیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
(حافظ)
شهر آشوب، گونهای از شعر فارسی است که در دو معنا کاربرد دارد:
1- اشعاری که در مدح یا ذم مردم یک شهر سروده شود و موجب تحریک احساسات و عواطف آنها گردد؛
2- اشعاری که درباره صاحبان مشاغل و اصناف سروده شود.
گاهی شاعران از روی مبالغه به این گونه اشعار، عالم آشوب، دهر آشوب و جهان آشوب نیز گفتهاند.
قدیمیترین شعری که با عنوان شهر آشوب در تاریخ ادبیات فارسی ثبت شده است، مجموعهای 92 قطعه ای است که در دیوان مسعود سعد سلمان (438 – 515 هـ.ق) وجود دارد که در هر یک از این قطعات یکی از مشاغل و حرفهها توصیف شده است. اگرچه بیش از آن نیز از اشعاری با همین مضمون سروده شده بود، مثل ابیاتی از کارنامه بلخ اثر سنایی غزنوی، اما هیچ یک از آنها عنوان شهر آشوب به خود نگرفتند.
طول شهر آشوبهای مسعود سلمان متفاوت است و از دو تا نُه بیت تغییر میکند. به عنوان نمونه به شهر آشوبی که مسعود سعد در وصف پیشه آهنگری سروده است، توجه کنید:
اگر آهنگری است پیشته تو
با من ای دلربای، در ده تن
از دل خویش وز دلم برساز
از پی کار، کور، و آهن
کاهنی نیست سخت چون دل تو
کورهای نیست مردم چون دل من
در این نوع شهرآشوب،شاعر برای تلطیف شعر خود، پیشه ور مورد نظر را در جایگاه دلبر و معشوق خود قرار میدهد و به شعر خود، حال و هوایی عاشقانه و غنایی میبخشد:
تا به نقد جان، خباز من نان میدهد
عاشق بیچاره نان میگوید و جان میدهد
همان گونه که پیش از این گفتیم، نوع دیگر شهر آشوب، اشعاری است که در مدح یا ذم مردم یک شهر سروده میشود. نمونه مشهور این شهر آشوب، شعری است که فتوحی مروزی – شاعر قرن 6 هـ . ق. در هجو شهر بلخ سرود و آن را به انوری نسبت داد:
بلخ شهری است در آکنده به اوباش و رنود
در همه شهر و نواحیش یکی بخرد نیست
مردم بلخ، انوری را دستگیر کردند و وارونه بر خر نشاندند تا آنکه قاضی حمیدالدین بلخی – نویسنده مقامات حمیدی – او را نجات داد. انوری مجبور شد برای به دست آوردن دل مردم، در قصیدهای بلخ را بستاید و آن شعر را تکذیب نماید.
از همین ماجرا وجه تسمیه (علت نامگذاری) این نوع ادبی روشن میگردد؛ چرا که این اشعار با برانگیختن احساسات مردم یک شهر، سبب به هم خوردن نظم و آرامش آن شهر میشد. مردم خشمگین گاهی این عمل شاعر را با آزار و دستگیری او پاسخ میگفتند و گاهی با بریدن زبان و حتی کشتن او.
پس از مسعود سعد، تا حدود قرن 9 و 10 شهر آشوب در انزوا و سکوت به سر برد و شاعران کمتر به آن رغبت نشان دادند، اما در دوره صفوی، بار دیگر شهر آشوب در بین شاعران رواج یافت.
قالب
شاعران برای سرودن شهر آشوب، اکثر قالبهای شعری را تجربه کردهاند، از غزل و مثنوی و قصیده گرفته تا رباعی و قطعه؛ مثلاً میرزا طاهر وحید قزوینی، وزیر معروف صفوی (907 – 1147 هـ.ق) شهر آشوبی در قالب مثنوی سروده است. صنایع البدایع، نوشته سیفی بخارایی (شاعر قرن نهم)، شهر آشوبی است که در قالب غزل سروده شده است؛ مجمع الاصناف اثر لسانی شیرازی (شاعر قرن دهم) نیز در قالب رباعی است.
شهر آشوب سرایان
از دیگر شاعرانی که به سرودن شهر آشوب پرداختهاند، میتوان از این افراد یاد کرد: مهستی گنجوی، امیر خسرو دهلوی، نیکی اصفهانی، فیضی فیاضی،، شوریده شیرازی، داوری آرانی، کلیم کاشانی، بیدل دهلوی و فغفور لاهیجی.
شهر آشوبهای منثور
اگر چه شهر آشوبها غالباً منظوم هستند، اما گاهی به صورت منشور نیز آفریده شدهاند؛ از آن جمله است شهر آشوب شفیع اثر میرزا محمد شفیع (1105 – 1135 هـ.ق) که در دوران حکومت شاه سلطان حسین صفوی سروده شده است یا شهر آشوبی که از محمد طاهر نصرآبادی بر جای مانده است.
ارزش شهر آشوب
شهر آشوبها از نظر ادبی و هنری ارزش چندانی ندارند، اما گونهای از آن که درباره مشاغل و حرفههاست، میتواند منبع مناسبی برای مطالعات جامعهشناسی محسوب شود؛ چرا که این اشعار در بردارنده واژهها و اصطلاحات خاص مشاغل مختلف است و اطلاعات مفیدی درباره پیشههایی که در یک دوره رواج داشتهاند – و ممکن است امروز اثری از آنها باقی نباشد – در اختیار ما قرار میدهد. کتاب شهر آشوب تألیف آقای احمد گلچینمعانی اطلاعات جامعی درباره شهر آشوب در ادب فارسی ارائه کرده است.