دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد حسن مظفر

محمد حسن مظفر
محمد حسن مظفر

محمد حسن مظفر

(1301 - 1375 قمری)

عنوان مقاله: مدافع حریم تشیع

نویسنده: احسان فتاحی اردکانی

شیخ محمدحسن بن شیخ محمد بن شیخ عبدالله بن شیخ محمد بن شیخ احمد بن مظفر صیمری[1] جزائری، متکلم و ادیب و شاعر و زعیم دینی در 12 صفر سال 1301 قمری در نجف اشرف به دنیا آمد.

خاندان

نسب آل مظفر به آل مسروح می رسد که در حجاز ساکن بودند. مظفر بن عطاء الله، جد اعلای این خانواده، در قرن دهم هجری از مدینه به نجف هجرت کرد. او از علمایی بود که در بصره سکونت گزید[2]. به مرور زمان و با گسترش نسل، این خاندان در شهرهای بصره و خرمشهر و اهواز و کربلا و بغداد و حلب و حیره و سایر شهرها پراکنده شدند.

پدرش شیخ محمد مظفر[3] از عالمان برجسته ی نجف بود که بر اثر بیماری و در سن شصت و شش سالگی در سال 1322قمری دار دنیا را وداع گفت. رسالة فی القرائة و توضیح الکلام فی شرح شرائع الاسلام در دو جلد از آثار او است[4].

مادرش دختر شیخ عبدالحسین طریحی[5] از خاندان طریحی بود.

او سه برادر دیگر داشت که آنان نیز از عالمان مشهور بودند.

مشهورترین آنان شیخ محمدرضا مظفر(1384 قمری) صاحب کتاب اصول الفقه و المنطق از کتب درسی در حوزه های کنونی علمیه است.

برادر دیگر شیخ محمدحسین مظفر (1381 قمری) است که کتاب الامام الصادق، علیه السلام، تاریخ الشیعة، الشعائر الحسینیة[6]، الاسلام نشوؤه و ارتقائه[7]، میثم التمار، مؤمن الطاق از آثار او است. سومین آنان شیخ عبدالنبی(1337 قمری) است. او بزرگ ترینِ آنان بود. بعد از در گذشت پدر، سرپرستی خانواده بر عهده ی او بود.

تحصیلات

محمدحسن در چنین خانواده ای شریف و علمی بزرگ شد. او همگام با دیگر برادران خود دروس حوزوی را انتخاب کرد و مقدمات علوم از صرف و نحو، منطق، حساب، فلک، کلام، حدیث، فقه و اصول و ادب را از پدرش شیخ محمد مظفر، شیخ محمدحسین بن حمد حلی(حدود 1354 قمری) فرا گرفت.

با پشتکاری که داشت در اندک زمانی توانست از دروس عالی اساتید فقه و اصول در نجف استفاده کند.

اساتید

اساتید او در خارج فقه و اصول عبارت اند از:

1 ـ شیخ الشریعه اصفهانی (1339 قمری)

شیخ فتح الله نمازی شیرازی معروف به شیخ الشریعه اصفهانی از فقها و مراجع نجف اشرف بود که در جریان «انقلاب عشرین» عراق نقش فعال داشت و بعد از وفات شیخ محمدتقی شیرازی معروف به «میرزای کوچک» رهبری این انقلاب را برعهده گرفت. ایشان در علوم مختلف از فقه و اصول و کلام و فلسفه و طب ید طولانی داشت.

قاعده ی لا ضرر و لا ضرار، قاعده ی الواحد، افاضة القدیر فی حکم العصیر، صیانة الابانة، القول الصراح فی البخاری و صحیحه الجامع[8] از آثار او است.

مظفر، مدت زمان زیادی از دروس شیخ الشریعه بهره برد.

2 ـ شیخ علی بن شیخ باقر جواهری (1340 قمری)

او از نوادگان محمد حسن نجفی صاحب کتاب جواهر الکلام است. در تقوا و ورع زبانزد بود و در اواخر عمر به مرجعیت رسید. مردم بصره و بعضی از مردم نجف از او تقلید می کردند. مظفر استفاده ی زیادی از دروس شیخ علی جواهری کرده است.

3 ـ سید محمد کاظم یزدی (1337 قمری)

او از مراجع تقلید نجف و صاحب کتاب العروة الوثقی در فقه است. این کتاب حاوی فروع زیاد در فقه است و محور دروس خارج بسیاری از مراجع بعد از او قرار گرفت.

حاشیه بر مکاسب و بستان نیاز دو کتاب دیگر سید است.

4 ـ آخوند خراسانی (1329 قمری)

محمدکاظم خراسانی معروف به «صاحب کفایه» از اساتید بزرگ نجف اشرف است. دروس او در نجف از بزرگترین درس های اصول محسوب می شود. حاج آخوند از رهبران مشروطه در نجف بود و حمایت و بیانیه های او درباره ی مشروطه در کتب تاریخی معروف همگان است.

او صاحب کتاب کفایة الاصول و حاشیه بر رسائل و مکاسب است.

مدت استفاده ی مظفر از دروس سید یزدی و آخوند خراسانیکم بوده است.

محمدحسن با کوشش و جدیتی که در تحصیل داشت موفق به دریافت اجازه ی اجتهاد از اساتید خود در سال 1332 قمری شد. نیز او توانست از استاد خود شیخ الشریعه و آقا بزرگ تهرانی اجازه ی روایت دریافت دارد[9].

در هر حال مشاهیر آن دوران همچون میرزای نایینی و سید ابوالحسن اصفهانی همواره از مقام شامخ علمی محمد حسن تجلیل کرده اند[10].

تدریس

شیخ بعد از رسیدن به مقام اجتهاد و بعد از وفات استادش سید یزدی شروع به تدریس خارج فقه و اصول کرد[11].

شاگردان[12]

1 ـ شیخ محمدرضا مظفر(متوفای 1383 قمری)[13]

2 ـ شیخ محمدحسین مظفر(متوفای 1381 قمری)

3ـ آیت الله سید محمدصادق بحرالعلوم (متوفای 1399 قمری)[14]

4 ـ شیخ محمدطاهر آل راضی(متوفای 1400 قمری)، مؤلف کتاب بدایۀ الوصول فی شرح کفایۀ الاصول. او از شاگردان نزدیک مظفر بود و در ابتدای کتاب دلائل الصدق زندگی و خصوصیات و ویژگی های اخلاقی استاد خود را بیان کرده است.

5 ـ شیخ محمدرضا شبیبی

او یکی از رجال علمی و سیاسی عراق بود که زمانی وزیر معارف عراق و در زمانی ریاست مجلس نمایندگان و مجلس اعیان را بر عهده داشت[15].

6 ـ شیخ محمدطه حویزی شاعرو فقیه و لغوی و از اساتید حوزه ی علمیه ی نجف[16].

7 ـ محمد جواد حکامی

8 ـ شیخ قاسم بن حسن آل محیی الدین. شاعر و عالم و صاحب کتابی در عروض و قافیه با نام امانی الخلیل فی عروض الخلیل[17]

9 ـ عبدالکاظم الغبّان

10-سید باقر بن علی الشخص. از شاگردان مرحوم مظفر و سید محمود شاهرودی (1394 قمری) و از اساتید حوزه ی علمیّه ی نجف[18]

مرجعیت

شیخ هر چند از مرجعیت گریزان بود و گوشه ی عزلت اختیار کرده بود، اما بعد از وفات سید ابوالحسن اصفهانی در سال 1365 قمری بعضی از مردم در امر تقلید به او رجوع کردند.

عده ای از شیعیان بصره و همچنین مغازه داران نجفی، غالباً در امور دینی از او تقلید می کردند[19].

آثار

1 ـ دلائل الصدق لنهج الحق

او این کتاب را در 29 ربیع الثانی 1350 قمری به پایان برد. نهج الحق و کشف الصدق کتاب علامه حلی(726 قمری) است که در آن به اثبات مباحث اعتقادی و فقهی شیعه می پردازد. فضل بن روزبهان اصفهانی از متکلمان اشعری مسلک، کتابی در ردّ این کتاب علامه نوشت و نام آن را ابطال الباطل نامید. عالمان شیعه برای دفاع از علامه، کتبی چند به نگارش در آوردند. احقاق الحق سید نورالله شوشتری(1019 قمری) یکی از مهمترین این کتاب ها است. محمدحسن مظفر از دیگر کسانی است که به ردّ فضل ابن روزبهان پرداخت. او در این کتاب، ابتدا کلام علامه حلی، سپس ردّ فضل بن روزبهان اصفهانی را ذکر می کند و بعد از آن به نقد کلمات ابن روزبهان می پردازد. او در این کتاب با روشی علمی و در نهایت ادب و انصاف، تمام مطالب ابن روزبهان را باطل می گرداند. این کتاب به قدری از استحکام علمی برخوردار است که به عنوان یکی از منابع دست اول برای محققان بعدی قرار گرفته است. چاپ های متعدد این کتاب در کشورهای مختلف نشان از مقبولیت این کتاب نزد محققان آن کشورها دارد. او در این کتاب به علت این که کسی متعرض گفته های ابن تیمیه نشده است گاه متعرض ردیه های ابن تیمیه هم شده است ولی به علت این که او را ناصبی و دشمن پیامبر، صلی الله علیه وآله، و خاندان اهل بیت، علیهم السلام، می داند قلم خود را از پرداختن بیش تر به او باز می دارد[20]. شیخ محمدحسن مباحث فقهی کتاب ابن روزبهان را نقد نکرده است و تنها به مباحث اصول اعتقادی که مهم تر است، پرداخته است.

بخشی از این کتاب به دست سید جلیل بن عبدالهی یزدی ترجمه شد و در سال 1373 قمری به نام فضائل امیرالمؤمنین، علیه السلام، [21] به چاپ رسید. آقای محمد سپهری نیز ترجمه ای از این کتاب نوشت و توسط انتشارات امیر کبیر به چاپ رسیده است.

2 ـ شرح کتاب قواعد الاحکام علامه حلی با نام دُرر الفرائد فی شرح القواعد

این کتاب در پنج جلد نوشته شده است و شرح کتاب حج آن با تصحیح و مقدمه ی محمدرضا مظفر در سال 1378 قمری در نجف به چاپ رسید. جلد اول این کتاب در طهارات و در 9 شعبان 1354 قمری آن را نگاشته است. جلد دوم و سوم آن در نماز و جلد چهارم آن در زکات و خمس است[22].

3 ـ الافصاح عن أحوال رجال الصحاح

او در کتاب دلائل الصدق ضمن بیان حال رجال کتب صحاح، به این کتاب خود ارجاع می دهد[23]. شیخ محمدحسن در این کتاب از روایات صحاح اهل سنت که مورد طعن علمای اهل سنت قرار گرفته اند، سخن گفته است و بدین وسیله صحیح بودن این کتب را زیر سؤال برده است. این کتاب براساس حروف الفبا تنظیم شده و با تحقیق جدید توسط مؤسسه ی آل البیت لاحیاء التراث به چاپ رسیده است. گفتنی است... پیش از مظفر، استاد او شیخ الشریعه اصفهانی در کتاب القول الصراح فی البخاری و صحیحه الجامع بعضی از مشاهیر راویان اهل سنت را به نقد کشیده بود.

4 ـ رجال السنة فی المیزان. این کتاب همان مقدمه ی کتاب دلائل الصدق است که در آن رجال کتب صحاح را نقد کرده است. مظفر این کتاب را در ردّ دروغ های عبدالرحمان زرعی در کتاب رجال الشیعة فی المیزان نوشته است[24].

5 ـ حاشیه بر کفایة الاصول[25]

6 ـ شرح کفایة الاصول[26]

7 ـ حاشیه بر العروة الوثقی[27]

8 ـ کتابی در فقه استدلالی[28]

9 ـ رسالة فی فروع العلم الاجمالی من الصلاة[29]

10 ـ وجیزة المسائل. رساله ی فتوا برای عمل کردن مقلدان است[30].

11 ـ حاشیه بر مناسک حج سید ابوالحسن اصفهانی[31]

12 ـ حاشیه بر رساله ی عملیه ی سید ابوالحسن اصفهانی[32]

13 ـ حاشیه بر رساله ی کوچک سید ابوالحسن اصفهانی[33]

14 ـ حاشیه بر رساله ی عملیه ی شیخ عبدالحسین آل مبارک[34]

15 ـ عالَمٌ فی فرد. تجلیل از سید محسن امین است.

متن این اثر در اعیان الشیعة آمده است[35].

16 ـ مجموعه ی اشعار[36]

قطعه ای از اشعار او در کتاب اعیان الشیعه و شعراء الغری آمده است[37].

17 ـ تقریظ بر کتاب الرحلة الحسینیة شیخ محمدحسین حلی[38]

فرزندان

شیخ محمدحسن با دختر شیخ جواد شبیبی(1363 قمری) از عالمان شاعر نجف، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر است:

1 ـ دکتر محمود مظفر. او استاد دانشکده ی الفقه نجف بوده است.

2 ـ شیخ عبدالعالی مظفر. او از فضلای حوزه ی نجف بود که کتاب الاسلام و التطور الاجتماعی از آثار او است[39].

نماز جماعت

شیخ با توجه به ویژگی های اخلاقی و معنویی که داشت، مردم زیادی در نماز جماعت به او اقتدا می کردند.

ویژگی ها

سید ابوالحسن اصفهانی بسیار مایل بودند که ایشان امور قضا را بر عهده بگیرند، اما او این مسؤلیت را ردّ می کرد. بارها ایشان از او خواستند تا به جای او در مسجد هندی نماز گزارند، اما ایشان از قبول آن امتناع می کرد.‌

او همواره به مطالعه و تحقیق مشغول و از دنیا گریزان بود. از تعصبات قومی، به دور، و معیار او در هر کار خدا بود. از ریا، به دور، و در غذا با فقرا شریک بود. او مال و شخصیت خود را وقف مسلمانان کرد. معتقد بود شخصیت او ملک مسلمانان است. با تقوا و ورع بود. خاقانی در وصف او گفته است: «او بقیة السلفی است که داستان ها درباره ی آنها شنیده ایم و با دیدن او فهمیدم که زمین از عالمان ربانی ـ که حجت های الهی هستند ـ هرگز خالی نیست.».[40]

ایشان از دقت نظر بالا و مهارت زیبا در تفهیم مطالب و تفکر عمیق برخوردار بودند.

شیخ محمدطاهر آل راضی درباره ی ایشان می نویسد: «او در تقوا و عدالت، مَثَل برای مردم بود، به گونه ای که من گمان می کردم او معصومی است که عصمت او ناشناخته است. او در نماز، بخصوص در قنوت آن، چنان با ندایی دل ربا با خدا مناجات می کرد که انسان را به ملکوت می برد و آن چنان صوت با خشوع او تأثیر داشت که گویا بهشت و جهنم در برابر چشمانت مجسم می شد.».

عالم مبارک

انسان وقتی خود را وقف خدا کرد، او هم انسان را مبارک قرار می دهد. خدا در قرآن، «عیسی» و «مکه» را «مبارک» معرفی می کند[41]. از ویژگی های شیخ محمدحسن این بود که دست با برکتی داشت. نقل است جوانی برای اجرای صیغه ی عقد ازدواج نزد شیخ محمدحسن رفت. شیخ محمدحسن با خواندن صیغه ی عقد، پیوند خانوادگی این دو زن و شوهر جوان را برقرار کرد. بعد از اندکی، تازه داماد به بیماری سختی مبتلا شد که مردم از سلامتی او مأیوس شدند و بعضی گمان کردند که همسر او با ازدواج با او در گرفتاری واقع شده است. این ماجرا به گوش یکی از علما می رسد و او می گوید: «من امید بسیار به این ازدواج دارم؛ زیرا، شیخ محمدحسن عقد این ازدواج را خوانده است و او میمون و مبارک است.» مجرب است که هر کس صیغه ی ازدواج او را شیخ خواند، از ازدواجش ناامید نشد. بعد از مدتی جوان ناگهان سلامتی خود را باز می یابد و زندگی خوب و خوشی را در کنار همسر خود آغاز می کند.

جمعیت منتدی النشر

جمعیت منتدی النشر، نهادی بود که در سال 1353 قمری به منظور نشر فرهنگ اسلامی و ایجاد روحیه ی اسلامی در میان طبقات جامعه تأسیس شد[42]. ریاست این نهاد بر عهده ی شیخ محمدرضا مظفر و بعد از آن بر عهده ی سید محمد تقی حکیم و شیخ احمد وائلی بود. این مرکز برای رسیدن به اهداف خود، کتابخانه و دانشکده و مدارسی را تأسیس کرد که در آن دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینی آموزش داده می شد.

تحقیق و نشر کتب نیز از اقدامات دیگر این نهاد بود.

مجله ی البذره مجله ی طلاب دانشکده ی منتدی النشر بوده است.

کتاب اصول فقه و المنطق مظفر هم مجموعه دروسی است که در دانشکده ی منتدی النشر القا شده است.

این نهاد از سوی علمایی مانند سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمدحسن مظفر حمایت می شد. کمک های بی دریغ شیخ محمدحسن به خاطر این نبود که برادرانش محمدرضا و محمدحسین از مؤسسان این نهاد بودند، بلکه او معتقد بود برنامه های اصلاحی این نهاد گامی در جهت اصلاح جامعه است. از این رو همواره به کمک و یاری این نهاد همت می گماشت[43].

وفات

شیخ به مریضی سخت گرفتار بود. پیش از آن نیز در سال 1368 قمری یک بار زیر عمل جراحی قرار گرفته بود. او بعد از عمل جراحی اول برای طلب شفا به زیارت امام رضا، علیه السلام، رفته بودند. سرانجام این درد جانکاه او را از پا در آورد و در روز چهارشنبه 23 ربیع الاول 1375 قمری در بیمارستان کرخ بغداد جان به جان آفرین تسلیم کرد.

جنازه ی شیخ در روز پنج شنبه از بغداد به نجف آورده شد و مردم در بیرون از شهر با جمعیتی انبوه، از بدن مطهر وی استقبال کردند. بدن شیخ بعد از تشییع با شکوه در مقبره ی خاص او در نجف، واقع در کنار جاده ی کوفه، دفن شد[44].

گفتنی است شیخ محمدرضا مظفر و شیخ محمدحسین مظفر هم بعد از وفات در این مکان به خاک سپرده شدند[45].

با رحلت شیخ محمدحسن بازار نجف و دروس دینی به مدت ده روز تعطیل شد و مجالس فاتحه در نجف و بصره و در کشورهای همسایه برگزار گشت. به مناسبت چهلمین روز درگذشت شیخ، مجلسی از سوی علما در مدرسه ی امام بروجردی نجف برگزار شد و در آن شعراء در رثای مظفر اشعاری سرودند. از جمله ی این اشعار، شعری است که سید مصطفی جمال الدین سرود الفتنة الکبری نامید.[46]

سید محمد حلی در وفات او این شعر را سرود و تاریخ وفات او را در بیت آخر ذکر کرد:

کم لـلـهـدى بعد أبی أحمدمـن أمـل

خــاب و نـجـم خـبــا فشرعة الحـق

بـتـأریخـهـاتـنـعى رجـالها (الحسن) المجتبى[47]

کمبود امکانات و بیان مشکلات

او در پایان کتاب از این که از کتب اهل سنت کم تر نقل مستقیم کرده است، عذرخواهی می کند. دلیل آن را این گونه بیان می کند که مردم نجف که شهر شیعیان است، نیازی به نگهداشتن کتب اهل سنت ندارند از این رو تنها در بعضی از کتابخانه های آن، این کتب وجود دارد و خود او نیز تنها کتاب کنز العمال را در هنگام تألیف این کتاب در دست داشته و بسیاری از کتب آنان را نمی شناختم. می گوید: زمانی که شروع به تألیف این کتاب کردم، خود را ملزم کردم کتبی که بدان نیاز دارم، به امانت بگیرم. از این رو آن چه برای من مقدور بود به امانت گرفتم. به این دلیل نقل من از کتب اهل سنت کم است بنده، چون در نَفْسم نگهداشتن کتاب کسی را خوش نداشت، از این رو گاهی کتاب را امانت می گرفتم و سریع باز می گرداندم. به همین خاطر، گاه از کتابی، مستقیم، و گاه با واسطه نقل می کنم. چه بسا از کتاب چیزی نقل می کنم و در آن مطالب مفید دیگری هست که از آن اطلاعی ندارم. علاوه بر آن که کمی وقت و اهتمام من به آن چه مهم است، مرا از نقل بیش تر باز داشت. من از برادران [دینی] می خواهم که اگر اطلاع بیش تر از آن چه در کتاب آورده ام، دارند، آن را به صورت تعلیقه در کتاب بیاورند[48].

آرزوی شهادت

سید نورالله شوشتری برای دفاع از حریم تشیع در ردّ کتاب فضل ابن روزبهان کتاب احقاق الحق را نگاشت و به جرم نوشتن همین کتاب، به شهادت رسید. شیخ محمدحسن مظفر در ابتدای کتاب ضمن اشاره به کتاب احقاق الحق سید نورالله شوشتری و تجلیل از آن، می گوید: دوست داشتم که به او اقتدا کنم و غیر از آن کتاب، کتابی بنویسم. امید که مانند او به اجر شهادت نائل آیم. من، از آن کتاب، زیاد نقل کردم و از مؤلفش با عنوان «سید سعید» یاد می کنم[49].

از زبان دیگران

محمد حرزالدین می گوید: «کان عالماً فاضلاً تقیاً ورعاً تمیل الیه جملة من کسبة النجف. له الخلق السامی و الادب الواسع مع لین جانب و بشاشة و ظرافة و کان محترماً عند علماء عصره و الوجوه فی النجف؛[50]

او، عالم و فاضل و با تقوا و با ورع بود... او اخلاقی بلند و ادبی گسترده داشت. نرم خو و بشاش و با ظرافت بود. مورد احترام علما و بزرگان عصرش در نجف بود.».

آقا بزرگ تهرانی درباره ی او می نویسد: «او، عالم و فقیه و متکلم چیره دست و از علمای معاصر در نجف اشرف است.».[51]

او در جای دیگر، او را با عنوان «علامه ی آل مظفر» یاد می کند.[52]



[1]. منسوب به صیامر قبیله ای در بصره.

[2]. اعیان الشیعة، سید محسن امین، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ج 2، ص 212.

[3]. دو برادر دیگر شیخ محمد به نام های شیخ علی و شیخ حسین نیز در سلک لباس روحانیت بودند و آثاری از خود به جا گذاشته اند. ر.ک الذریعة، ج 7، ص 98 و ج 23، ص 77.

[4]. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، دار الاضواء بیروت، الطبعة الثالثة، 1403، ج 4، ص 495 و ج 13، ص 327؛ اعیان الشیعة، ج 9، ص 384.

[5]. درباره او نگاه کنید به ماضی النجف و حاضرها، ج 2، ص 445.

[6]. الذریعة، ج 14، ص 191 و 272.

[7]. معجم المطبوعات النجفیة، محمد هادی امینی، مطبعة الآداب نجف، 1385، ص 77.

[8]. این کتاب با تحقیق شیخ حسین هرساوی و مقدمه ی آیت الله شیخ جعفر سبحانی توسط انتشارات مؤسسه امام صادق(ع) به چاپ رسیده است.

[9]. نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، مطبعة القضاء، نجف، ج 2، صص 431. 432.

[10]. مقدمه کتاب دلائل الصدق، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ج 1، ص 170.

[11]. اعیان الشیعۀ، ج 9، ص 140.

[12]. اسامی شاگردان او از این منابع نقل شده است: موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، ص 663 و صص 711 و 740؛ رجال بحر العلوم، ج 1، ص 174؛ اعیان الشیعة، ج 9، ص 287.

[13]. زندگی نامه ایشان در جلد دوم گلشن ابرار، ص 680 آمده است.

[14]. زندگی نامه ایشان در جلد چهارم گلشن ابرار، ص 516 آمده است.

[15]. احوالات او و فعالیت های علمی. سیاسی او را در اعیان الشیعه، ج 9، ص 289 بیابید.

[16]. احوالات او را در مستدرکات اعیان الشیعه، ج 1، ص 281 بیابید.

[17]. الذریعة، ج 2، ص 345.

[18]. موسوعه طبقات الفقهاء، ج 14، ص 218 و
ص 815.

[19]. معارف الرجال، ج 2، ص 246.

[20]. دلائل الصدق، ج 1، ص 4.

[21]. زرکلی در الاعلام، ج 6، ص 95 کتابی با عنوان فضائل امیرالمؤمنین و امامته در سه مجلد نام می برد که به نظر می رسد همین کتاب باشد.

[22]. الذریعة، ج 8، ص 131.

[23]. دلائل الصدق، ج 1، ص 59.

[24]. مجله تراثنا، شماره 22، ص 218؛ فهرس التراث، سید محمد حسین حسینی جلالی، انتشارات دلیل ما، قم، ج 2، ص 421.

[25]. اعیان الشیعه، ج9، ص 141؛ معجم المؤلفین، عمر کحاله، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج 9، ص 219.

[26]. مقدمه کتاب دلائل الصدق، ج 1، ص 190.

[27]. همان.

[28]. اعیان الشیعه، ج 9، ص 141.

[29]. اعیان الشیعه، ج 9، ص 141.

[30]. معجم المطبوعات النجفیة، ص 378.

[31]. مقدمه کتاب دلائل الصدق، ج 1، ص 190.

[32]. همان.

[33]. همان.

[34]. همان.

[35]. اعیان الشیعة، ج 10، ص 398.

[36]. اعیان الشیعه، ج9، ص 141؛ معجم المژلفین،
ج 9، ص 219.

[37]. اعیان الشیعه، ج 9، ص 141؛ شعراء الغری،
ج 7، ص 531. 539.

[38]. الذریعة، ج 10، ص 168.

[39]. معجم المطبوعات النجفیة، ص 77.

[40]. شعراء الغری، ج 7، ص 529.

[41]. مریم(28): 31 و آل عمران(3): 96.

[42]. اصول الفقه، شیخ محمد رضا مظفر، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المقدسة، بی تا، ج 1، ص 44.

[43]. مقدمه ی کتاب دلائل الصدق، ج 1، ص 173.

[44]. مقدمه کتاب دلائل الصدق، ج 1، ص 190. 191.

[45]. معارف الرجال، محمد حرز الدین، ج 2، ص 248؛ الذریعة، ج 14، ص 272.

[46]. مقدمه کتاب دلائل الصدق، ج 1، ص 191.

[47]. فهرس التراث، ج 2، ص 422.

[48]. دلائل الصدق، ج 1، ص 197. 196.

[49]. دلائل الصدق، ج 1، ص 4.

[50]. معارف الرجال، ج 2، ص 246.

[51]. نقباء البشر، ج 2، ص 431. 432.

[52]. الذریعة، ج 14، ص 161.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام محمد حسن
نام خانوادگی مظفر
نام پدر شیخ محمد مظفر
نام معروف محمد حسن مظفر
خاندان آل مظفر
تاریخ تولد (شمسی) 1262/9/21
تاریخ تولد (قمری) 1301/2/12
مکان تولد عراق،نجف اشرف
تاریخ فوت (شمسی) 1334/8/16
تاریخ فوت (قمری) 1375/3/23
مکان فوت عراق،بغداد
مکان دفن عراق،نجف اشرف

حکایات

No image

ویژگی ها

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد نهم

کتاب گلشن ابرار - جلد نهم

این جلد زندگی اسوه های علم و عمل از کوشیار دیلمی تا سید محمد بحرالعلوم را مورد کنکاش قرار داده است.
Powered by TayaCMS