كلمات كليدي : صافي هاي شناختي، طرحواره، تصورات قالبي، طرح هاي ذهني، نظريه ناآشكار شخصيت، مقوله بندي، روان شناسي اجتماعي
نویسنده : منيره دانايي
اطلاعات دریافتی از محیط اطرافمان معمولا از صافیهای شناختی که از قبل در ذهن ما وجود دارند، عبور میکنند. در واقع ما در برخورد با اطلاعات پیرامون مردم و رویدادهای اجتماعی منفعل عمل نمیکنیم، بلکه اطلاعات را با توجه به تجارب قبلیای که از دنیای اجتماعی داریم، تفسیر و سازماندهی میکنیم. ساختار و چارچوبهای شناختی ذهن ما شبکه درهم تنیده و یکپارچهای از اطلاعات مربوط به مفاهیم و موضوعات مختلف میباشد که عصارهای از تجارب ما در برخورد با موضوع مورد نظر میباشد. این ساختها به طرحهای ذهنی یا طرحوارهها معروفاند که شامل بازنماییهای مردم از دیگران و رویدادهای اجتماعی هستند. به عنوان مثال طرح ذهنی "سالمند" یا "پیر" مجموعه صفاتی همچون موی سفید، چهره شکسته، قد خمیده، راه رفتن با احتیاط و آرام میباشد.[1]
اهمیت طرحهای ذهنی
طرحهای ذهنی در فرآیند شناخت اجتماعی[2] نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند. در واقع هر زمان که با موقعیت جدیدی روبرو میشویم، آن را در پرتو اطلاعاتی که در ذهن خود از موقعیتهای گذشته داریم، تفسیر میکنیم. طرحهای ذهنی به ما کمک میکنند جنبههای مهم یک موقعیت را تشخیص دهیم و بتوانیم حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت پردازش کنیم. طرحهای ذهنی از جمله ابزارهای ذهن برای مقابله با انباشت اطلاعات هستند و به عنوان "صافیهای شناختی" عمل میکنند. این طرحها، فضاهای خالی بین اطلاعات ما را پر میکنند. اگر دقت کنیم متوجه میشویم گاه هنگام تعامل با دیگران، تمام کلمات و جملات آنان را نشنویم، اما مقصودشان را درمییابیم. در واقع طرحهای ذهنی، نقصان اطلاعات ما را تکمیل میکنند. همچنین طرحهای شناختی بر فرآیند توجه[3] تاثیر دارند.
ما بیشتر به اطلاعاتی توجه میکنیم که با انتظارات قبلی ما هماهنگی ندارند. مثلا از میان صدها نفری که در خیابان از کنار ما رد میشوند، توجه ما به افرادی بیشتر معطوف میشود که از لحاظ سر و وضع ظاهری و لباس با هنجارهای اجتماع تفاوت زیادی دارند، اما افرادی که لباس یا قیافهای موافق با عرف اجتماع دارند، توجه چندانی را جلب نمیکنند. یکی دیگر از مزایای طرحهای ذهنی تسهیل یادآوری است. غالبا حافظه[4] زمانی خوب عمل میکند که بتواند محفوظات خود را به صورت طرحهای ذهنی درآورد. در این صورت طرحها، بسیاری از جزئیات موقعیت را با خود به همراه خواهند داشت. کوهن[5] در یک آزمایش، فیلمی از یک زن را به تعدادی آزمودنی نشان داد. به برخی از آزمودنیها گفته شد که این زن پیشخدمت است و به برخی دیگر کتابدار معرفی شد. برخی از ویژگیهای این زن با طرح ذهنی کتابدار و برخی دیگر با طرح ذهنی پیشخدمت متناسب بود. پس از دیدن فیلم، از آزمودنیها خواسته شد جزئیات رفتارهای موجود در فیلم را به یاد بیاورند. آزمودنیها جزئیاتی را بهتر به خاطر میآوردند که با طرح ذهنیشان متناسب بود. البته باید خاطرنشان کرد که فقط جزئیات هماهنگ با طرح ذهنی یادآوری نشدند، بلکه هم جزئیات هماهنگ و هم جزئیات ناهماهنگ با طرح ذهنی بهتر از اطلاعات نامرتبط با طرحها یادآوری میشدند. گاهی بهخاطرآوردن اطلاعات ناقص طرح ذهنی، آسانتر از یادآوری اطلاعات هماهنگ با آن میباشد. در مواردی که طرح ذهنی بسیار ریشهدار و مستحکم است، یادآوری اطلاعات ناهماهنگ با طرح ذهنی آسانتر است. اما زمانی که طرح ذهنی از استحکام لازم برخوردار نیست، به خاطر آوردن اطلاعات هماهنگ با طرح راحتتر میباشد. بهطور مثال اگر شما یکی از دوستانتان را فردی مهربان و خوشبرخورد بدانید، اگر اتفاقا رفتار خشنی نشان دهد با احتمال بیشتری یادآوری خواهید کرد، اما اگر به تازگی با شخصی خشک و بیعاطفه آشنا شوید، رفتارهای خشک و رسمی او توجه خاص شما را جلب میکند و رفتارهایی که حاکی از صمیمیت اوست، نادیده گرفته میشود. این موارد حاکی از تاثیرات مهم طرحهای ذهنی بر جنبههای مختلف شناخت اجتماعی است.
با توجه به رابطه تنگاتنگی که میان شناخت اجتماعی و تعامل اجتماعی وجود دارد تا به تاثیرات طرحهای ذهنی بر تعامل اجتماعی نیز توجه کنیم؛ طرح ذهنی ما از یک عمل هر چه مطلوبتر باشد، به احتمال بیشتری خود ما نیز آن عمل را انجام میدهیم. مثلا اگر سیگار کشیدن را موجب آرامش روانی بدانیم، احتمالا در آینده جزو افراد سیگاری خواهیم بود، ولی اگر این عمل را تضییع حقوق دیگران و ضرر زدن به خود بدانیم، کمتر به سوی آن گرایش پیدا میکنیم. نمونه روشن این همبستگی را میتوان در نقش تصورات قالبی[6] در پیشداوری و تبعیض مشاهده کرد. در واقع رفتار تبعیضآمیز افراد، معمولا زاییده تصورات قالبی آنها میباشد.[7]
انواع طرحهای ذهنی
طرحهای ذهنی را میتوان در چهار دسته کلی جای داد: طرحهای مربوط به اشخاص، نقشها، وقایع و طرح ذهنی از "خود".
طرح ذهنی از اشخاص[8]
طرحی که از یک شخص در ذهن خود داریم شامل مجموعهای از صفات و ویژگیهای اوست. در صورتی میتوان بر این مجموعه صفات، نام طرح ذهنی نهاد که همه این ویژگیها به نوعی با یکدیگر مرتبط باشند. بدینمعنا که همه آنها را جنبههایی از شخصیت آن فرد بدانیم و آنها را صفاتی که به صورت اتفاقی مشاهده شده باشند، ندانیم. نوع خاصی از اینگونه طرحهای ذهنی "نظریه ناآشکار شخصیت"[9] نام دارد که در روانشناسی اجتماعی از اهمیت والایی برخوردار است.
بسیاری از مردم اعتقاد دارند که برخی صفات مانند مهربانی و باهوش بودن با هم همایند هستند. در یک تحقیق، از دانشجویان خواسته شد افرادی را که میشناسند توصیف کنند. در این توصیفات کلمات باهوش، مهربان، خودمحور، جاهطلب و تنبل بیش از کلمات دیگر بهکار رفته بود، اما همه این کلمات در مورد یک نفر بهکار نمیرفت. افرادی که باهوش توصیف میشدند معمولا مهربان نیز بودند ولی بهندرت این افراد به عنوان خودمحور توصیف میشدند. چون اغلب افراد از وجود چنین نظریهای در ذهن خود بیاطلاع هستند. به این نوع طرح ذهنی نظریه "ناآشکار" شخصیت گفته میشود.
از دیگر طرحهای ذهنی مربوط به اشخاص که در حوزه روانشناسی اجتماعی مهم است "تصورات قالبی" است. تصور قالبی، طرحی ذهنی است که در آن صفات خاصی به گروههایی از افراد اطلاق میشود، بدون آنکه تفاوتهای واقعی بین اعضای گروه در نظر گرفته شود. در برخی جوامع، سفیدپوستان درباره سیاهپوستان تصورات قالبی خاصی دارند. همچنین افراد برخی ملیتها درباره افراد سایر ملتها، نژادها، فرهنگها، مذهبها و حتی افراد جنس مخالف تصورات قالبی خاصی دارند. این قالبهای فکری گاه از واقعیت فاصله میگیرند و زمینه پیشداوری و تبعیض را فراهم میکنند.[10]
طرحهای ذهنی از نقشها[11]
طرحهای ذهنی که از نقشها در ذهن ایجاد میشوند، بیان میکنند که افراد در نقش و پایگاه خاص چه رفتارهایی خواهند داشت. هنگامی که شخصی را بر اساس یک نقش خاص مقولهبندی[12] میکنیم، انتظارات خود را برای تعاملهای آینده بر پایه قالبهای فکری ملازم با آن نقش استوار میکنیم. بهطور مثال ما طرح ذهنی خاصی از "استاد دانشگاه" داریم، یعنی با توجه به پایگاه اجتماعی استادی، از او انتظار داریم که درباره موضوعات درسی صحبت کند و به سوالات دانشجویان پاسخ دهد، اما انتظار نداریم که کالایی به ما بفروشد یا شعبدهبازی کند.[13]
طرحهای ذهنی از وقایع[14]
این نوع طرح ذهنی نشان میدهد که در یک موقعیت خاص، رخ دادن چه حوادثی انتظار میرود. مثلا طرح ذهنی رفتن به سالن غذاخوری را در نظر بگیرید. با توجه به این طرح انتظار دارید پیشخدمت بر سر میز غذا حاضر شود و سفارش شما را بپرسد و آن را برایتان بیاورد، اما انتظار ندارید در کنارتان بنشیند و مشغول گفتگو با شما شود.[15]
طرح ذهنی از خود[16]
اگر از شما بپرسند که آیا خود را فردی کمرو، خوشاخلاق و ... میدانید؟ در پاسخ دادن کمتر دچار مشکل میشوید. این بدان علت است که در طول زندگی فرصتهای بسیاری برای مشاهده رفتار و درک احساسات خود داشته و اطلاعات اجتماعی فراوانی از سوی دیگران دریافت کردهاید. براساس این تجارب، ما معمولا برداشتی از شخصیت خود در بسیاری از ابعاد داریم. البته هیچ کس نمیتواند ادعا کند که به همه ویژگیها و ابعاد مختلف شخصیت خود شناخت کامل دارد، اما بخش وسیعی از ویژگیهای خود را میشناسیم.[17]