دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

انقلاب Revolution

No image
انقلاب Revolution

كلمات كليدي : انقلاب، جنبش توده اي، ديكتاتوري، نظريه هاي انقلاب، انتظارات فزاينده

نویسنده : فاطمه كاظمي آراني

واژه Revolutionدر لغت به‌معنای چرخش، واگشت، آشوب، شورش و انقلاب می‌باشد.[1] و در اصطلاح تحول سیاسی پیچیده‌ای است که در طی آن حکومت مستقر به دلایلی توانائی اجبار و اعمال زور را از دست می‌دهد و گروه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی به مبارزه برمی‌خیزند تا قدرت سیاسی را قبضه کنند این مبارزه اغلب مدتی طول کشیده تا آنکه سرانجام نهادهای جدید سیاسی جانشین نهادهای قبلی می‌شوند.عناصری که منجر به شکل‌گیری انقلاب می‌شود را نارضائی اجتماعی، پیدایش گروه‌های بسیج‌گر، ناتوانی در قوای سرکوب دولت و کوشش برای ایجاد ساخت جدید قدرت تشکیل می‌دهند.[2]

بحث از پدیده انقلاب به دوران قبل از قرن نوزدهم برمی‌گردد افلاطون و ارسطو موضوع علیت در انقلاب را بررسی کرده‌اند، بحث اصلی در این قرن بحث اخلاقی وهنجاری بود."پلیپ"مفهوم انقلاب را به‌معنی بازگشت امور به‌وضع متعادل و درست گذشته تعبیر کرده است.برخی اندیشمندان حقوق طبیعی در این دوره حق شورش مردم را تأیید کرده، ولی برخی اندیشمندان محافظه‌کار چون ادموند برک و توماس هابز انقلاب را ناموجه دانسته‌اند در قرن نوزدهم مارکس برای نخستین‌بار اندیشه تبیین علمی پدیده انقلاب را پیش کشید و انقلاب را وسیله اصلی دگرگونی بنیادی در تاریخ خواند. از آن پس مبحث انقلاب یکی از مباحث عمده علم سیاست شد.[3]

تئوری های شکل‌گیری انقلاب

1. نظریه ارسطو؛ ارسطو (Aristotle: 384 BC -322 BC)، شکل‌گیری انقلاب را به دو دسته فرعی و اصلی تقسیم می‌کند: علل اصلی انقلاب از دیدگاه ایشان احساس وجود نابرابری و آرزوی برابری (زمینه ذهنی)دانسته و علل فرعی آن را نفع‌طلبی و سود‌جویی فرمانروایان، محروم شدن مردم از حرمت، آبرو، نیرو و نفوذ، وسعت و رشد بیش از اندازه بخشی از سازمان حکومت، تحرکات و دسیسه‌های انتخاباتی، سهل‌انگاری و بی‌توجهی به قانون اساسی و در نتیجه تغییر حکومت، ناسازگاری نژادی مردم، اختلافات عوامل جغرافیایی، حکومت را خوار و کوچک دیدن و حملات خارجی می‌داند.[4]

2. نظریه مارکسیسم؛ کارل مارکس (Karl Marx: 1818-1883)، معتقد است که جامعه سرمایه‌داری منجر به شکل‌گیری دو طبقه حاکم و کارگر می‌شود طبقه حاکم به استثمار اقتصادی طبقه کارگر می‌پردازد که این عمل منجر به از خودبیگانگی و ایجاد یأس و ناامیدی در طبقه کارگر می‌شود و هنگامی که کارگران از این وضعیت آگاه شدند تشکیل صنف داده و به مبارزه و انقلاب علیه طبقه حاکم پرداخته و آن را نابود کرده و حکومت کمونیسم را ایجاد می‌کنند.[5]

3. نظریه کارکردگرایی-ساختاری؛ ازجمله نظریه‌پرداز آن جانسون (حاضرChalmers Johnson: 1931-) می‌باشد ایشان معتقد است در درون یک جامعه تعادل میان ارزش‌ها و محیط وجود دارد.هنگامی که تغییر در ارزش‌ها و محیط در یک نظام اجتماعی به‌وجود آمد بدکارکردی چندجانبه در میان نهادها به‌وجود می‌آید و اگر نخبگان نظام در مقابل این تغیییرات ایستادگی کردند و حاضر به قبول و پذیرش این تغییرات نشدند و لذا برای حفظ موقعیت خود از زور استفاده کردند این منجر به کاهش قدرت و مشروعیت آنان در نزد مردم شده و ابزارهای اجبار (ارتش) که تنها حامی آن‌ها هستند نمی‌توانند از آن‌ها دفاع کنند و در نتیجه مردم شورش کرده و انقلاب را به‌وجود می‌آورند.[6]

4.نظریه جنبش توده‌وار؛ طبق این نظریه وقتی پیوستگی‌های گروهی به دلایل عدم علاقه به نظام موجود محو شود، یک حس فقدان اعتماد اجتماعی در میان افراد به‌وجود آمده و افراد احساس عدم امنیت در درون جامعه کرده و آماده پذیرش ایدئولوژی‌های جدید و جامعه جدید می‌باشند تا به آن پیوسته و به مبارزه علیه وضع موجود بپردازند.[7]

5. رویکرد روان‌شناسانه؛ این رویکرد دارای دو نظریه زیر می‌باشد:

1-5.نظریه افزایش انتظارات فزاینده؛ جیمز دیویس معتقد است همین که سطح زندگی مردم شروع به بالا رفتن می‌کند، سطح توقعات و انتظارات مردم نیز بالا می‌رود.اگر روند بهبود شرایط واقعی بعد از این کند شود، تمایل به شورش به‌وجود می‌آید زیرا انتظارات و توقعات فزاینده با ناکامی روبه‌رو می‌شود.

2-5. سرکوبی غرایز: پیتریم سوروکین (Pitirim Sorokin: 1889-1968) انقلاب را ناتوانی ارزش‌ها در تطبیق با محیط و رشد سرکوبی غرایز عمده اکثریت جامعه و عدم امکان تأمین حداقل نیاز رضایتی برای آن غرایز می‌داند. او شش نوع عمومی سرکوبی غرایز را غریزه غذایی، دارایی، صیانت نفس، غریزه جنسی، انگیزه آزادی و اظهار وجود را نام می‌برد.[8]

6-دیدگاه متفکران مسلمان؛

شهید صدر معتقد است تغییر در محتوای درونی انسان‌ها (اندیشه، آرمان و اراده) منجر به تحولات تاریخی و انقلاب می‌شود.[9]

آیت‌الله مطهری معتقد است:انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود، برای ایجاد نظمی مطلوب.[10] ایشان به چهار عامل انحطاط جوامع در قرآن اشاره کرده‌اند: 1. بی‌عدالتی 2. تفرقه 3. ترک امر به معروف و نهی از منکر 4. فسق و فجور و فساد اخلاقی.[11]

ابعاد تحول انقلاب

مهم‌ترین وجه مشخصه یک انقلاب تغییر و تحول در ارزش‌ها، دگرگونی ساختاری، تغییر نهادها، تغییر نخبگان، قانونی و غیرقانونی بودن تغییر و شکل‌گیری رویدادهای خشونت‌آمیز می‌باشد.[12]

نتایج انقلاب

نتایج کوتاه‌مدت انقلاب: انقلاب و دیکتاتوری؛ نخستین و ملموس‌ترین نتیجه انقلاب موفق، قبضه قدرت به‌وسیله انقلابیون و کوشش برای ایجاد نظم کم‌و‌بیش متفاوت با نظم پیشین است اینها تلاش می‌کنند تا ساخت اجتماعی را برحسب ایدئولوژی خود دگرگون کنند.

نتایج درازمدت انقلاب: انقلاب و توسعه؛ از این دیدگاه انقلاب منجر به نوسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی می‌شود.[13]

با توجه به روند سیاسی و نتایج اجتماعی انقلابات، می‌توان انقلاب را مجموعه‌ای از سه روند به‌شمار آورد:ویرانی رژیم سابق، دورانی از بی‌نظمی و تعدد مراکز قدرت و دوران ایجاد نظمی نوین.[14]

انواع انقلاب

انقلاب‌هایی را که در یکی دو قرن اخیر در میان کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه اتفاق افتاده است می‌توان به دسته‌های زیر تقسیم کرد:

1)انقلابات اجتماعی (انقلاب کبیر)؛ این انقلاب‌ها به‌منظور تحول ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و تغییر شکل مناسبات و تحول در ایدئولوژی کشور به‌‌وقوع پیوسته‌اند.[15]برخی از محققان معتقدند که انقلاب‌های اجتماعی به‌میان آورنده انتقال‌های سیاسی و اجتماعی، نزاع طبقاتی و فشار برای تغییرات رادیکال از سوی طبفات پایین است.این انقلاب‌ها، براساس وضع و موقعیت عاملانشان، به صورت‌های گوناگون تجربه می‌شوند.[16] برخی از محققین انقلاب فرانسه و آمریکا و شوروی از آن جمله‌اند.

2)انقلاب سیاسی:این انقلاب با تغییر حکومت بدون تغییر در ساختارهای اجتماعی همراه است و این انقلاب سبب ایجاد تغییراتی در وضعیت قدرت و افراد دولت می‌گردد و تا زمانی که کنترل و قدرت انحصاری قدیمی شکسته شود و یک گروه جدید قدرت حاکم دولتی را مجدداً سازماندهی کند ادامه می‌یابد، این امر ممکن است به یک قیام متقابل و گاه بازگشت مجدد قدرت به وضع قبلی بیانجامد. تفاوت دیگری که می‌توان میان انقلاب سیاسی و اجتماعی بیان کرد این است که انقلاب سیاسی موجب ورود گروه‌های جدید به درون طبقه حاکم می‌شود، در حالی که انقلاب اجتماعی، کل طبقه حاکم را تغییر می‌دهد.[17]

3)انقلاب فرهنگی:این انقلاب منجر به تغییر در جهان‌بینی و ارزش‌ها و هنجارها و آداب و رسوم و ایدئولوژی یک جامعه می‌شود.[18]

4)انقلاب فردی:از دیدگاه مرتضی مطهری منظور از این انقلاب نوعی تغییر و تحول است که در درون انسان به‌وجود می‌آید و منجر به تغیییر روحی و روانی فرد می‌گردد که می‌توان آن را به حیوانی و انسانی تقسیم کرد؛ پیروی از هوای نفس را می‌توان انقلاب حیوانی و توبه را انقلاب انسانی وجود انسان نامید.[19]

5) انقلاب صنعتی: انتقال از عصر کشاورزی به دوره صنعتی را گویند که توسعه شهرنشینی نیز ثمره آن بوده است.[20]

6)انقلاب وسایل ارتباطی:منظور تحولی است که بر اثر اختراع وسایل ارتباطی از جمله رادیو و تلویزیون و پیشرفت عظیم در فن‌آوری یارانه و تلفن و توسعه حمل‌ونقل انبوه با قطار، ماشین یا هواپیما به‌وجود آمده است.[21]

7) انقلاب جنسی: تغییرات ریشه‌ای در ارزش‌های مربوط به نقش جنسیت‌های مختلف را گویند که باعث ایجاد گروه‌های جدیدی همچون نهضت آزادی زنان و جنبش آزادی جنسی شده و سازمان برنامه‌ریزی مربوط به خانواده را حائز اهمیت ساخته است.[22]

8) انقلاب سبز: پیشرفت در فن‌آوری غذایی به‌خصوص در کشورهای جهان سوّم را گویند.[23]

9)انقلاب مخملی:این انقلاب که به آن انقلاب گلی یا رنگی می‌گویند به یک رشته از تحرکات مرتبط باهم و بدون خونریزی اطلاق می‌شود که در جوامع بلوک شرق سابق (پسا‌کمونیستی)در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافته و احتمالاً در حال نفوذ به دیگر مناطق، از جمله خاورمیانه است. در این انقلاب‌ها، هیأت حاکمه این کشورها، جای خود را یکسره به حکومت‌های طرفدار غرب داده‌اند. هدف اصلی این انقلاب‌ها که توسط آمریکا هدایت و رهبری می‌شوند، حذف کامل دو مانع بزرگ استیلای آمریکا بر جهان یعنی چین و روسیه است. از جمله ویژگی‌های مهم این انقلاب‌ها چهار مورد زیر بوده است:

1. تمام آن‌ها (به‌جز قرقیزستان) بدون استفاده از ابزار خشونت‌آمیز و طی راهپیمایی‌های خیابانی پیروز شدند.

2. تمام این تحرک‌ها با شعار‌هایی مبتنی‌بر دموکراسی‌خواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند.

3. نقش دانشجویان و نهادهای غیر دولتی در بروز آن‌ها پررنگ بوده است.

4. تحرکات به‌طور مستقیم و غیر مستقیم مورد حمایت آمریکا و اروپای غربی بوده است.

مهم‌ترین انقلاب‌های رنگی رخ داده عبارت‌اند از:

انقلاب 5 اکتبر سال 2002 در صربستان

انقلاب گل رز سال 2003 گرجستان

انقلاب نارنجی سال 2004 اوکراین

انقلاب گل لاله سال 2005 قرقیزستان.[24]

انقلاب اسلامی ایران

در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران بررسی‌ها و شواهد حاکی از این است که این تئوری‌ها در تحلیل انقلاب ایران ناکارآمد و ناموفق بوده‌اند و انقلاب ایران متفاوت از دیگر انقلاب‌هایی است که در جهان اتفاق افتاده است.عماد افروغ در شکل‌گیری انقلاب به‌خصوص انقلاب اسلامی به دو دسته عوامل درونی و بیرونی اشاره می‌کند: عوامل درونی عبارت است از:

1.نگرش صدرائی امام خمینی(ره)؛ این نگرش معرفت وحیانی، معرفت عقلانی، معرفت اشراقی و شهودی و معرفت حسی و تجربی را در ارتباط با هم می‌بیند و معتقد است که همه پدیده‌های هستی از قبیل جماد، نبات و انسان به سمت یک نظام کل‌گرائی توحیدی حرکت می‌کنند.

2. اسلام‌گرائی و شیعه‌گرائی ایرانیان؛ وقتی ایرانیان متوجه شوند که از این اصل دور می‌شوند دست به قیام می‌زنند.

3. هدف اصلی نظام که همان شعار اساسی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی می‌باشد.

در ارتباط با عوامل بیرونی می‌توان به شکاف میان نظام سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، وابستگی این سه نظام به غرب، ظلم و ستم شاه، فقر مردم و ... اشاره کرد.به‌نظر برخی صاحب‌نظران این نظریه در تبیین انقلاب اسلامی جامع‌تر وکامل‌تر می‌باشد زیرا به هر دو دسته از عوامل در پیروزی انقلاب اسلامی توجه کرده است.در صورتی که نظریات بیان شده در بالا بیشتر به عوامل بیرونی در شکل‌گیری انقلاب توجه کرده‌اند.[25]

مقاله

نویسنده فاطمه كاظمي آراني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS