دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جامعه ی سرمایه داری society Capitalism

No image
جامعه ی سرمایه داری society Capitalism

اقتصاد، مدرنيسم، جهان جديد، جامعه ي سرمايه داري، علوم سياسي

نویسنده : مرتضي اشرافي

جامعه‌ی سرمایه‌داری به یک‌باره ظهور نکرد بلکه از درون جامعه‌ی فئودالی رشد کرده، به تدریج قدرت گرفت و در نهایت سیستم فئودالی را از بین برد. پیدایش جامعه‌ی سرمایه‌داری از منظر تکامل جامعه‌ی بشری گامی است به جلو؛ امٌا اساس مالکیت خصوصی سرمایه‌داری بر وسایل تولید و بر استثمار استوار است؛ بنابراین در جامعه‌ی سرمایه‌داری تقریبا همه چیز رنگ کالا به خود می‌گیرد و اصل خرید و فروش بر کلیه‌‌ی شئون اقتصادی جامعه حکومت می‌کند.[1]

دوران‌های تکامل سرمایه‌داری را اغلب به سه بخش تقسیم کرده‌اند: رشد سرمایه‌داری با رشد بازرگانی آغاز می‌شود که در آن سرمایه‌داران بزرگ بر جریان داد و ستد مسلط می‌شوند. با انقلاب صنعتی مرحله‌ی سرمایه‌داری صنعتی آغاز می‌شود. در این دوره، مالکان کارخانه‌های بزرگ و بنگاه‌های اقتصادی بر جریان تولید مسلطند. سرانجام، مرحله‌ی سرمایه‌داری مالی فرا می‌رسد. در این دوره تسلط اقتصادی رفته ‌رفته به دست بانک‌داران و پول‌داران بزرگ می‌افتد و اینان با پول خود بر مؤسسه‌های صنعتی مسلط می‌شوند. در این مرحله سرمایه‌‌گذاران از مدیریت روزانه‌ی واحدهای صنعتی فارغ می‌شوند و فقط بر آن‌ها نظارت می‌کنند و با قدرت مالی خود از آن‌ها سود می‌برند. اما هیچ‌کدام از این مراحل انحصاری نیست، به ‌این معنا که با پیدایش مرحله‌ی پسین مرحله‌ی پیشین ‌‌از میان نمی‌رود. گاهی از مرحله‌ی چهارمی نیز یاد می‌شود و آن سرمایه‌داری دولتی است. لنین سرمایه‌داری دولتی را مرحله‌ای تعریف می‌کند که در آن دولت، اداره و بهره‌گیری از وسایل تولید را به نفع طبقه‌ای که مهار دولت را در دست دارد، انجام می‌دهد. اما اصطلاح سرمایه‌داری دولتی برای هر نوع سیستم اقتصاد دولتی نیز به کار می‌رود؛ ‌‌بدین معنا که در آنها سرمایه‌داری دولتی و بهره‌کشی بوروکراسی جانشین سرمایه‌داری خصوصی شده است.[2]

در مجموع جامعه‌ی سرمایه‌داری‌، جامعه‌ای است که با انقلاب صنعتی در اروپایی غربی و آمریکا به‌وجود آمد و سپس به کشورهای غیرغربی نیز راه یافته و در آنها رشد کرده است. در این جامعه، از نظر ابزارهای تولید، وسایل مکانیکی، ‌‌نقش درجه‌ی اول دارد و بخش عمده‌ای از نظام زندگی اجتماعی بر گرد ضروریات تولید صنعتی سامان می‌یابد؛ و از نظر حقوقی بخش عمده‌ی فعالیت اقتصادی ‌در دست افراد و مؤسسه‌های خصوصی ‌‌‌است که از راه رقابت اقتصادی برای کسب سود رهبری می‌شوند.[3]

دیدگاه‌هایی درباره‌ی جامعه‌ی سرمایه‌داری

‌‌فردریک جیمسون

فردریک جیمسون را از جمله متفکران مهمی که پیرامون وضعیت جامعه‌ی سرمایه‌داری به بحث پرداخته، محسوب می‌کنند. جیمسون وضعیت پست‌مدرن را وضعیت جامعه‌ی سرمایه‌داری متاخر می‌داند. وی برخلاف بسیاری از متفکران، وضعیت پست‌مدرن را در تداوم با مراحل گذشته‌ی سرمایه‌داری تفسیر می‌کند و با تقسیمی که از مراحل سرمایه‌داری ارائه می‌کند وضعیت پست‌مدرن را موازی با مرحله‌ی آخر سرمایه‌داری می‌بیند.[4]‌ نگرش جیمسون در اصل نگرشی مارکسیستی است؛ چرا که با شیوه‌ی اقتصادی به تبیین عرصه‌های مختلف جامعه و تاریخ می‌پردازد. به‌نظر جیمسون اگر در دوران مدرن سیاست و حکومت در برخی حوزه‌ها تا حدی دارای استقلال از جهت‌دهی اقتصاد و سرمایه بود در عصر سرمایه‌داری متاخر این استقلال نسبی نیز از میان می‌رود و ارزش‌های اجتماعی کاملا جذب سرمایه‌داری از نوع متاخر و معاصر آن می‌شود.‌[5]

دنیل‌بل

از نگاه وی جوامع موجودیت‌های یک‌پارچه نیستند و ماهیت یک حکومت‌‌ مبتنی بر مبنای اقتصادی نیست، بلکه مبتنی بر سنن تاریخی و نظام‌های ارزشی است که قدرت بر اساس آن متمرکز یا در سراسر جامعه پراکنده می‌شود.[6]

به اعتقاد او، فناوری (که به مثابه شکل تولید غالب و عمومی درآمده)، درون تنوع گسترده‌ای از نظام‌های مختلف روابط اجتماعی وجود دارد. بنابراین فناوری به مثابه‌ی روش تولید، لزوما تعیین‌کننده‌ی نحوه و شکل روابط اجتماعی نیست. او موافق است که در قرن نوزدهم شیوه‌ی سرمایه‌داری روابط اجتماعی، یعنی مالکیت خصوصی و تولید کالایی به خصلتی غالب مبدل شد، اما این غیر از آن است که کسی ادعا کند که شیوه‌ی تولید همیشه روبنای یک جامعه را تعیین می‌کند.[7]

در نهایت دنیل‌بل در تبیین چیستی شرایط جامعه‌ی سرمایه‌داری، آن‌را با اصطلاح پساصنعتی توصیف می‌کند. ‌‌به‌طورکلی‌، اگر جامعه‌ی سرمایه‌داری بر پایه‌ی فناوری ماشینی استوار است‌، جامعه‌ی پساصنعتی، به‌وسیله یک فناوری فکری شکل گرفته است و اگر سرمایه و کار اصلی‌ترین مشخصه‌های ساختاری جامعه‌ی سرمایه‌داری است‌، اطلاعات و دانش‌، اصیل‌ترین مشخصه‌های ساختاری جامعه‌ی پسا‌صنعتی است.[8]

دیدگاه هربرت مارکوزه

به‌نظر هربرت مارکوزه‌، جامعه‌ی سرمایه‌داری انحصارطلب است و اجازه‌ی رشد به ‌همگان را نمی‌دهد. در‌ نتیجه‌ی انحصارطلبی، شرایطی را رقم می‌زند که در آن کارگر وضعیت متفاوتی با پیش از جنگ خواهد داشت، زیرا آگاهی او رکود می‌کند. پس از جنگ جهانی دوم، سیاست تابع تئوری‌های اقتصادی شد که به سهم خود تحول بزرگی محسوب می‌گردد. ‌[9]

به‌نظر مارکوزه در جامعه‌ی سرمایه‌داری جدید، کارگران علی‌رغم آگاهی به این‌که در این نظام ابزاری بیش نیستند، از وضعیت موجود خرسنداند، زیرا به جهت همراهی شرایط عینی جامعه با آگاهی، هیچ‌گونه فشاری بر آنها تحمیل نمی‌شود، لذا تفکر و آگاهی از درون ویران می‌شود و بدین ترتیب در این نظام امکان تغییر شرایط سلب می‌شود و راه برون‌شد از جامعه‌ی سرمایه‌داری در وضعیت موجود مسدود شده و امکان انقلاب‌های کارگری نیز منتفی می‌شود.

آینده‌ی جامعه‌ی سرمایه‌داری

به‌نظر می‌رسد آرمان‌شهر دهه‌ی نودی فوکویاما باید دوبار بمیرد؛ فروپاشی آرمان‌شهر سیاسی لیبرال‌ دموکراتیک در 11 سپتامبر، آرمان‌شهر اقتصادی بازار جهانی کاپیتالیستی را تحت تاثیر قرار نداد. اما فروپاشی مالی سال 2008م مطمئنا این کار را انجام داد.‌[10] تجربه‌ی دهه‌های اخیر به ‌وضوح نشان داد بازار، یک مکانیسم آرام و بی‌خطر نیست‌، این مکانیسم برای ایجاد شرایط ضروری برای عملکردش به خشونت احتیاج دارد.‌[11]

شاید یکى از مهمترین راه‌هایى که مى‌توان مفروض داشت، دست و پا کردن نظام جامعه‌ی سرمایه‌داری جهانى به‌معنى واقعى کلمه باشد. یعنى به ‌راستى و بدون دروغ‌پردازى سرزمین‌هاى مستضعف را به جرگه‌ی خریداران جهانى اضافه کنیم. روشن است که این مهم با دادن یک توان مالى حداقلی، به آن سرزمین‌ها میسر مى‌شود. چنین کمک‌هایى تا امروز استعمارى، غیرصادقانه‌ (و حتى گاه بدخواهانه) و تبلیغى بوده‌اند. درحالى‌که، دادن نیروى خرید و مصرف به یک ملت محروم یک کار حساب شده و دشوار است.‌[12]

جمع‌ بندی

چندان پوشیده نیست که سرمایه‌دارى در خود فسادى ذاتى دارد، که نسل‌هاى مختلفى از متفکران به ‌آن اشاره کرده‌اند. براى مثال مارکس و اخلاف‌اش باور دارند که آدمى دچار از خود‌بیگانگى و نوعى خودآگاهى دروغین مى‌شود. فروید نیز معتقد بود عقلانیت تولید‌شده توسط سرمایه‌دارى باعث مى‌گردد بشر از وضع انسانى خویش دور بماند. زیرا برخورد کاملا مکانیکى با غرایز دارد و موجب مى‌شود که آدمى در قالب‌بندى‌ها به دام افتد و محرومیتى به دنبال مى‌آورد که عقده‌ها را به‌وجود مى‌آورد.

مقاله

نویسنده مرتضي اشرافي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب جامعه برتر

کتاب جامعه برتر

کتاب «جامعه برتر» با نگاهی عمیق و نو در کلمات گهربار امیرالمؤمنین علیه السلام، بحث امر به معروف و نهی از منکر را مورد بررسی قرار داده است.

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS