كلمات كليدي : جمعيت شناسي، دموگرافي، جمعيت شناسي كمّي، جمعيت شناسي كيفي، جمعيت شناسي توصيفي
نویسنده : مريم اميني يخداني
واژه "Demography" یک لغت یونانی و مرکب از دو کلمه دموس "Demos" و گرافوس "Graphein" میباشد که به ترتیب به معنی مردم و نگارش یا "توصیف مردم" میباشد.[1]
لفظ و اصطلاح جمعیتشناسی در معنی و مفهوم جدید خود نخستینبار در سال 1855 میلادی توسط آشیل گیلارد (Achille Guillard: 1799-1876) در کتاب "مبانی آمار انسانی یا دموگرافی مقایسهای" بهکار برده شد. آشیل گیلارد در کتاب مذکور، جمعیتشناسی را علمی دانست که از یکسو به بررسی تاریخ طبیعی و اجتماعی نوع بشر میپردازد و از سوی دیگر مطالعه ریاضی و کمی جمعیتهای انسانی، حرکات عمومی، وضع اجتماعی، روانی و اخلاقی آنها را نیز برعهده دارد.[2]
تعریف جمعیتشناسی
جمعیتشناسی در لغت به معنی مطالعه جمعیتهای انسانی بهویژه موالید، مرگومیر و مهاجرت است.[3] اما در اصطلاح تعاریف مختلفی برای آن مطرح کردهاند، در یک تعریف جمعیتشناسی عبارت است از: مطالعه ریاضی و آماری اندازه، ترکیب و توزیع فضایی جمعیتهای انسانی و تغییرات ایجاد شده در این جنبهها در زمان، از طریق عمل پنج فرآیند باروری، مرگومیر، ازدواج، مهاجرت و تحرک اجتماعی.[4]
در تعریف دیگری، جمعیتشناسی علمی است که به مطالعه علمی، ساختمان تحول و حرکات جمعیتها در زمان و مکان میپردازد.[5]
در یک جمعبندی از تعاریف فوق و تعاریف دیگری که در این مورد ارائه شده، میتوان به تعریف نهایی زیر دست یافت:
«جمعیتشناسی عبارت است از، مطالعه علمی، توصیف و تحلیل آماری ترکیب و حرکات جمعیتهای انسانی، بررسی سیاستهای جمعیتی و روابط متقابلی که میان پدیدههای جمعیتی و عوامل اقتصادی- اجتماعی و زیستی وجود دارد.»[6]
موضوع و حدود جمعیتشناسی
در ابتدا جمعیتشناسی قلمرو محدودی داشت که به شمارش جمعیت یا مطالعه درباره عوامل موثر در تغییر تعداد جمعیت اختصاص داشت. اما بعدها در اثر بهبودی که در روشهای گردآوری دادهها و آمار به وجود آمد، دامنه این علم رو به گسترش نهاد و به بررسی جنبههای کمی و کیفی جمعیت و نظریههای جمعیتی نیز توجه کرد.
بنا به نوشته "فرهنگ علوم اجتماعی"، جمعیتشناسی دارای دو زمینه اصلی است:
1) بررسی ساختار جمعیت در مقطع محدود و مشخص از زمان؛
2) بررسی حرکات جمعیت در دو شکل ذیل: الف- حرکات طبیعی و ب- حرکات مکانی.[7]
منبع دیگری موضوع جمعیتشناسی را در سه عنوان زیر خلاصه میکند:
1) بعد یا حجم جمعیت
2) ساخت جمعیت
3) تحول جمعیت
دقیقترین تقسیمبندی، موضوع جمعیتشناسی را به چهار بخش زیر قسمت میکند:
1) حجم یا شماره جمعیت؛
2) توزیع جمعیت در مکان، برحسب انباشتگی؛
3) ترکیب جمعیت از نظر جنس و سن و سواد و فعالیت؛
4) تغییرات یا حرکات جمعیت در زمان و مکان.[8]
اهمیت جمعیتشناسی
پرداختن به جمعیت و مسائل مرتبط به آن بهخاطر مقتضیات و شرایط جهانی طی سالهای اخیر اهمیتی اساسی یافته است. این نقش و اهمیت، به طور پیوسته در علوم اجتماعی افزایش مییابد به طوری که امروزه جمعیتشناسی به صورت یکی از رشتههای کاربردی در تمام ممالک و کشورهای دنیا مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت یافتن جمعیتشناسی و به تبع آن گسترش مطالعات جمعیتی در دهههای اخیر به دلایلی چون: پیشرفت علم آمار و انجام سرشماریها و مطالعات آماری جمعیت در کشورهای جهان، اهمیت و نقش فزاینده پدیدههای جمعیتی در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان معاصر، محوریت یافتن جمعیت و مسائل مرتبط با آن در بررسیهای اقتصادی و برنامهریزیهای ملی و منطقهای و نقش جمعیتشناسی و روشهای تحلیل آن در آیندهنگری و پیشبینیهای جمعیتی از طریق شناخت منطقی تحولات و دگرگونیهای جمعیت توانسته است نقش موثری در برنامهریزیهای اقتصادی- اجتماعی ایفا کند و همین خود روز به روز بر اهمیت و اعتبار این رشته در میان مجموعه علوم اجتماعی میافزاید.[9]
هدف جمعیتشناسی
پدیدههای جمعیتی -تولد، مرگ، ازدواج، طلاق، مهاجرت و ...- هرچند که خصلتی کمی و آماری دارند ولی بهشدت ریشه در ساختارها و بنیادهای فرهنگی و اجتماعی جوامع دارند. به بیان دیگر، پدیدههای جمعیتی از طرفی تحت تاثیر بسیاری از شرایط ، علتها و روندهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه قرار میگیرند. و از طرف دیگر بدون تاثیر بر پدیدهها و ساختارهای اجتماعی جوامع نیستند. برهمین اساس گردآوری آمار و ارقام و انتشار آنها در سطح وسیع و گسترده، بدون تجزیه و تحلیل و بیان روابط و همبستگی میان آنها تجملی بیش نیست و برای فراهمآورندگان آنها رنجی است که بیثمر خواهد ماند. کار جمعیتشناس توصیف مجموعههای انسانی با هدف دستیابی به قوانین جمعیت است که این امر با مطالعه ساختمان و حرکات جمعیتهای انسانی و روابط متقابلی که میان پدیدههای جمعیتی و عوامل اقتصادی- اجتماعی و بیولوژیک وجود دارد میسر میگردد.
جمعیتشناسی امروزه در روشن ساختن وضعیت اقتصادی و اجتماعی جوامع نقشی موثر ایفا نموده و با پیشبینیهای خود راهی را که اجتماعات بشر در آینده نزدیک خواهند پیمود، هموار میسازد. به طور خلاصه، اهداف جمعیتشناسی را میتوان در مواردی چون: شناخت و آگاهی در خصوص ساخت و حالت جمعیت در بخش مورد مطالعه، توصیف کامل گذشته جمعیت در یک منطقه و توزیع آن در بخشهای مختلف، پژوهش در روندهای جمعیت و رابطه آن با جنبههای مختلف سازمان اجتماعی یک منطقه و آیندهنگری و پیشبینی جمعیت، فهرست کرد.[10]
شاخههای جمعیتشناسی
جمعیتشناسی در حالت کلی به دو شاخه اصلی جمعیتشناسی نظری و جمعیتشناسی کاربردی تقسیم میشود. هدف شاخه نظری، مطالعه و شناخت علمی پدیدههای جمعیتی به منظور تعمیق و گسترش وجوه مختلف علم جمعیتشناسی است. درحالی که جمعیتشناسی کاربردی با تکیه بر اطلاعات آماری، فنون و روشهای خاص خود میتواند با ارائه و پردازش صحیح اطلاعات جمعیتی و نیز ارزیابی و تعدیل آنها نیازهای دستگاههای برنامهریزی را برآورده کند. همچنین توسعه روشهای مختلف برای پیشبینی جمعیت در زمانهای آینده و ارائه روشها و الگوهای مناسب برای حل بحرانها و مسائل جمعیتی از جمله کارکردهای جمعیتشناسی کاربردی محسوب میشود.
علاوه بر تقسیمبندی کلی فوق، میتوان جمعیتشناسی را براساس هدفهای کمی و کیفی آن به دو شاخه اصلی و چند شاخه فرعی تقسیم کرد:
1) جمعیتشناسی کمّی
جمعیتشناسی کمّی عبارت است از مطالعه ساخت و ترکیب جمعیت در یک مقطع زمانی معین و نیز شناخت تحول و حرکات جمعیت در طول زمان و مکان و بررسی عواملی که در تغییر ساختار جمعیتها موثر هستند. در این شاخه، آنچه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد شناسایی آماری و کمی پدیدههای جمعیتی برای کشف قوانین موجود و یا پیدا کردن روابط میان این پدیدههاست.[11] جمعیتشناسی کمّی خود به شاخههای زیر تقسیم میشود:
الف) جمعیتشناسی توصیفی؛ جمعیتشناسی توصیفی شاخهای از جمعیتشناسی کمی است که موضوع آن عبارت است از مطالعه:
- تعداد جمعیت، ویژگیها و توزیع آن در یک منطقه و حوزه خاص؛
- تعیین تغییرات شمار جمعیت و ویژگیها و توزیع آن در زمان؛
- تفسیر و توجیه عوامل عمده این تغییرات براساس سه متغیر اساسی باروری، مرگ و مهاجرت.
جمعیتشناسی توصیفی به بررسی متغیرهای محض یا درونی و خالص نظام جمعیتی از طریق سنجش آماری میپردازد. و به شاخه های زیر تقسیم میشود:
- جمعیتشناسی نظری یا محض؛
- جمعیتشناسی ریاضی؛
- جمعیتشناسی کاربردی؛
- جمعیتشناسی تطبیقی.
ب) جمعیتشناسی تحلیلی؛ جمعیتشناسی تحلیلی شاخه دیگری است از مطالعات جمعیتی که به تجزیه و تحلیل متغیرهای ثانوی یا بیرونی که از نوع فرهنگی، اقتصادی یا اجتماعی هستند، میپردازد زیرا باروری، مرگ و مهاجرت متغیرهای مستقل نیستند، بلکه وابستگی شدیدی به مسایل اجتماعی و فرهنگی دارند و تحت تاثیر عوامل بیشمار طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و روانی قرار میگیرند و در مقابل، تغییرات جمعیتی نیز اثرات وسیعی روی شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه دارند. و به شاخههای زیر تقسیم میشود:
- نظریهها و عقاید جمعیتی
- جمعیتشناسی تاریخی
- جمعیتشناسی اقتصادی و اجتماعی[12]
2) جمعیتشناسی کیفی؛
این شاخه از جمعیتشناسی ویژگیهای کیفی افراد انسانی را از قبیل صفات روحی و جسمی مورد بحث قرار میدهد. مسئله وراثت، زیستسنجی و اکولوژی انسانی از جمله موضوعات مورد علاقه این شعبه را تشکیل میدهد.[13] و به شاخههای زیر تقسیم میشود:
- علم وراثت جمعیت
- محیطشناسی انسانی
- جمعیتشناسی اجتماعی
جمعیتشناسی و دانشهای دیگر[14]
جمعیتشناسی، مانند هر دانش دیگر، با بسیاری از علوم زیستی، ریاضی و اجتماعی ارتباط متقابل دارد، یعنی در مطالعات خود به رشتههای دیگر وابسته است و در عین حال بر آنها تاثیر میگذارد. ارتباط جمعیتشناسی با دانشهای دیگر به حدی است که پژوهشگرانی مانند هاوزر و دانکن (Philip MorrisHauser & Otis Dudley Duncan) عقیده دارند که"جمعیتشناسی نه نظم نظری واحدی دارد و نه میتواند نظم نظری واحدی داشته باشد و تنها به خود وابسته گردد."
درباره رابطه جمعیتشناسی با دانشهای دیگر آرای متفاوتی وجود دارد: از نظر روش با ریاضیات و آمار مربوط است، از لحاظ تکثیر و تجدید نسل با زیستشناسی ارتباط دارد و از جهت تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی و اقتصادی با علوم اجتماعی درگیر است.
در تحلیل نهایی، دانش جمعیتشناسی، با حفظ استقلال خود به عنوان یک علم دقیق، با بسیاری از دانشهای دیگر، بویژه جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست، حقوق و مردمشناسی رابطه تنگاتنگ و دوسویه دارد. به عنوان مثال، میتوان گفت که"متخصص شناخت بیماریها، پژوهشگر جمعیت را در شناخت وضع میرایی و علل مرگ یاری میکند؛ زیستشناس در جستجوی وضع توالد و تناسل و آگاهی از عوامل متعدد موثر بر باروری میباشد؛ متخصص ژنتیک مفهوم کیفی وراثت را در میزان افزایش گروههای گوناگون جمعیت نمایان میسازد؛ اقتصاددانان پژوهشگر جمعیت را در شناخت و درک رابطه بین منابع مادی، تکنولوژی و تعداد افراد یک منطقه کمک میکنند؛ مطالعات جامعهشناسی از قبیل ازدواج، خانواده، مذهب، ارزشهای اخلاقی و نیز بررسی پدیدههای تولد، بیماری و مرگ در سطح جهانی، تا حدود زیادی فرآیندهای اصلی جمعیتی را روشن میسازد.
قلمرو جمعیتشناسی
جمعیت، قلمرو وسیعی در زمان و مکان و مباحث اجتماعی و اقتصادی دارد. از دیدگاه تاریخی، موضوع جمعیت نه فقط در زمان حال و آینده، بلکه حتی در گذشتههای دور نیز درخور بررسی و تحقیق است. بدین ترتیب تقسیمات زمانی، آگاهی به موضوع جمعیت را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد.
1- اطلاعات مربوط به ماقبل تاریخ؛ این اطلاعات بیشتر بر تحقیقات و به خصوص حفاریها، مشاهده بقایای اجساد انسانی مبتنی است و در این مورد پژوهشهای طبی، شیمیایی و فیزیکی -از قبیل کربن 14 و سنخشناسی دیرینهای- تا حدی میزان عمر متوسط و سرعت توالد و تناسل و اشکال اولیه خانواده و انواع تجمعات، نزد انسانهای ماقبل تاریخ را روشن میکند.
2- اطلاعات جمعیتی تاریخی تا قبل از شروع اولین سرشماری عمومی جمعیت؛ در این قسمت بیشتر اطلاعات به یادداشتها و آثار مورخان و جغرافیدانان و اسناد و دفاتر ناحیهای ثبت وقایع و حوادث جمعیتی مثل ولادت، ازدواج، فوت و مهاجرت استوار است. در نتیجه این آگاهیها بیشتر بر تخمین و ارزیابی در قلمرو زمانهای کوتاه و محدوده جغرافیایی کوچک مبتنی است. هرچند ممکن است حاوی برخی روابط، میزان، ساختار و اشکال تحول جوامع انسانی نیز باشد.
3- اطلاعات و آمار جمعیتی منتج از اولین سرشماری عمومی جمعیت تا زمان حال؛ با اجرای سرشماریهای جدید هرسال بر میزان این اطلاعات افزوده میشود و بهخصوص با اجرای بررسیهای موردی و نمونهای این اطلاعات متراکمتر و غنیتر میگردد. استفاده از این اطلاعات به ارزیابی و تجزیه و تحلیلهای جمعیتی کمک میکند.
4- اطلاعات جمعیتی آیندهنگر؛ در این قسمت با توجه به موجود بودن اطلاعات متراکم و متنوع منتج از سرشماریها و بررسیها و آمار ثبت احوال و نیز در نتیجه پیشرفت فنون پیشبینی جمعیت در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت میتوانیم شمار و ساختار جمعیت را در آینده محاسبه کنیم.[15]